|
روزنامه وطن امروز؛عرفانه فتحیان: جامعه ایران با توجه به بنیاد دینی و مذهبی که مبتنی بر عدم ظلمپذیری و عدالتمحوری است، از گذشته تاکنون به صورت بالقوه و بالفعل محلی برای بروز اعتراضات مدنی بوده و هست.
نوع این اعتراضات و البته شدت آن در هر دوره مختلف بوده که به سبک زندگی و سطح تفکر مردمان آن عصر بر میگردد.
وجود شبکههای گسترده مجازی و باب شدن حرکات اجتماعی نوین مانند تشکیل کمپینهای مختلف و گسترش حیطه طنز انتقادی به صورت تصویری و نوشتاری، از ابزارهای معمول اعتراض در سالهای اخیر است و بیش از تجمعهای خیابانی که در گذشته شاهد آنها بودیم، مورد استفاده و توجه فعالان سیاسی و اجتماعی است، اگرچه تجمعاتی از جنس تجمع معلمان در اعتراض به فساد صندوق ذخیره فرهنگیان و تجمع مسکنمهریها هم نمونههای خیابانی از اعتراضات مردمی است که آنقدر پرتکرار بوده که نمیشود نادیده گرفته شود.
حال در اواخر دوران کاری یازدهمین دولت بعد از انقلاب، با نگاهی اجمالی به اتفاقات این سه سال و اندی، نتایج جالبی به دست میآید که میتوان این گُرگرفتگی بیسابقه در روحیه اعتراضی ملت ایران را بخوبی توجیه کرد.
مسائلى چون شکافهای استقلال-توسعه، عدالت-توسعه و نخبه-توده باعث تقویت جریان مخالف دولت یازدهم شده است.
«پرونده 12 هزار میلیاردی» بانک سرمایه و صندوق فرهنگیان که در هیچ دولتی سابقه نداشته از موارد مورد توجه حامیان عدالت اقتصادی و اجتماعی است.
یا زمانی که رئیس شعبه بانکی در پرداخت مجدد تسهیلات مقاومت میکند برکنار شود!
وعدههای ریز و درشت هر روزه و صد روزه! منتظر گذاشتن مردم برای تحقق این وعدهها که برخی به دلیل ذکر بازه زمانی از حساسیت بیشتری برخوردار بود و مهمترین آن برجام با بازیهای چند سالهاش که بهرغم زحمات هیات ایرانى، مدام طعم انتظار را چشاند و نهایتا با خرید هواپیمایی که مورد استفاده ٣ درصد این اجتماع است، سر و تهش بههم آمد!
همچنان که خاطرتان هست تا اینجا اغلب ناکامیها به ذمه دولت قبل بوده است!
مساله بعدى عدم فهم مشترک است که باعث نوعی کلافگی در روابط طرفین شده که البته از سوى دولت با عبارات خاصى مدیریت میشود!
عباراتی مانند: چرا شکر نمیکنید! چرا گوش نمیکنید! توصیه به زدن عینک و امثالهم...
چرا که دغدغه معیشتی برطرف نشده، دولت محترم همچنان پی ایرباس بازیشان هستند!
«هر جا نبُود شرم،
به تاراج رود حُسن...
ویران شود آن باغ
که بیدر شده باشد...!»