رازهای سپیدبختی با عصای سفید
روزنامه ایران: نابیناها چطور همسرداری میکنند و چرخ زندگی مشترک را میچرخانند؟ آیا اصولاً دو نابینا میتوانند ازدواج موفقی داشته باشند؟ ازدواج یک فرد بینا با یک نابینا چطور؟ و... طبعاً برایتان پیش آمده است که ذهنتان درگیر جواب سؤالاتی از این دست شود و بخواهید پاسخی روشن برای آنها داشته باشید. جالب این است که بدانید آمار طلاق میان نابینایان کمتر از زوجهای بیناست! چرا؟ چون این قشر از ویژگیهای بارزی برخوردارند که دیگران آنها را نادیده میگیرند و اصولاً به مخیلهشان هم خطور نمیکند که نابینایان در بهره گرفتن از تواناییهایشان چقدر توانا هستند. بر همین اساس نظر کارشناسان و متخصصین ازدواج این است که نابینایان هم میتوانند ازدواج و زندگی مشترک موفقی را تجربه کنند. البته نباید این نکته فراموش شود که مشاوران پیش از ازدواج می توانند نکات اساسی را در مورد ازدواج نابینایان به آنهاخاطر نشان کنند و برخی گره های ناخواسته را از رشته زندگیشان باز کنند.
نکته آغازین
معمولاً براحتی نمیتوانیم از ازدواج و زندگی مشترک دو فرد نابینا تصور درستی داشته باشیم. چون درک کامل زندگی آنها برایمان فراهم نیست. اما همه ما در موارد متعددی دیدهایم و همچنان میبینیم که دو فرد نابینا شریک زندگی میشوند و نیمههای خالی زندگی یکدیگر را پر میکنند. البته ممکن است چنین پیوند زناشویی با مشکلاتی هم رو به رو باشد اما واقعیت این است که این ازدواج، هم نوعی چالش و هم نوعی فرصت است که اگر با آگاهی لازم انجام شود آسیبهای آن قابل پیشبینی و پیشگیری خواهد بود و بیشک، تأثیرات کمرنگ تری نیز در زندگی خواهد داشت.
«ازدواج حق هر انسانی است تا از این طریق بتواند احساس آرامش و لذت از زندگی را تجربه کند.» دکتر آناهیتا خدابخشی کولایی، روانشناس، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه، با بیان این جمله گفت: نابینایان از این حق طبیعی برخوردارند که زندگی شادمانهای داشته باشند؛ اما باید چند نکته را در نظر بگیرند تا نگرانیهای مربوط به ازدواجشان کاهش پیدا کند و آسیب کمتری ببینند و آینده بهتری داشته باشند. نخست اینکه این افراد با یکدیگر تماس و ارتباط چشمی ندارند و به همین دلیل نمیتوانند عاطفه، دوست داشتن، محبت، شرم، حیا، خجالت و سایر ویژگیهایی را که از طریق تماس چشمی منتقل میشود، از نگاه یکدیگر بخوانند از اینرو نمیتوانند از یکدیگر انتظار نگاههای عاشقانهای را که لازمه یک زندگی موفق است داشته باشند، اما باید به این نکته مهم اشاره کرد که نابینایان برخلاف افراد بینا بخوبی میتوانند از سایر حواسشان استفاده کنند و به دلیل محروم بودن از حس بینایی، حواس دیگر خود را فراموش نمیکنند. معمولاً نابینایان حافظه شنوایی خوبی دارند و به همین دلیل شنیدهها را بدرستی به ذهن میسپارند. اگر یک فرد بینا در زمان صحبت کردن همسرش به واسطه دیدن او، تمرکز کافی ندارد و تمام توجهش به صحبتهای او نیست، این موضوع در مورد نابینایان صادق نیست چراکه با آن بخوبی کنار میآیند.موضوع مهم دیگری که این روانشناس به آن اشاره میکند این است که قبل از ازدواج با یک فرد نابینا باید توجه داشت که منشأ نابینایی او چیست. اگر زمینه ارثی داشته باشد ممکن است این ژن معیوب از طریق وراثت به فرزندان انتقال پیدا کند اما اگر نابینایی محصول محیط باشد از میزان بار نگرانی فرد در مورد آینده و ادامه زندگی کاسته میشود، ضمن اینکه پدر یا مادر نابینا میتواند از انرژیهای مثبتی که وجود فرزند در او زنده خواهد کرد بهرهمند شود و معنا و مفهوم زندگی را به گونهای دیگر درک کند.
نردبان زندگی
نابینایان مانند هر انسانی دوست دارند فردی را به عنوان همراه و مونس در کنار خود داشته باشند تا با او صحبت کنند و لحظات خوشی را با وجود آن شخص تجربه کنند. برای داشتن این تجربه خوشایند حضور فردی که واجد ویژگیهای همسری باشد بهترین گزینه است. نابینایان دراین صورت احساس داشتن زندگی مستقل را بخوبی لمس میکنند و حس مسئولیتپذیری و پاسخگویی در کنار این استقلال به سراغشان میآید و مشارکت در زندگی را وظیفه خود میدانند. به این ترتیب علاوه بر ابعاد مثبت روحی و روانی، با ابعاد مثبت اجتماعی هم پیوند میخورند و دیگر در خانه نشستن، انزوا و گوشهگیری برایشان معنایی نخواهد داشت، زیرا میتوانند ارتباط خوبی با افراد جامعه برقرار کنند و محدوده کار و فعالیتشان گستردهتر میشود.نکته حائز اهمیتی که دکتر خدابخشی کولایی در همین راستا بیان میکند این است که یکی از مهمترین اهداف ازدواج تکمیل شدن زن و مرد است از اینرو ازدواج یک فرد نابینا با فردی که معلولیتی جز مشکل بینایی داشته باشد، رابطه مکملی را ایجاد خواهد کرد که طرفین این وصلت را تکمیل میکند اما این انتخاب هم منوط بر این است که پیش از ازدواج، جلسههای مشاوره برگزار شود چراکه نابینایان باید بدانند هر فردی فارغ از هرگونه معلولیتی، اگر بدون آگاهی، مطالعه و بررسی دقیق وارد ارتباط مشترک و زندگی زناشویی شود آسیب خواهد دید.
