کد خبر: ۵۰۷۶۴۲
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۸ - ۰۷ بهمن ۱۳۹۶

سرماخوردگی ویروس مرگ در سرپل ذهاب

شرق نوشت: خبرهای رسیده حکایت از آن دارد که علاوه‌بر سارینا و محمد، دو کودک خردسال کرمانشاهی در مناطق زلزله‌زده که بنابر ادعای خانواده‌شان بر اثر سرماخوردگی و از شدت سرما جان باخته‌اند، دو کودک و یک دختر نوجوان دیگر را نیز باید به این فهرست اضافه کرد؛ نوشین محمدی، دختر ١٧ ساله معلول که روز پنجشنبه جان داد و ماتیار شماعی، کودک خردسال یک‌سال‌ونیمه سرپل‌ذهابی که درست یک ماه و ١٠ روز از مرگش می‌گذرد.

یک پسر دوساله نیز در سرپل ذهاب حدود ٢٥ روز پیش جان باخته است که نام او هنوز مشخص نیست. با وجود تکذیب مسئولان فرمانداری و استانداری در کرمانشاه، اما مرگ بچه‌ها بر اثر سرما را حداقل در صحبت‌های خانواده‌هایشان نمی‌شود تکذیب کرد. کودک اولی که نامش رسانه‌ای شد، سارینا بود. پدر این کودک دوساله از مرگ دخترش در روستای «ناوه‌فره» خبر داد. به گفته پدر؛ تب‌ شدید و تشنج‌های پی‌درپی وضعیت سارینا را هر لحظه بدتر می‌کرده و این در حالی بوده که دکتر متخصص نیز در مرکز درمانی شهر سرپل ذهاب نبوده است.

۲۷ دی حال سارینا به‌شدت وخیم و بیهوش شد. او را به بیمارستان سرپل ذهاب بردیم، اما در بیمارستان به دلیل نبود امکانات و پزشک متخصص گفتند باید به کرمانشاه منتقل شود و روز بعد دختر کوچک جان می‌سپارد. روز گذشته خبرها از مرگ محمد حاکی بود. عبدالله صیفوری، پدر این نوزاد چهارماهه، درباره مرگ کودکش این‌گونه روایت می‌کند: «پس از زلزله کرمانشاه، خانه ما کاملا تخریب شد و در چادر زندگی می‌کردیم که از همان زمان، به دلیل سرمای شدید در شب‌ها، محمد دچار سرماخوردگی شد. بیماری محمد، ۱۵ دی‌ماه تشدید شد و پزشکان، پسرم را در بیمارستان محمد‌کرمانشاهی (بخش آی‌سی‌یو) بستری کردند. در نهایت ۲۳ دی‌ماه پسرم جانش را از دست داد».

ماتیار یک ساله، قربانی سوم

شهلا احمدی ٣٢ ساله است و ماتیار تنها فرزند او بوده. سوم دی‌ماه، ماتیار پس از یک ماه سرماخوردگی در خیابان جان می‌سپارد و در گواهی فوت او که در اختیار خبرنگار «شرق» است، دلیل مرگ او بیماری دستگاه‌های تنفسی درج می‌شود. شهلا آرام و شمرده حرف می‌زند، صدایش لرزان است و کمی سرفه می‌کند. در پروفایل تلگرامش عکس پسر کوچکش را منتشر کرده و برایش شعرهای کُردی نوشته. نام پروفایل شهلا این است: ماتیار عشق من. او می‌گوید ماتیار یعنی یار مادر، یار مادر دیگر نیست. بچه‌ام تپلی بود و قشنگ، از همسایه‌ها بپرس... چقدر بچه‌ام خوشگل بود... از سرما توی بغلم جان داد... .

شهناز می‌گوید: «بعد از زلزله سرپل، عده‌ای از مجروحان به کرمانشاه رفتند. خواهرم پایش شکست و پدرم سکته کرد و به کرمانشاه منتقل شدند، اما ما در چادر ماندیم؛ چادری که اسکان موقت بود؛ یعنی به ما گفته بودند موقتی، اما تا یک هفته پیش هنوز در چادر بودیم. بچه‌ام همان روزهای اول سرما خورد، یک ماه آزگار سرما خورده بود. در سرپل به‌خاطر سرفه‌هایش همسایه‌ها نیمه‌شب او را دکتر می‌بردند، به‌خدا می‌توانی از آنها بپرسی... اینجا هم دکتر مدام به او شربت سفکسیم می‌داد و می‌گفت هفته دیگر خوب می‌شود... حال بچه اما بد بود. بالاخره تصمیم گرفتم او را به کرمانشاه ببرم... در این مدت هرچه می‌رفتم و التماس می‌کردم به ما کانکس بدهید، ‌می‌گفتند اسمت و درخواستت را بنویس تا نوبتت شود...».

