فرار به جلو با تابلوی اپوزیسیون نمایی
خبرگزاری تسنیم: محمد عبدالهی در یادداشتی با عنوان استراتژی فرار به جلو
با تابلوی اپوزیسیون نمایی نوشت: رفتارهای سیاسی خارج از عرف کنونی "محمود
احمدینژاد "و کیفیت ظهور آن از معرفی بقایی گرفته تا انتشار فیلم، بست
نشینیهای اخیر و اتهام به دستگاه قضایی در سطح جامعه بسیار سئوالبرانگیز
بوده است.
به نظر میرسد بازی سیاسی احمدینژاد لایههای مختلفی دارد
که هر لایه اهداف خود را دنبال میکند و هدف نهایی آن هم بازسازی جایگاه
مردمی و جلب نظر حاکمیت برای بازگشت به سیاست درسطح پیشین است و برای تحقق
چنین امری ایجاد فشار متراکم بر حاکمیت با مدل "اپوزیسیون نمایی" انتخاب
شده است.
در خصوص اینکه چرا احمدی نژاد این روش را برای بازگشت
انتخاب کرده؛ میتوان گفت: اصلیترین دلیل وی از رفتارهای اخیرش ترس از
مرگ تدریجی سیاسی است. چرا که در تجربه سالهای بعد از ۹۲ تلاشهای خود را
برای بازگشت به جایگاه گذشته بی نتیجه دیده است.
وی که تا زمان حیات
مرحوم هاشمی رفسنجانی با محور قرار دادن مساله "عدالت اجتماعی" به مثابه
نماد دو قطبی احمدی نژاد-هاشمی به حیات خود در عرصه سیاسی کشور امید داشت،
اما اکنون با فقدان قطب مخالف، تلاش دارد تا با مستمسک قرار دادن "عدالت
قضائی" به دلیل درگیر بودن قشر عظیمی از مردم با سیستم قضائی؛ برای خود
رقیب تراشی کرده و حیات سیاسی خود را تضمین کند.
همچنین او تلاش
دارد خود و نزدیکانش را در برابر ملت ایران تبرئه کند و اینگونه نشان دهد
که آنچه با عنوان پرونده احمدینژاد و یارانش ذکر میشود به دلیل مسائل و
موضوعات سیاسی است.
از طرفی محمود احمدینژاد از لحاظ شخصیتی فردی
است که نمیتواند، ندیده شدن و در حاشیه قرار گرفتن را تحمل کند و در معرض
افکار عمومی و رسانهها قرار نگیرد. وی که هرگز ظرفیت و طاقت روحی و روانی
این وضعیت پارادوکسیکال را ندارد هرازگاهی برای نشان دادن خود در محیط
داخلی و بینالمللی دست به اقداماتی میزند تا از این طریق مطرح شود.
به
طور کلی اگرچه برای رفتار احمدینژاد میتوان اهدافی را در نظر گرفت که به
برخی از آنها اشاره شد، اما در کلیت، رفتار او بیش از آنکه محاسبه شده و
عقلانی باشد، غریزی است.
شبیه این رفتار را مرحوم هاشمی در دوران
فتنه ۸۸ به دلیل جایگاه تاریخی و نقشهای تعیین کنندهای که در جمهوری
اسلامی بر عهده گرفته بود و همچنین ویژگی شخصیتی خودمرکزگرایی اش از خود
بروز داد. اماقطعا تفاوت جایگاه تاریخی و نخبگانی هاشمی با احمدی نژاد،
هزینههای کار احمدی نژاد را نسبت به هاشمی مضاعف میکند.
پر واضح
است که اقدامات اخیر طیف احمدی نژاد هزینههای زیادی را به نظام و انقلاب
اسلامی وارد کرده است. به طوریکه بعد از گذشته حدود ۴ دهه ازپیروزی انقلاب،
میتوان گفت: امروز مظلومترین تفکر، تفکر معمار این انقلاب است که با هدف
کسب یا تقویت قدرت سیاسی دستخوش سوء استفادههای سیاسیون چپ و راست قرار
میگیرد.
طرفه آنکه خروجی اقدامات دکتر احمدی نژاد در ماههای اخیر
"تنفرپراکنی" میان منتقدان و حامیان خود و قربانی کردن تفکر انقلابی به پای
قدرت طلبی است. همچنانکه همزمان با اوج گرفتن خط حمله طیف احمدی نژاد به
ارکان و شخصیتهای نظام؛ رسانههای معاند و همراهان داخلی آنها سعی کردند
تا با تکرار این هجمهها و اتهامات، از این آب گل آلوده ماهی بگیرند.
در
صورت ادامه این رویه قطعا مهمترین هزینه برای احمدینژاد، ایجاد بحران
بیشتر در پایگاه ایدئولوژیک و در نسبت او با حاکمیت خواهد بود. از آنجا که
احمدینژاد بازیگری است که نمیتواند فارق از حاکمیت و پایگاه ایدئولوژیک
آن، فضای مؤثر سیاسی بسازد این چالش برای وی بسیار حیاتی خواهد بود.