|
اعتماد نوشت: قاليباف كه با وجود بيانيه عدم كانديداتوري ثبتنام كرد ديروز با وجود تاكيد بر ماندن در انتخابات و انتقاد از كانديداي اصلاحطلبان، سرانجام كنارهگيري كرد.
خيز بلند شهردار 12 ساله تهران به سوي رياستجمهوري، براي سومين بار ناكام ماند. دو هفته بعد از آنكه قاليباف با چهرهاي تهاجمي در نخستين مناظره، به اسحاق جهانگيري گفت: «آمدن شما به عرصه انتخابات با توجه به پوششي بودن شما براي حمايت از روحاني وقت مردم را تلف ميكند. صداقت شما براي مردم چند روز آينده مشخص خواهد شد كه واقعا هستيد يا نيستيد.»
خودش به نفع ابراهيم رييسي كنار رفت؛ آن هم با شعار «براي ايران آمديم، براي مردم ائتلاف كرديم». هرچند تا لحظه تنظيم اين گزارش او انصراف خود را به صورت رسمي به ستاد انتخابات كشور نداده است اما قاليباف بيانيه انصرافش را در كانال تلگرامي ستادش منتشر كرد.
او در بيانيهاش گفته: «روزي كه با وجود مصالح شخصي، تصميم گرفتم وارد صحنه انتخابات شوم، ميدانستم با چه شرايط سخت و خطرناكي روبهرو خواهم شد؛ چرا كه روشن بود براي تغيير اساسي وضع موجود، راهي نيست جز مبارزه با 4درصديهايي كه در سالهايي طولاني، توانستهاند بر شريانهاي اقتصادي و سياسي كشور مسلط شوند و نهتنها اقدامي براي حل مهمترين معضلات روز اقتصادي و اجتماعي نكنند، بلكه روز به روز با ترجيح منافع خود و بيقانونيهاي گسترده، بر اين بحرانها، بهويژه بر بحران ركود و بيكاري دامن بزنند.
همانطور كه شهيد بهشتي پيشبيني كرده بود، مبارزه با فرصتطلبانِ انقلابينما بسيار پرهزينه شده است، چون اين جريان موريانهوار در حال خوردن ريشههاي انقلاب است و گروهي كه نهتنها با انقلابيهاي اصيل تضاد مباني فكري دارند، بلكه جرياني هستند كه منافع مادي آنها به خطر افتاده است.
لذا با توكل بر خداوند باريتعالي و با همه كمبودها و كمبضاعتيهايي كه در خود ميديدم، تصميم گرفتم با هدف تغيير وضع موجود، پاي در ميدان انتخابات بگذارم؛ ميداني كه با تخريبها، توهينها و اتهامزنيهاي گستردهاي عليه خودم، خانوادهام و هوادارانم همراه بود و البته همه اينها مرا در پيمودن مسيري كه انتخاب كرده بودم، مصمم و راسختر ساخت.
در شرايط كنوني، آرمان اصلي كشور و مردم، تغيير وضع موجود است و براي رسيدن به اين آرمان، چارهاي نبود جز اينكه با وجودِ داشتنِ برنامهاي دقيق و جامع براي حل مشكلات كشور، مبارزهاي واقعي و نه شعاري با اشرافيگري و فرصتطلبي هم آغاز ميشد؛ لذا تلاش كردم در كنار ارايه برنامههاي دقيق كه توانايي اجرايي شدن آنها نيز وجود داشت، با شيوهاي صريح و اخلاقي، مبارزه با 4درصديها را آغاز كنم و در راه اين مبارزه، نه از تخريبها و تهديدها ترسيدم و نه هيچگاه پا را از اصول فراتر گذاشتم و در كنار شفافسازي زندگي اقتصادي شخصيام، حرفي بيسند و بيمبنا نزدم؛ در حالي كه آنها در عين تخريبهاي كور نتوانستند از لرزهاي كه بر اندامشان افتاده است جلوگيري كنند، بهگونهاي كه تمام امكانات خويش را براي مقابله با اين جنبش مردمي بهخط كردند و از اين پس نيز اين تخريبها توسط اين 4درصديها ادامه پيدا خواهد كرد.
