|
متهم پس ازدستگیری گفت: چند ماه پیش با دختری آشنا شدم و پس از مدت کوتاهی به او علاقه پیدا کردم تا اینکه موضوع را با اعضای خانوادهام در میان گذاشتم، اما پدرم با ازدواجمان بشدت مخالفت کرد و همین موضوع سرآغاز اختلاف هایمان شد. به همین خاطر از حدود دو ماه پیش به خانهمان نمیرفتم و پس از پایان کار در همان کارگاه خیاطی محل کارم میماندم.
پس از مدتی، پدرم خودروپژو 206 را ازمن گرفت در حالی که با پول خودم این خودرو را خریده بودم. به همین خاطر بسیار عصبانی شده بودم شب حادثه دراوج ناراحتی با پدرم تماس گرفتم و تلفنی خبر دادم که ماشین را به آتش خواهم کشید. ساعت 3 بامداد، پس از تهیه چند لیتر بنزین به خانه پدرم رفتم. ماشین هم درکوچه پارک بود.همان موقع با فریاد، بنزین را روی ماشین ریختم که پدرم با شنیدن صدای من، از خانه بیرون آمد. او قصد داشت بطری بنزین را ازدستم بگیرد که بقیه بنزین داخل بطری به روی صورت و بدنش پاشید.با این حال فندک را روشن کردم و به سمت ماشین پرتابش کردم که ناگهان ماشین شعلهور شد و پدرم آتش گرفت. من که بسیار ترسیده بودم بسرعت از آنجا فرار کردم و پس از چند روز متوجه شدم پدرم در بیمارستان فوت شده است،اما حالا بشدت پشیمانم؛ افسوس که پدرم قربانی اشتباهات و خودخواهیهای من شد.