بهروز
بیرشک در روزنامه آرمان نوشت: احساس زیبایی یا سلیقه افراد در زیبایی تا
حدی جنبه روانشناختی دارد. در واقع تمام افراد تمایل به جذابیت دارند تا
دیگران به آنها توجه کنند و به این ترتیب محبت و حمایت اطرافیان را به خود
جلب کنند. در عین حال به میزان زیادی فرهنگ و اجتماع نیز در تمایل افراد به
عمل زیبایی و آراستگی دخالت دارد.
در جامعهای که
زنان مطابق با میل مردان تغییر چهره میدهند و به آراستگی برای شوهر بسیار
تاکید میشود، فرهنگ به صورت فعلی درمیآید. قدمت این موضوع به تاریخ
ایران برمیگردد. در جامعه ایرانی به ویژه در گذشته برای امر ازدواج زنان
انتخاب میشدند. یعنی اینکه آنها جای انتخابکننده انتخابشونده بودند و
برای انتخاب شدن معیارهایی وجود داشت که یکی از مهمترین آنها زیبایی بود.
مجموعه عوامل اجتماعی، فرهنگی و تاریخی سبب شد که در جامعه ما زنان به
آرایش و پیرایش خودشان بیش از اندازه توجه کنند و مصرف موادآرایشی در ایران
به نسبت خیلی از کشورهای دیگر بالا رود.
آرایش و اعتماد به نفسدر
کشورهای اروپایی و آمریکایی زنان اعتماد به نفس بیشتری دارند و زنان جوان
به ندرت آرایش میکنند. در این جوامع بیشتر آرایشهای غلیظ مختص زنان
سالمند است تا کهولت سن خود را بپوشانند، اما در ایران دختران و زنان از
15سالگی علاقهمند به انجام عمل زیبایی یا آرایش غلیظ هستند، قطعا عوامل
روانی در این امر دخالت دارد، زیرا انجام عملهای متعدد زیبایی نیز جزو
فرهنگ توجه به زیبایی است. اگر خانمها ایراد مختصری در بینی یا قسمت دیگری
از چهره خود داشته باشند علاقهمند به رفع آن هستند تا در جلب توجه همسر
خود عقب نمانند. منتها این تمایل در مواردی تحت عنوان بیماری وسواس طبقه
بندی میشود، در این بیماری شخص از ظاهر و چهره خود ناراضی است و به هر
ترتیب بنا به تغییر آن دارد.
بنابراین شاید از نظر
دیگران بینی یا یکی از اعضای چهره او ایرادی نداشته باشد، اما از نظر خود
او اعضای چهره دچار مشکل است و این ایراد برای او به حدی جدی است که اعتماد
به نفس خود را از دست میدهد و علاقهمند به معاشرت با دیگران نیست. در
حال حاضر برخی زنان فکر میکنند میتوانند با عمل جراحی زیبایی ایرادات
چهره خود را برطرف کنند و این عملها رونق بسیاری در ایران دارند. متخصصان
زیبایی و جراحان پلاستیک نیز از این بازار در قسمتهای مختلف استفاده کرده،
از طریق تبلیغات در مجلات ویژه یا برنامههای زنان سعی کردند این بازار را
هر روز گرمترکنند. به این دلیل تعداد خانمهایی که در ایران و برخی از
کشورهای خاورمیانه تحت عمل جراحی زیبایی قرار میگیرند به نسبت کشورهای
اروپایی و آمریکایی بیشتر است.
زیبایی و ارتباطات اجتماعیافراد
به دلیل نقص ظاهری خود به میزان زیادی احساس حقارت و عدم کفایت میکنند،
بنابراین اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و این نقص آنها را از
تعاملات اجتماعی دور میکند و در نهایت ناراحتی روانی به سراغ آنها میآید.
البته ابتلای این افراد به ناراحتیهای روانی تا حد زیادی به رفتار
اطرافیان و جامعه با آنها نیز بستگی دارد. برای مثال اگر دختر عیب مختصری
در چهره یا بدن خود داشته باشد و والدین یا اطرافیان آن را به رخ او بکشند
برای مثال او را بینی بزرگ بخوانند او را تحقیر و به اعتماد به نفس و شخصیت
او آسیب میزنند. والدین، همکلاسیها و معلمان نباید ایراد مختصر فرد در
چهره یا اعضای بدن او را بزرگتر از آنچه هست جلوه دهند و تاثیر بسیار بدی
بر روحیه و سلامت افراد داشته باشند.