آنچه كه در اين مقطع اهميت دارد و حياتي است، حفظ منافع مردم، كشور و انقلاب است و اكنون كه اين آرمان بزرگ، جز با تغيير وضع موجود محقق نميشود، بايد بهمنظور وحدت در جبهه انقلاب، تصميمى اساسي و خطير گرفت.
لذا براى حفظ اين آرمان بزرگ، از همه حاميان مردمى خويش در سراسر كشور مىخواهم كه تمام ظرفيت و حمايت خود را براى موفقيتِ برادر ارجمندمان حجتالاسلام والمسلمين سيدابراهيم رييسى و به بار نشستن دولت كار و كرامت براي خدمت به مردم قرار دهند و از همه مردمي كه در اين مدت به تشكيل دولت مردم دل بسته بودند و از همه حاميان مردمي و ياران بيادعاي خودم كه بيهيچ چشمداشتي و با تمام وجود، در جهت تحقق آرمانهاي انقلاب تلاش كردهاند، تشكر و قدرداني ميكنم.
انتظار ما و مردم بر اين است كه اين تصميم، زمينهساز آغاز دورانى جديد براى يك تحول اقتصادي باشد كه با قطع دست 4درصديها از اقتصاد، منتج به ايجاد اشتغال جوانان برومند اين سرزمين و حمايت از مستضعفين و محرومان در ايران سربلندمان گردد. مبارزه تازه آغاز شده است و تا ريشهكني كامل فساد و ناكارآمدي، بايد جان و آبروي خود را نيز بيچشمداشت فدا كرد.
اين براي سومين بار بود كه قاليباف بخت خودش را در انتخابات ميآزمايد تا شايد به پاستور برسد. او اگرچه با انرژي و هيجان خيلي زياد وارد رقابتها شد اما شايد هيچوقت به اين اندازه موقعيتش را در خطر نديده بود. اشاره كوتاه روحاني به پرونده سال 84 قاليباف در مناظره سوم نه تنها او را تا پايان مناظره از موضع تهاجمي پايين آورد كه ظاهرا دست و دلش را هم براي ادامه مسير لرزانده است.
مجموع كنشها و واكنشهاي قاليباف در مناظره سوم به شهادت نظرسنجيها به ريزش آرايش منجر شد. در برخي ازاين نظرسنجيها حتي آراي او از 23 درصد در مناظره اول به 8 درصد بعد از مناظره سوم رسيده بود. از سوي ديگر اصولگرايان براي شكستن آراي روحاني به ميدان آمده بودند. اگر انتخابات به مرحله دوم ميرفت به هر حال آنها پيروز شده بودند. دور دومي شدن رييسجمهور مستقر خودش شكست بزرگي است.
قاليباف در لباس تكنوكراتي اصولگرا با كمتر خارج شدنش از تهران ميخواست تا جاي ممكن از سبد راي روحاني در تهران بكاهد. رييسي هم استان به استان ميچرخد تا آراي او در شهرستانها را تحت تاثير قرار دهد.
اما حالا نظرسنجيها به آنها ميگويد اين انتخابات قرار نيست به مرحله دوم كشيده شود. شاهد مثالش هم اينكه شب قبل از كنارهگيري قاليباف همان زمان كه كنارهگيري او به صورت غير رسمي قوت گرفته بود، عزتالله ضرغامي در صفحه توييترش نوشت: جنگ نظرسنجي پديده اين دوره انتخابات است كه با نوسانات خاصي همراه شده است. تا رسيدن به دور دوم راه زيادي نمانده است!.
پس نقشه راه بايد عوض ميشد. اگر قرار نيست انتخابات دو مرحلهاي شود وجود يك كانديداي با سبد راي بزرگتر بهتر از دو كانديدا با آراي كمتر است. در اين صورت اگر اصولگرايان انتخابات را واگذار كنند دست كم در قامت يك رقيب سرسخت با آراي 30 يا 40 درصدي ظاهر خواهند شد. به علاوه بعد از انتخابات هم از سوي بدنه حاميان خودشان با اين سوال كه چرا بزرگان اصولگرا توان اجماع ميان كانديداهاي اين جريان را نداشتند مواجه نميشوند.