بعد از کمی مکث ادامه می‌دهد: «بچه را در کرمانشاه نزد متخصص اطفال بردیم و او به‌خاطر عفونت پنج آمپول به بچه‌ام داد. سه‌تا از آمپول‌ها را زدم و دیدم بچه بهتر است. تصمیم گرفتیم راهی سرپل شویم، اما سوار اتوبوس نشده، حال بچه بد شد و نفسش رفت. او را به بیمارستان ٥٢٠ ارتش بردیم. بچه نفس نداشت. دکترها آمدند بالای سرش، بعد از چنددقیقه تلاش گریه کرد و نفسش بالا آمد... . گفتند بچه خوب است، نیم‌ساعت بعد تمام کرد...». حالا گریه امانش نمی‌دهد... در میان گریه‌هایش تعریف می‌کند به کمک یک نهاد خیریه توانسته‌اند کانکس بگیرند و با خانواده پدری‌شان هفت نفر در یک کانکس زندگی می‌کنند. شهلا می‌گوید: «اینکه می‌گویند بچه‌هایمان بر اثر سرما نمردند، داغمان را چندبرابر می‌کند. تو رو خدا بنویس بچه سرما خورده بود، بنویس توی چادر بچه‌ام یخ زد...»

نوشین محمدی ١٧ساله، قربانی چهارم

سام عباسی، داوطلب حاضر در روستای ناوه فره روز جمعه از مرگ نوشین محمدی، دختر ١٧ساله بر اثر عفونت ریوی خبر داد. او می‌گوید: «نوشین احمدی، فرزند کاکابرار، معلول و متولد بیست‌وپنج ‌مرداد ماه سال ٧٩، در پنجم بهمن فوت می‌کند. او ساکن سرپل ذهاب بود».

عباسی در ادامه افزود: «آخرین شرایط بیمار که منجر به فوت شد، ایست قلبی و تنفسی بود و پزشکان بیماری او را ضعف ایمنی و آنفلوانزا تشخیص داده‌اند. نوشین از کودکی معلول حرکتی بود و تازه ٢٠ روز بود که ما برایش ویلچر برده بودیم». این داوطلب اضافه کرد: «شرایط بهداشتی شهر اصلا خوب نیست، برای هر هفت خانوار یک سرویس بهداشتی و حمام در نظر گرفته شده. متأسفانه در سرپل و توابع فاجعه به‌قدری زیاد بوده و امدادرسانی و بهداشت فردی در شرایط مناسبی نیست. مرگ کودکان بر اثر این بیماری ما را دچار این نگرانی کرده که شاید یک بیماری ویروسی در مناطق زلزله‌زده شایع شده است».

لطفا خانه بسازید

فاطمه دانشور، عضو پیشین شورای شهر تهران و مدیریت مرکز خیریه مهرآفرین با اعلام اینکه هنوز ٥٠ درصد مردم سرپل ذهاب در چادر زندگی می‌کنند، تصریح کرد: تاکنون خبر مرگ پنج کودک زیر پنج سال به ما رسیده و با مرگ این کودک‌ها شاخص‌های مهم ارزیابی سلامت جامعه زلزله‌زده زیر سؤال می‌رود. این مرگ‌ها از سرماخوردگی ناشی شده و بیانگر این است که مردم به آرامش نرسیده‌اند و ناامیدی و فرسودگی در چهره‌شان نیز مشهود است.

او افزود: «شهر سرپل بیشترین آسیب و کمترین توجه را در میان شهرهای زلزله‌زده داشته است. سپاه بیشترین حضور را در روستا داشته است و حالا ٩٠ درصد مردم روستاها در کانکس زندگی می‌کنند. این ١٠ درصد باقی‌مانده کسانی هستند که در شهرها مستأجر بودند و بعد از زلزله به روستا بازگشته‌اند و ما به‌جای اعمال سیاست تشویقی بازگشت به روستاها برای مستاجران هیچ کاری نکرده‌ایم». دانشور خاطرنشان کرد: «یکی از مشکلات مناطق زلزله‌زده این است که دولت اعلام کرده یا کمک بلاعوض پنج ‌میلیون تومانی بگیر یا کانکس را انتخاب کن و اگر فرد از قشر ضعیف جامعه باشد، ترجیح می‌دهد که کمک پنج ‌میلیونی را بگیرد و در چادر بماند تا خیرین به او کانکس بدهند. در این شرایط کودکان از کمترین کمک‌ها برخوردار هستند و بیماری آنها به این اعتقاد که یک سرماخوردگی ساده است، جدی گرفته نمی‌شود».

او با بیان اینکه به‌جای کارهای ایده‌آلیستی به فکر نیازهای اصلی مردم باشیم، گفت: «به خیرین آدرس غلط داده‌اند، مدرسه‌سازی و بیمارستان کار آنها نیست. با توجه به حجم تخریب ١٩٢٥ روستا و هفت شهرستان مطرح‌کردن پروژه‌های طولانی‌مدت به شدت ایده‌آلیستی به نظر می‌رسد. با وجود اینکه سرپل بیشترین آسیب را دیده بیشتر کمک‌ها به سمت روستاها رفته و این درحالی است که سرپل به‌عنوان مرکز مسئله باید بیشتر کمک‌رسانی می‌شد».