چهرههایی که مد میشوندشاهد
هستیم همواره مدل مشخص برای یکی از اعضای چهره در سطح جامعه مشاهده
میکنیم، برای مثال بینی باید سربالا و کوچک باشد یا افراد جامعه لب کلفت
میپسندند. اینکه افراد برای مثال بینی با فرم خاصی را میپسندند به
مدلهای زیبایی در جامعه برمیگردد. برای مثال در دوران قاجار ابروهای کلفت
و به هم پیوسته، زیبا شمرده میشد، بنابراین خانمها تلاش میکردند با
سرمه و وسمه ابروی پر و به هم پیوسته داشته باشند یا چاق بودن زنان از نظر
جامعه مهم بود و جزو ارکان زیبایی تلقی میشد.
اما
در 60 سال اخیر مدلهای زیبایی عمدتا هنرپیشگان خارجی سینما و تلویزیون و
مدلهای لباس هستند. بنابراین جوانان ما به ویژه خانمهای جوان فکر میکنند
در صورتی جذاب هستند که شبیه یکی از هنرپیشگان معروف خارجی باشند. این
تغییر الگو سبب تغییر سلیقه زیباییشناسانه مردان ایرانی نیز شد و آنها نیز
ملاکهای زیبایی خارجی را بر ملاکهای وطنی ترجیح دادند. بنابراین عوامل
خارجی جزو فرهنگ جامعه میشوند و بر برداشت و ارزشهای زیبایی تاثیرگذار
میشوند و نگاه مردم به مقوله زیبایی را تغییر میدهند.
تشویق به طبیعی بودنکمپینهایی
در شبکههای مجازی افراد را به پذیرش چهره طبیعی خود دعوت میکنند و آنها
را از انجام عملهای زیبایی بازمیدارند. شکلگیری این کمپینها به کاهش
میزان عملهای زیبایی در جامعه کمک میکند. برای مثال در آمریکا و اروپا
فمینیستها، خانمها را تشویق به آن کردند که بازیچه دست مردان نشوند، و
پیشگام نظریه برابری زن و مرد بودند. آنها به زنان جوان القا کردند که
عروسک مردان نیستند و چهره آنها باید مورد پسند خودشان باشد و نیازی به
تایید چهره خود توسط مردان ندارند. در واقع آنها تلاش کردند الگوهای زیبایی
را برای زنان تغییر دهند و به این ترتیب از افراط در زمینه استفاده از
وسایل آرایشی نیز جلوگیری کردند.
اگر زنان ایرانی
که به عدالت جنسیتی اعتقاد دارند کمپینهایی در تمجید زیبایی طبیعی راه
بیندازند مطمئنا بر نسلجوان تاثیر خواهد گذاشت و برای جامعه بسیار مفید
خواهد بود. در مواردی عنوان میشود گرایش به اعمال جراحی زیبایی افزایش
یافته است. به اعتقاد من تمایل افراد به انجام عملهای زیبایی ثابت باقی
مانده است؛ به رغم تمام تلاشها زنان ایرانی همچنان علاقهمند به زیبا دیده
شدن در انظار عمومی هستند و الگوهای زیبایی چهره برای آنها همچون
هنرپیشههای خارجی است. البته اگر آنها در انجام عملهای زیبایی دچار افراط
نشوند انجام این عملها برای زنان بلامانع است اما اگر به حدی وسواسگونه
دربیاید، اعتماد به نفس را از آنها میگیرد و دچار بیماری روانی میشوند.
البته
نمیتوان تمام افراد را که به انجام عملهایزیبایی محدود مشتاق هستند، از
نظر روانی مشکلدار توصیف کرد، تنها افرادی که نارضایتی بیمارگونه از ظاهر
خود دارند بیمار محسوب شده و نیاز به درمان دارند. وسواس این افراد به
افسردگی آنها منجر میشود، بنابراین داروهای درمانافسردگی و کنترلاضطراب
برای درمان این افراد نیز موثر است. همچنین درمانهای رفتاری- شناختی برای
این افراد نیز بر روند بهبودی آنها تاثیرگذار است.