خطر بی توجهی به منافع ملی جدی است
جلال ميرزايي در روزنامه اعتماد نوشت: در حالي روز گذشته شاهد بروز
برخي ناآراميها و تجمعات عمومي بوديم كه متاسفانه كشور بهلحاظ اقتصادي در
وضعيتي نامساعد قرار دارد و ركود اقتصادي بيش از آنچه انتظار ميرفت، به
طول انجاميده است؛ هماكنون بخش عمدهاي از مردم، نسبت به وضعيت حاكم
ناراضياند و درنتيجه شاهديم قشر جوان جامعه، بهتدريج اميد خود را از دست
ميدهد.
در چنين شرايطي هرچقدر بروز اين تجمعات
مردمي و ناآراميهاي مدني را به طيفهاي سياسي يا عوامل خارجي نسبت دهيم،
نهتنها تاثيري در اصل ماجرا نخواهد داشت، بلكه ما را در ريشهيابي و حل
بحران با مشكلاتي بيشتر روبهرو ميسازد. فراموش نكنيم، با يك فراخوان
عمومي ساده، شاهد برگزاري چنين تجمعاتي هستيم، يعني بستر اجتماعي براي
شكلگيري اين اعتراضات فراهم بوده است. در اين اوضاع بيتوجهي به منافع ملي
و گرفتن فرصت از دولت روحاني كه بهخواست مردم به روي كار آمد، صرفا به
وخيمتر شدن اوضاع ميانجامد و نظام دچار چالش اساسي ميشود.
فراموش
نكنيم برگزاري تجمعات خياباني معمولا نيازمند سازماندهي از داخل هستند
اما تجمعاتي كه اين روزها شاهديم، عمدتا تحت تاثير فضاي مجازي هستند و
واقعيت اين است كه فضاي مجازي در چند سال اخير، مردم برخي از كشورهاي منطقه
را بهسمت حركات اعتراضي نامتعارف سوق داد. با اين حال، تدوام اين تجمعات
بيش از هرچيز وابسته به اين است كه مسوولان در برخورد با تجمعكنندگان و
پاسخگويي نسبت به مطالبات آنها چگونه عمل ميكنند. آنچه مسلم است،
سوءاستفاده از اين نارضايتي در رقابتهاي سياسي و جناحيِ داخلي يا نسبت
دادن اعتراضات مردمي به دشمنان خارجي و بيگانگان راه به جايي نميبرد.
بنابر
اين بايد بيش از هر چيز بر اين مهم متمركز شويم كه چه شد كه به اينجا
رسيديم و حال براي خروج از اين وضعيت بايد چهكار كنيم. به نظر ميرسد،
آنچه منجر به بروز اين اتفاقات شد، آن است كه با وجود برگزاري انتخابات و
روي كار آمدن دولت موردنظر مردم، هنوز چه در سياست داخلي، چه در سياست
خارجي و چه در حوزه توسعه اقتصادي به دولت منتخب فرصت نداديم. بنابراين
هنگامي كه تمام توانمان را براي ناكارآمد جلوه دادن دولتي كه با نظراتمان
همراه نيست به كار بنديم، صرفا منجر به سرريز شدن خواست و مطالبات مردم
شده و عملا اين ناركارآمدي به حساب نظام گذاشته ميشود و درنتيجه مردم
آرامآرام از حاكميت نااميد ميشوند.
اين درحالي
است كه نارضايتي از يك جريان سياسي خاص، مشخصا بهمعناي چرخش مردم نسبت به
آن جريان و حركت به سوي جريان رقيب نيست. واقعيت اين است كه اگر مردم از
جريان اصلاحطلبي كه ريشه در نظام دارد، مايوس شوند، لزوما به سمت جريان
رقيب نرفته و ممكن است از نظام عبور كنند.
هماكنون
در فصل بودجه شاهديم، بخش اعظمي از درآمدها و اموال دولتي در حوزههاي
مختلف هدر ميرود و نهادهاي موازي بسياري از بودجه دولتي ارتزاق ميكنند و
عملا هيچ خروجي مشخصي نيز ندارند.
كشور نيازمند اصلاحات است و اين
اصلاحات بايد از بودجه آغاز شود. نبايد اجازه دهيم انتقادهايي كه درمورد
بودجه بخشهاي مختلف مطرح ميشود، مشمول مرور زمان شود؛ چرا كه با اين
رويكرد صرفا منجر به انباشت مطالبات ميشويم و در نتيجه اين مطالبات، زماني
بهنحوي ناخوشايند بروز خواهد كرد كه ديگر قادر به مهار آن نخواهيم بود.
در نتيجه دولت بايد در بودجهاي كه به مجلس ارايه كرده، بازنگري اساسي كند.
امروز مهمترين مشكل نظام، كارآمدي است. كساني كه دلخوش كردهاند از اين
اجتماعات عليه دولت بهرهبرداري كنند نيز بايد بدانند كه دود اين قبيل
اقدامات اول از همه به چشم خودشان ميرود.