نمایندگی مجلس شغل دولتی نیست
شیرزاد عبداللهی در روزنامه همدلی نوشت: «حقوق نمایندگان با ٧٠ درصد
افزایش از 5 میلیون و 800 هزار تومان به ١٠میلیون تومان رسید.» این مبلغ،
جدای از مزایای نمایندگی مثل حق دفاتر، خودرو و مسکن و... است. میگویند که
جمع دریافتی نمایندگان در ماه به 32 میلیون تومان میرسد. حرفهای
نمایندگان متفاوت و متناقض است.
یکی میگوید
نمایندگان مجلس فیش حقوقی ندارند. بعضی میگویند نمیدانند چقدر میگیرند.
محمود صادقی میگوید: «کل دریافتی نمایندگان حدود ١٧ تا نهایت ٢١ میلیون
است.» وقتی در مرکز قانونگذاری کشور بر سر یک موضوع ساده این همه اختلاف
نظر هست، قوانین مصوب این مجلس به نوعی زیر سوال میرود.
محمود
صادقی که نمایندهای رُکگو و شجاع است، اضافه میکند: «در مقایسه با
مسئولان دولتی که خودرو و راننده و خیلی امکانات دیگر در اختیار دارند،
شاید این رقم آنچنان بالا نباشد؛ یعنی حتی نماینده اگر بخواهد وظیفه
نمایندگیاش را بهدرستی انجام دهد، به رقمی بالاتر از اینها نیاز دارد.»
منطق درستی است. اما آقای صادقی و سایر نمایندگان مجلس باید تبعات این منطق
را بپذیرند. مفهوم این حرف این است که حقوق یک نماینده باید بر اساس
هزینههای واقعی او تعیین شود تا با خیال راحت کارش را بکند.
نماینده
حق راننده و حق مسکن و حق سفره و حق محافظ و... میگیرد، چون از الزامات
شغل یا جایگاه نمایندگی اوست. اما کسانی که به این نمایندگان رای دادند، با
همین منطق از مجلس میخواهند که حقوق آنها را هم بر اساس هزینههای واقعی
تعیین کند. یک معلم یا یک کارگر یا کارمند، هزینه محافظ ندارد، اما هزینه
ایاب و ذهاب دارد، کرایه خانه دارد، هزینههای خورد و خوراک دارد، هزینه آب
و برق و تلفن و اینترنت و گاز دارد. نمایندگان مجلس همانگونه که در مورد
حقوق خود حساسند بنشینند و ماشین حساب خود را روشن کنند و معلوم کنند که
هزینه یک خانوار 3 یا 4 نفری در ماه با حداقل استانداردها چقدر است؟
به گفته اقتصاددانها هزینه متوسط خانوار چیزی بین 3 و نیم تا 4 میلیون
تومان است. پرسش از نمایندههای منطقی مجلس مانند محمود صادقی این است که
خانوادههایی با حقوق یک میلیون تا 2 میلیون و 500 هزار تومان، چگونه دخل و
خرج خود را تنظیم کنند؟ 3 میلیون بیکار از کجا هزینه زندگی خود را تامین
کنند؟ فارغالتحصیلان دکترا و فوق لیسانس و لیسانس تا کی سر سفره پدر
بازنشسته خود بنشینند از آنها پول تو جیبی بگیرند؟ اگر یک نماینده برای
اینکه وظایف نمایندگی را درست انجام دهد به رقمی بالای 21میلیون یا به قولی
32 میلیون تومان در ماه نیاز دارد، یک معلم برای اینکه وظایف معلمی خود را
انجام دهد به چه مبلغی در ماه نیاز دارد؟ یک کارگر برای اینکه با دل و جان
تولید کند به چه مبلغی نیازدارد؟
یک شکاربان برای
اینکه از شکارچی رشوه نگیرد، چقدر باید حقوق بگیرد؟ یک جنگلبان برای اینکه
همدست قاچاقچیان چوب نشود، چه مقدار حقوق نیاز دارد؟ منطقی است که بگوییم
یک نماینده برای اینکه منافع ملت را نفروشد به چه مقدار حقوق نیاز دارد؟
اما نمیشود در مورد حقوق نمایندگان و مدیران دولتی و مدیران نهادها و
بانکها با منطق و ماشین حساب برخورد کرد و نوبت به معلم و کارگر و کارمند
که میرسد از خزانه خالی دولت و وجود 16 ابرچالش بگوییم. آقای لاریجانی
رئیس مجلس میگوید:«تمام منابعی که از نفت، مالیات و سایر موارد تهیه
میشود در نهایت به زور حدود ۳۰۰ هزار میلیارد تومان میشود که بودجه
جاری کشور نیز در همین حدود است.»
چرا آقای
لاریجانی وقتی مخاطبش مردم هستند، یاد ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی و
سرمایهگذاری در محیطزیست و ریزگردها و کاهش 15درصدی کارمندان دولت
میافتد و میگوید:«در حال حاضر همه فکر میکنند که منابع وسیعی در کشور
وجود دارد و غفلتی برای حل مشکلات وجود دارد در حالی که منابع کشور ضیق
بوده و باید درست مصرف شود لذا در امور استخدامی و سایر مسائل حاشیهای
تاثیرگذار باید اصلاحاتی صورت گیرد و رویه کنونی شرایط کشور را بهبود
نمیدهد.»
مردم حق دارند از علی لاریجانی به عنوان
سخنگوی مجلس و دیگر نمایندگان اصلاحطلب و معتدل و اصولگرا بپرسند که
:«چرا این ضیق امکانات فقط برای مردم است؟» مردم وقتی طرح افزایش حقوق
نمایندگان را میشنوند و میبینند، به این نتیجه میرسند که نمایندگان به
حرفهایی که در مورد چالشها و ابرچالشهای کشور میزنند اعتقاد ندارند و
فقط در پی منافع خود هستند. رفتار مدیران دولتی و نمایندگان مجلس هم
میتواند اعتماد ایجاد کند و هم میتواند بقایای اعتماد مردم به دولتمردان و
نمایندگان را بر باد دهد. اگر قرار است مردم کمربندهای خود را محکمتر
ببندند، باید نمایندگان مجلس و مدیران دولتی پیشتاز باشند. اگر قرار است
ملت رژیم غذایی بگیرد باید ابتدا قطر شکم مسئولان و نمایندگان کوچکتر شود.
نمایندگی مجلس شغل دولتی نیست، در حالی که نمایندگی مجلس برای برخی فقط یک شغل آب و ناندار شبه کارمندی است.