آمار شادی بخش
ارتباط پدر یا مادر نابینا با فرزندش مقوله مهمی است که نمیتوان آن را در ازدواج نابینایان نادیده گرفت، زیرا در صورتی که فرزند نتواند با پدر یا مادر نابینایش ارتباط چشمی برقرار کند، یا اینکه از موهبتهای یک والد بینا محروم باشد، طبعاً باید نگران بود. نکته مهم دیگر از دیدگاه این روانشناس به ارتباطی باز میگردد که از سر ترحم، خیرخواهی، کمک عاطفی و احساساتی از این دست به ازدواج با فرد نابینا میانجامد. او توصیه میکند، پیوندهای این چنینی شکل نگیرد زیرا بعد از مدتی مسائل واقعی زندگی نمایان میشوند و ترحم جای خود را به ناخشنودی و بدبینی خواهد داد و موجبات ویرانی و از هم پاشیده شدن یک زندگی را فراهم خواهد کرد. ازدواج یک فرد بینا با یک فرد نابینا این واقعیت را به دنبال دارد که بسیاری از وظایف زندگی، برعهده فرد بینا قرار خواهد گرفت و او باید توانایی پذیرش این مسئولیت را در وجود خود ببیند.
با وجود تمام این نگرانیها و اینکه در کشور ما آمار رسمی در مورد طلاق نابینایان وجود ندارد اما مرکز مربوط به نابینایان کشور، گزارشی در خصوص طلاق نابینایان منتشر کرده است که آمار آن نسبت به میزان طلاق زوجهای بینا در مرتبه پایین تری قرار دارد. آناهیتا خدابخشی کولایی دلایل بیشماری را عامل کاهش آمار طلاق در ازدواجهای این چنینی میداند. به اعتقاد او سازگاری نابینایان در کاهش این آمار بسیار مؤثر است زیرا افراد نابینا در زندگی مشترک سازگاری بیشتری را نسبت به سایرین از خود نشان میدهند، همچنین قانعتر بوده و همواره به دنبال فراهم کردن شرایط بهتر برای کسب آرامش هستند و البته این آرامش را به فرد مقابل هم انتقال میدهند. این افراد بحث و جدل نمیکنند و بخوبی مجهز به سازگاری با شرایط موجود هستند به همین دلیل نگرانیهای کمتری را وارد زندگی میکنند و بالطبع اختلافات کمتری هم به سراغ زندگیهایشان میآید.
نگرانیهای بجا
چشم و همچشمی پدیدهای است که شاکله بسیاری از زندگیها را از هم میپاشد و آمار جدایی و اختلافات میان زن و شوهر را بالا میبرد و متأسفانه این موضوع در زندگی بسیاری از زوجهای جوان اثرات مخربی را بر جای خواهد گذاشت. به گفته دکتر خدابخشی کولایی نابینایان از منظری خوشبخت هستند زیرا ظواهر در زندگیشان چندان بحث برانگیز نیست و توجه آنها را به خود جلب نمیکند. از طرفی حس لامسه قوی، قدرت شنوایی خوب و گاهی اوقات حس ششم بیدار آنها کمکشان میکند تا بدرستی هر چه تمامتر جهتیابی و مکانیابی کنند. اما با این تفاسیر به عقیده این مشاور خانواده نمیتوان گفت ازدواج نابینایان با طلاق و جدایی رو به رو نخواهد شد زیرا دلایلی وجود دارد که باعث طلاق زوجین بینا و نابینا میشود و میتوان آنها را به چند دسته تقسیم کرد: نخست اینکه گاهی اوقات در این قبیل ازدواجها، سوء ظن شدید نسبت به همسر به وجود میآید که معمولاً از جانب مرد نابینا نسبت به همسر بینایش اتفاق میافتد. وی افزود: در صورتی که این سوء ظنها ادامه پیدا کند و به فحاشی و ضرب و شتم همسر بینجامد، ادامه زندگی زوجین با مشکل رو به رو و فکر طلاق در ذهن آنها پرورانده میشود.همچنین معمولاً پیوندهایی که میان زن بینا و مرد نابینا رقم میخورد از مشکلات اقتصادی مصون نیست و وضعیت بد اشتغال و حتی بیکاری، راه حل طلاق را پیش روی زوجین قرار میدهد اما در صورتی که مرد بینا و زن نابینا باشد، زندگیشان با مشکلات اقتصادی کمتری مواجه خواهد شد. موضوع نگرانکننده دیگر در مورد ازدواج زن نابینا با مرد بینا، بحث خیانت به همسر است که خدابخشی کولایی در این باره میگوید: معمولاً این روابط پنهانی پیش میرود و در صورت متوجه شدن زن، تصمیم به جدایی از سوی او اتخاذ میشود.
وی در پایان این نکته اساسی را یادآور شد که ممکن است ازدواج با یک فرد نابینا اتفاقات خوشایندی را در زندگی مشترک رقم بزند و نیازهای یک فرد را پوشش دهد اما احتمال دارد این تصمیم آسیبهایی را به همراه داشته باشد و فرد را از هدفی که به دنبالش بود دور نگه دارد بنابراین در مورد تصمیماتی از این دست، باید زوایای پنهان و آشکار موضوع را مد نظر قرار داد.