پول کانکس از طرف دولت تأمین‌شده

مردم در مسئله ضعف امدادرسانی هلال‌احمر را مقصر اصلی می‌دانند و دلیل آنکه ترجیح داده‌اند کمک‌های نقدی خود را به چهره‌ها بسپارند، بدبودن امداد هلال‌احمر می‌دانند. این در حالی است که خود چهره‌ها بعد از حضور در مناطق زلزله‌زده مدیریت هلال‌احمر را مثبت ارزیابی کرده‌اند.

بااین‌حال اسماعیل رمضانی، مدیر روابط‌عمومی سازمان هلال‌احمر به تشریح شرایط موجود می‌پردازد. او با بیان اینکه مرگ کودکان را بر اثر سرما نه تأیید و نه تکذیب می‌کند، گفت: «ما مرجع تشخیص علت مرگ نیستیم و مکانیسمش را هم نداریم. همچنین درباره نحوه کمک‌رسانی چهره‌ها هم نمی‌توانیم اعتراض بکنیم یا نظر بدهیم. این مسئله برعهده مسئولان محلی استان کرمانشاه یا مراجع ذی‌ربط دادگستری است و از عهده هلال‌احمر ساقط است. جمعیت هلال‌احمر یک سازمان مستقل مردمی است؛ اما ما چون احساس کردیم که شاید به توضیح نیاز باشد، به چهره‌هایی که برای کمک به میدان آمدند، گفتیم اگر نمی‌دانید پول را کجا صرف کنید، می‌توانید از ما بپرسید و ما نیازهای اصلی را برای شما شرح بدهیم؛ چون آنها در مقطعی به بیراهه رفتند و ترجیح دادند مدرسه و سینما بسازند که نیاز فوری مردم منطقه نبود. برخی دوستان تصمیم گرفتند نیازهای فرهنگی را پوشش بدهند و برای همین فراخوان دادیم که می‌توانیم راهنمایی‌تان کنیم که پول را صرف چه کاری بکنید؛ چون ما همیشه در منطقه هستیم و نیازهای مردم را می‌دانیم؛ اما چهره هنری که همیشه در منطقه نیست. بعد از این فراخوان عده‌ای آمدند و عده‌ای هم نیامدند».

او در پاسخ به این سؤال که شرایط مناطق زلزله‌زده را چگونه ارزیابی می‌کند، افزود: «متأسفانه زلزله در بدترین موقعیت زمانی یعنی در فصل سرما اتفاق افتاد، آن هم در منطقه کوهستانی دارای روستاهای پراکنده و این یک بدشانسی بزرگ بود و بزرگ‌ترین مشکل ما گذراندن فصل سرماست. ما می‌دانیم که در چادر نمی‌شود سرما را گذراند. چادر یعنی اسکان اضطراری و نهایتا تا ٤٥ روز امکان زندگی در چادر وجود دارد و بعد باید آنها به سمت اسکان در کانکس یا اسکان موقت بروند. کانکس برای ما یک اشتباه اجتناب‌ناپذیر است».

مدیر روابط‌عمومی سازمان هلال‌احمر افزود: «دوستان فکر می‌کنند ما برای ساخت کانکس پول نداریم؛ اما مسئله کانکس پول نیست. دولت به صورت نقد هزینه ساخت کانکس‌های مورد نیاز یعنی ٣٠٠ ‌میلیارد را پرداخت کرده است. من باید یک توضیح بدهم که ١٥‌ هزار مسکن در زلزله کرمانشاه تخریب شده. این جدا از خانواده‌هایی است که دیگر می‌ترسند وارد خانه‌های تخریب‌نشده بشوند؛ بنابراین ما حداقل ١٥ ‌هزار کانکس می‌خواهیم. این تعداد کانکس در شرایط عادی موجود نبود و ما ظرفیت ساخت این مقدار کانکس را هم نداریم. مگر در روز ظرفیت ساخت چند کانکس در کشور موجود است؟ بعد مگر ما گزینه sent to all داریم که دکمه را بزنیم و کانکس به دست مردم برسد؟ این کانکس‌ها باید سوار تریلی بشود و در جاده‌های خاص این مناطق به دست مردم برسد و خودش مسئله بسیار زمان‌بری است».

رمضانی تأکید کرد: «ما مشکلات دیگری هم داریم. همه مردم می‌خواهند جلوی خانه خود چادر بزنند یا کانکس‌شان را بگذارند. خب این کار اصلا امکان‌پذیر نیست؛ یعنی کانکس هم باشد، ما جا نداریم! درواقع صِرف ساختن کانکس نیست و قرارگیری این کانکس‌ها نیازمند زیرسازی و مدیریت است که زمان زیادی را می‌طلبد».
نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"