ممنوعيت آموزش زبان؛ اجحاف به معلمان است
حسين
آخاني- استاد دانشگاه تهران در روزنامه شرق نوشت: در شرايطي که کشور دچار
معضل بيکاري است، تصميم آموزشوپرورش مبني بر ممنوعيت تدريس زبان انگليسي
در دورههاي ابتدايي، آسيبي بسيار جدي بر هزاران معلمي وارد ميکند که در
اين مدارس مشغول تدريس هستند. اين اقدام سازنده نيست و باعث ميشود يا
مدارس خلاف کنند يا خانوادهها بچههاي خود را به آموزشگاهها يا تدريس
خصوصي بفرستند.
در نتيجه هم بر حجم ترافيک
ميافزايد و هم رانتي ميشود براي اين آموزشگاهها و هم از ديد ناظران
آموزشوپرورش دور خواهد بود و ممکن است مفسدهزا نیز باشد. آيا ميدانيد
اغلب معلمان، خانمهايي هستند که هستي و نيستيشان به درسدادن در اين
کلاسها بستگي دارد؟ فارغالتحصيلي که زبان خوانده است، کجا کار کند؟ پس
بهتر است اول اين رشتهها در دانشگاهها تعطيل شود، سپس اجازه آموزش
دانشآموختگان آنها در مدارس داده نشود. اگر اين تصميم حتي يک نفر را از
نانخوردن بيندازد، وزير مربوطه چگونه ميتواند وجدان خود را راضي نگه دارد
و در مقابل خداوند پاسخگو باشد؟
آيا فکر نميکنيد
بريدن نان کسي در اين شرايط بد اقتصادي درست نيست؟ مگر بزرگترين معلم
اخلاق و فرهنگ تاريخ اين سرزمين يعني سعدي نگفته است «تيغ بران گر به دستت
داد چرخ روزگار، هرچه ميخواهي ببر اما مبر نان کسي». آيا دولت آماده است
حقوق معلماني را که شغلشان را از دست ميدهند، بپردازد؟ رئيسجمهور در
سخنان اخير خود تأکيد کردند که ما بايد به نيازهاي نسل جوان توجه کنيم. نسل
جوان امروز با دنيا در ارتباط است. زبان انگليسي نه زبان يک دولت
استعمارگر که زبان علم و زبان ارتباط بينالمللي است. بهترين سن آموزش
زبان هم سنين کم است. دکتر روحاني چند سال پيش در سخنراني ديگري گفت چرا
دانشگاههاي ما به زبان انگليسي درس نميدهند؟
اگر
ميخواهيد دانشگاههاي ما در سطح بينالمللي حرفي براي گفتن داشته باشند،
بايد سطح آموزش زبان را بالا ببريد. پيامبر اسلام(ص) فرمودند «اطلبوا العلم
ولو في الصين». طبيعي است براي آنکه شما علم را در چين بياموزيد، بايد
زبان چيني بدانيد. امروز زبان علم حتي در چين هم انگليسي است و طبيعي است
تسلط مسلمانان به زبان انگليسي آنان را قويتر ميکند. ممنوعيت آموزش زبان
انگليسي چيزي شبيه به ممنوعيت ويدئو، ديش ماهواره و فيلترينگ امروز اينترنت
است.
چنين تصميماتي مردم را در پيگيري اين خواست
جديتر ميکند. در مقابل موج جهانيشدن نميتوان ايستادگي کرد. ما بايد با
تقويت خود محصولات فرهنگي خودمان را به دنيا عرضه کنيم. شعر و ادبيات فارسي
و موسيقي سنتي ايراني در دنيا حرف براي گفتن دارد. ما با بستن راه آموزش
زبان انگليسي، راه بردن فرهنگمان را به ديگر نقاط دنيا ميبنديم.
دانشمنداني که نتوانند با زبان دنيا گفتوگو کنند، هرگز جهاني نميشوند،
مگر آنکه به ديگر نقاط جهان بروند که اين همان به فنادادن سرمايههاي فکري و
سازندگي کشور است.