با توجه به اینکه ما بیش از ۳۰ هزار مبتلا به ایدز در کشور داریم، آیا تعداد درمانگاههای ویژه ایدز را کافی میدانید؟ چه آموزشها و خدماتی در این مراکز به مراجعه کنندگان داده میشود؟
۱۶۰ تا ۱۸۰ کلینیک مخصوص برای درمان و مراقبت این بیماران در سراسر کشور وجود دارد. البته ما یکی از این کلینیکها را داریم که بسیار شلوغ است و روزانه ۳۰ تا ۴۰ بیمار به ما مراجعه میکنند، اما همکاران ما در این کلینیک باز هم جوابگوی نیاز مراجعان هستند و تمام خدمات نیز به صورت رایگان انجام میشود؛ کارهایی که باید انجام شود و آزمایشهایی که این افراد نیاز دارند، مجانی است و ما در این کلینیکها امکانات مشاوره هم داریم و همیشه توصیه میکنیم جوانان برای مشاوره و تست به این مراکز مراجعه کنند تا ببینند که اگر رفتار پرخطر دارند و گرفتار این بیماری شدهاند، زودتر کارهای تشخیص و مراقبت روی آنها انجام شود.
این کلینیکها بیشتر بر جنبههای مشاورهای تمرکز دارند یا خدمات درمانی نیز مورد توجه است؟
تمام پزشکانی که در این مراکز حضور دارند، دوره درمان این بیماری را دیدهاند. مشاوره هم در این مراکز وجود دارد، اما کار اصلی این مراکز مراقبت و درمان است؛ به این صورت که گایدلاین دارند و این گایدلاینها براساس پروتکل کشوری نوشته شده است. این افراد در کنار ما آموزش میبینند. حتی در شبکههای مجازی با بیماران خود در ارتباط هستند و اگر مشکلی برای آنها وجود داشته باشد، به ما مراجعه میکنند. بنابراین مراقبت و درمان صورت میگیرد، مشاورههایی نیز برای پیشگیری و جلوگیری از انتقال بیماری به دیگران به آنها داده میشود.
برخی پزشکان از ویزیت بیماران مبتلا به ایدز سر باز میزنند، آیا این اعتماد به نفس در بین پزشکان وجود ندارد که بیماران مبتلا به ایدز را ویزیت کنند یا نگرانی آنها بجاست؟
این مساله از آگاهی پایین پزشکان ناشی میشود. زمانی که یک بیمار مبتلا به ایدز نیاز به درمان یا یک جراحی دارد، پزشکان فکر میکنند در صورت ویزیت این بیمار، آنها نیز مبتلا خواهند شد. این موضوع به عدم آگاهی برمیگردد، وگرنه در همه جای دنیا سالهاست که این بیماران را درمان و جراحی میکنند.
بنابراین شما آموزشهای پزشکی را در مواجهه پزشکان با بیماران مبتلا به ایدز کافی نمیدانید؟
بله، این آموزشها باید به صورت مستمر و کافی انجام شود تا یک پزشک با این واقعیت کنار بیاید. اگر این آموزشها تداوم داشته باشد، قبول واقعیت نیز تداوم مییابد و اینجاست که میتوان به تاثیر آموزشها در عملکرد او پی برد. دانشجویان پزشکی و متخصصان سراسر ایران باید در رابطه با ایدز آموزش ببینند؛ زمانی که این آموزشها وجود نداشته باشد، قطعا باعث ایجاد وحشت در بین آنها میشود که نتیجه این ترس، سر باز زدن از پذیرش بیماران مبتلا به ایدز است.
آیا این عدم پذیرش از سوی برخی پزشکان، به پنهان کردن بیماری از سوی مبتلایان ایدز دامن نمیزند؟
همینطور است. در هر صورت باید توجه داشت که وقتی انگ و برچسب وجود داشته باشد، این بیماران هم دوست ندارند در همه جا بگویند مبتلا هستند.
به نظرتان چه زمانی لازم است که یک نفر آزمایش ایدز بدهد؟ آیا علائم خاصی در این رابطه وجود دارد؟
ایدز بیماریای است که تا سالها هیچ علامتی از خود نشان نمیدهد و نباید در این باره دنبال علائم باشیم. مهم این است که اگر کسی رفتار پرخطر دارد، برای مثال کسانی که به مواد مخدر اعتیاد دارند و از سرنگ مشترک برای تزریق مواد استفاده کردهاند یا کسی که شریک جنسی چنین فردی بوده، همچنین کسی که رابطه جنسی بدون محافظت داشته است و مواردی از این دست، بایدآزمایش تشخیص ایدز بدهند و نباید منتظر بمانند که بیماری علامتی از خود نشان دهد، چون تا سالها هیچگونه علائمی وجود ندارد.