به اين ترتيب اصولگرايان با انتخاب اين مسير اگر در انتخابات پيروز هم نشوند دست كم براي نخستينبار بعد از انتخابات مجلس هفتم به يك ساز و كار براي اجماع رسيدهاند. افزون بر اين ميتوانند صحنه سياسي بعد از پيروزي روحاني را با اتكا به به دست آوردن چيزي حدود 40درصد آرا مديريت كنند. اما آيا آراي قاليباف به سبد رييسي خواهد ريخت؟
شايد بخش مهمي از آراي قاليباف به سبد رييسي ريخته شود. اما قاليباف به مدد تلاشش براي نشان دادن خود به عنوان يك «مدير مدرن» سبد راي مشتركي هم با روحاني دارد.
اگرچه نميتوان با دقت گفت كه كنار كشيدن قاليباف به سبد راي كدام كانديدا اضافه خواهد كرد اما تازهترين نظرسنجيهاي ايپو نشان ميدهد ۲۰ درصد از رايدهندگان به قاليباف اگر قرار باشد به شخص ديگري راي دهند، به روحاني راي خواهند داد.
بيجهت نيست كه خبر كنارهگيري قاليباف از انتخابات اردوگاه اصلاحطلبان را خوشحال كرده است. اصولگرايان با اين حركت پذيرفتهاند انتخابات يك مرحلهاي خواهد بود و به علاوه كنارهگيري او هر چند كم اما آن بخش از آراي غيرسياسي كه رايشان به قاليباف سياسي نبوده است را روانه سبد راي روحاني خواهد كرد.
هر چه بود واكنشها به اين كنارهگيري متفاوت بود. برخي مانند محمد هاشمي معتقد هستند قاليباف خودش را سوزاند. او رايي نداشت كه بخواهد به رييسي منتقل شود.
برخي هم مانند عارف اين كنارهگيري را پيش بييني ميكردند. او گفته است اين انتظار ميرفت كه قاليباف كنارهگيري كند و در زمان مشخص خودش هم كنار رفت.
ابراهيم رييسي كسي كه قاليباف به نفع او كنار رفته است در شيراز به اين موضوع واكنش نشان داد. به گزارش تسنيم او در جمع مردم شيراز در واكنش به شعارهاي تشكر از قاليباف، گفت: من از ايشان تشكر ميكنم، كارشان انقلابي بود؛ وضعيت كشور را من و آقاي قاليباف ميبينيم، ركود در اين كشور ركورد زده است.
قاليباف رفت تا بلكه بماند و بتواند دست كم در لباس يك تكنوكرات اصولگرا به حياتش ادامه دهد. او ميداند كه به احتمال زياد ديگر شهردار تهران نخواهد بود و از بهشت رانده شده است. بهترين رويايي كه قاليباف در سر ميپروراند معاون اولي رييسي است.
اگر مردم بگذارند كه رييسي رييسجمهور شود قاليباف اگر نه به آرزوي چندين سالهاش براي رياستجمهوري اما دست كم به يك قدمي آن ميرسد. اما اگر مردم نخواهند كه رييسي راهي پاستور شود آن وقت به احتمال زياد او در كنار رييسي در آستان قدس رضوي مسووليتي خواهد گرفت.
خراسان رضوي ظرفيتهاي ديگري هم براي قاليباف ميتواند داشته باشد. شهرداري مشهد يكي از آنهاست. با توجه به تركيب شوراي شهر مشهد احتمال پيشنهاد شهرداري مشهد به قاليباف چندان هم بعيد نيست. اما ممكن است او بيتوجه به همه اينها دوباره رخت نظامي بر تن كند و به سپاه باز گردد همانجايي كه خواستگاهش بود.
هرچند احتمال انتخاب چنين سرنوشتي براي قاليباف از همه ضعيفتر است. در همين چند ساعت گذشته پوسترهاي تبليغاتي ستادهاي اصولگرا تصوير او را با كلاه زرد رنگ ايمني نشان ميدهد. او همچنان ميخواهد يك تكنوكرات باقي بماند.