|
عصر ایران نوشت: درباره سقوط هواپیمای تهران-یاسوج دو نکته راهبردی وجود دارد که بی توجهی به آنها می تواند حوادث مشابه را در آینده تکرار کند و همچنان فاجعه بار باشد:
1 - متوسط عمر ناوگان های هوایی در دنیا 11 سال و در منطقه خلیج فارس 6 سال است اما در ایران 273 فروند هواپیمایی داریم که متوسط عمرشان 22 سال است و اگر چند فروند هواپیمای برجامی را نداشتیم، متوسط عمر ناوگان هواپیمایی ایران به بالای 25 سال می رسید.
هواپیماهای فرسوده، هم امکانات و ایمنی هواپیماهای جدید را ندارند و هم مانند هر وسیله قدیمی، امکان ایجاد اشکال در آن بیشتر است. سیستم های ایمنی هواپیماهای جدید حتی در برخی موارد، خطای انسانی را هم جبران می کنند ولی یک هواپیمای فرسوده ممکن است اطلاعات مهمی مانند ارتفاع یا میزان یخ زدگی بدنه را خیلی دقیق به خلبان منتقل نکند و به خطای انسانی دامن بزند و فاجعه آفرین باشد.
از این رو، نوسازی ناوگان هواپیمایی ایران یک ضرورت انکارناپذیر و حیاتی است. کسانی که بعد از برجام و انعقاد قراردادهای خرید هواپیما، ناله سر می دادند که چرا دولت تصمیم به خرید هواپیما کرده است، آیا این ها را نمی دانند یا آن که سیاسی کاری به حدی چشم شان را کور کرده است که حتی جان میلیون ها مسافری که سالانه با هواپیما جابجا می شوند نیز برایشان مهم نیست؟
اگر بخواهیم نگاه مان را انسانی تر کنیم
باید تصریح کنیم که برای نجات جان انسان ها و برای بهبود وضعیت زندگی آنها،
باید اصلاحات جدی در سیاست خارجی را در دستور کار قرار دهیم.
امروز،
تنش در روابط خارجی، صرفاً در نزاع های کلامی دیپلمات ها محدود نمی ماند و
به سرعت در زندگی روزمره شهروندان و حتی در مرگ و زندگی شان اثر می گذارد.
بپذیریم که بسیاری از مشکلات ما ناشی از ضعف روابط مان با جهان است؛ مادام
که تافته جدا بافته جهان باشیم و منافع ملی را در حاشیه شعارها و احساسات
قرار دهیم، اوضاع ما همین است که هست.
2 - هر چند اصلاحات در سیاست خارجی، نیاز راهبردی کشور است، اما به تنهایی حلّال مشکلات نیست. بحران اصلی در داخل است: بحران مدیریت.
ریشه اصلی این بحران نیز استفاده از افراد غیرمتخصص و غیر مرتبط در جایگاه های مدیریتی است. همین هواپیمایی آسمان که روز گذشته هواپیمایش سقوط کرد را ببینید! چه کسی مدیرعامل آن است؟ سردار دریادار حسین علایی که اتفاقاً از نیروهای اصلاح طلب نیز به شمار می رود و در زمان دولت تدبیر و امید مدیرعامل آسمان شد. او از مؤسسان نیروی دریایی سپاه و اولین فرمانده این نیرو بود و مدتی هم رئیس سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع بود.
کجای گماردن یک "دریادار" به مدیرعاملی یک شرکت هواپیمایی، مطابق با شعار تدبیر و امید است؟ ریاست سازمان صنایع هوایی یک تشکیلات نظامی که عمدتاً در کار تسلیحات هوایی مانند موشک است نیز رزومه مناسبی برای مدیرعاملی یک ایرلاین غیرنظامی نیست. دور از انتظار نیست که روش های مدیریت نظامی در یک مجموعه حساس غیرنظامی و مسافری فاجعه به بار بیاورد.
آیا واقعاً در مجموعه هواپیمایی ایران با 71 سال قدمت، مدیری از جنس هوانوردی تجاری وجود ندارد که افرادی را از خارج از این مجموعه و صرفاً به خاطر گرایش های سیاسی بر رأس شرکت های مسافربری هوایی می گمارند و جان مردم را به بازی می گیرند؟
هواپیمایی آسمان زیر نظر صندوق بازنشستگی کشوری است که این صندوق هم از توابع وزارت کار است. وزیر کار باید توضیح دهد که چرا فردی غیر متخصص در رأس هواپیمایی آسمان است؟ وزیر راه و شهرسازی که مسؤول مستقیم حمل و نقل هوایی است باید توضیح دهد که چرا اجازه می دهد افراد غیرمتخصص به مدیریت شرکت های تخصصی هوایی منصوب شوند؟ این دو وزیر، باید در خصوص سقوط اخیر نیز پاسخگو باشند؛ آنها هر چند که تا کنون سکوت پیشه کرده اند ولی بدانند سکوت شان بار مسوولیت شان را کم نمی کند و باید به مردم توضیح دهند و اگر توضیحات شان قانع کننده نبود کنار بروند؛ جایی که جان انسان ها در میان است، تعارفات و سیاسی کاری های جایی ندارد؛ مجلس نیز باید در این خصوص به وظیفه خود عمل کند.
از سازمان بازرسی انتظار جدی می رود علاوه بر تحقیق درباره صنعت هواپیمایی، مشخصاً به شرکت هواپیمایی آسمان ورود کند و درباره نحوه مدیریت این شرکت و خطرات احتمالی آن برای امنیت مسافران تحقیق جدی به عمل آورد؛ مثلاً تحقیق کند که برای سودآور کردن شرکت، آیا از ایمنی پروازها نکاسته اند؟
تحقیق کند اگر خلبانی به دلیل ناامن تشخیص دادن یک پرواز، از پرواز خودداری کند، با او چه رفتاری می شود؟ تحقیق کند که هواپیماهای کهنه ای که با هزینه میلیاردی از افغانستان خریداری شدند در چه وضعیتی هستند؟ تحقیق کند که امنیت روانی و شغلی پرسنل آسمان چگونه است؟ البته سربسته می گوییم که امنیت شغلی پرسنلی که در حقیقت یابی به بازرسان کمک می کنند را تضمین کند.