آمارها نشان میدهد مردان در مقایسه با زنان بیشتر به ایدز مبتلا میشوند. آیا این مساله به روشهای انتقال مربوط میشود یا مردان رفتارهای پرخطر بیشتری دارند؟
مردان رفتارهای پرخطر بیشتری نسبت به زنان دارند، اما این مساله به این امر برمیگردد که در گذشته، اپیدمی ایدز در میان مصرف کنندگان مواد مخدر بود؛ بنابراین چون مردان بیشتر از زنان اعتیاد دارند، ایدز نیز از این موضوع تاثیر گرفت و آمار ایدز در میان مردان نسبت به زنان بالا رفت. چون این آمار تجمعی است، آمار مردان را بیشتر نشان میدهد. البته باید توجه داشت که زمانی آمار مردان مبتلا به ایدز نسبت به زنان، ۹۷ در برابر ۳ درصد بود، اما امروزه آمار زنان به ۱۶-۱۷ درصد رسیده، یعنی هر قدر جلوتر میرویم این فاصله کمتر میشود، چون مهمترین راه انتقال ایدز، تماس جنسی است.
برخی معتقدند با توجه به آمار بیشتر مردان مبتلا به ایدز، زنان در این راه قربانی میشوند. نظر شما در این باره چیست؟
باید این آگاهی بین مردم وجود داشته باشد؛ ممکن است یک ازدواج که هیچ رفتار پرخطری در آن وجود ندارد، به ابتلا به ایدز منجر شود، به این صورت که یک خانم رفتار پرخطر ندارد، اما با فردی ازدواج میکند که ایدز دارد و خودش هم نمیدانسته به این مساله دچار است، بنابراین خانم نیز مبتلا میشود. البته ما دیگر از کلمه قربانی در این باره استفاده نمیکنیم، چون در هر صورت این بیماری، یک بیماری مزمن است که راههای انتقال خاص خودش را دارد.
به کسانی که بیماری خود را پنهان میکنند، چه توصیهای دارید؟
کسانی که به کلینیکهای ایدز مراجعه میکنند، اگر تحت مراقبت باشند، معمولا به قدری مشاوره میبینند که بسیار کم پیش میآید بیماری خود را پنهان کنند. کسانی که میدانند مبتلا به ایدز هستند، اما آن را پنهان میکنند، به دوستان، اطرافیان و... نمیگویند، چون بیماریشان را از راه عادی انتقال نمیدهند و میخواهند راحت زندگی کنند؛ البته حق هم دارند، چون در جامعه ما خیلی راحت به این افراد انگ و برچسب زده میشود. کسانی هم هستند که در مراجعات خود به پزشک بیماری خود را پنهان میکنند، چون هر زمان این موضوع را اطلاع میدهند، از سوی پزشکان پذیرفته نمیشوند. بنابراین افراد مبتلا به ایدز تصمیم میگیرند بیماری خود را پنهان کنند تا کارشان راه بیفتد که این مساله نیز از عدم آگاهی پزشکان ناشی میشود، در حالی که این مساله، میتواند با مشاوره و آموزش حل شود. در جاهای مختلف دنیا، زمانی که ایدز اپیدمی شد، قانون عدم تبعیض گذاشتند، یعنی هیچ پزشکی حق نداشت کسی را که اچ آی وی مثبت است، پذیرش نکند. البته قانونگذاری ابتدای راه بود، چون بعدها نیازی به آن نیست و همه افراد جامعه این واقعیت را قبول میکنند. در کشور ما این قانون وجود ندارد و به دلیل آگاهی پایین یا به طور کلی نبود آگاهی در رابطه با این مساله، قبول بیماران مبتلا به ایدز در تخصصهای دیگر به راحتی انجام نمیگیرد.
یک بخش قانون و بخش دیگر فرهنگ جامعه است، به نظر شما جامعه ما به آن آمادگی و بلوغ رسیده است؟
به نظر من نیازی به آمادگی وجود ندارد و باید این واقعیت را قبول کرد. این واقعیت در تمام دنیا به صورت اپیدمی وجود دارد و ما هم باید قبول کنیم این مساله در کشورمان وجود دارد. بنابراین نباید این واقعیت انکار شود. ابتدا باید واقعیت را پذیرفت و بعد به مردم آگاهی بخشید تا تعداد کمتری به این بیماری مبتلا شوند.