جامجم:
مرد جوان زمانی که موفق به دوستی با دختر جوان نشد او را ربود تا وی را در
دام شیطانیاش گرفتار کند، اما زیرکی دختر جوان او را مات کرد.
هفته گذشته دختر جوانی با حضور در اداره ۱۶ پلیس آگاهی تهران از جوانی به اتهام آدم ربایی شکایت کرد.
شاکی به افسر تحقیق گفت: مدتی بود مرد جوانی در اینستاگرام برایم پیامهای خصوصی ارسال و به من ابراز علاقه میکرد. پاسخ درستی به او ندادم، اما همچنان برایم ایجاد مزاحمت میکرد. یک روز ماجرای این مزاحمتها را برای خواهرم تعریف کردم و عکس مزاحم را به او نشان دادم که فهمید او همان پسری است که مدتی با وی دوست بوده است. من هم با پی بردن به نیت شوم این جوان، او را تهدید کردم که دیگر مزاحمم نشود، در غیر این صورت از او شکایت میکنم. مرد مزاحم چند هفته بعد با من تماس گرفت و این بار تهدید کرد باید به ملاقات او در یکی از بوستانهای مرکزی تهران بروم. اگر در این ملاقات حاضر نشوم، عکس و فیلمهای خصوصی را که از خواهرم دارد در اینستاگرام و کانالهای تلگرام منتشر میکند و مرا به دردسر میاندازد.
شاکی ادامه داد: با شنیدن این تهدیدها نمیدانستم باید چه کاری انجام دهم. از سوی دیگر میترسیدم تهدیدهایش را جدی کند. بدون آن که صحت موضوع را از خواهرم جویا شوم به محل قرار رفتم. از او خواستم عکس و فیلمها را به من تحویل دهد، اما او طفره میرفت و بعد وانمود کرد آنها را با خود نیاورده و باید همراه او به خانهشان بروم تا آن را به من بدهد در غیر این صورت عکس و فیلم را منتشر میکند و خواهرم را به درد سر میاندازد. خواستم از بوستان فرار کنم که او با چاقو تهدیدم کرد و به زور داخل خودرویش انداخت و با خود برد. او مرا به خانهشان برد و در انباری حبس کرد. همانجا متوجه نیت شیطانی او شدم. دو ساعتی در آن خانه حبس بودم تا اینکه وسایل داخل انباری را بههم ریختم و شکستم. همین کار باعث شد یکی از همسایهها متوجه سر و صدا شود و به مقابل خانه آن جوان بیاید. او وانمود کرد زن همسایه اشتباهی متوجه شده و جز او کسی در خانه نیست.
دختر ربوده شده افزود: زمانی که مردجوان در انباری را باز کرد، با برداشتن لوله آهنی ضربهای به او زدم که بیهوش کناری افتاد و با بازکردن در خانه توانستم فرار کنم و به خانهام برگردم. همانجا موضوع را برای خانوادهام گفتم و به دادسرا آمدم تا از مرد آدمربا شکایت کنم.
با تشکیل پرونده قضایی در دادسرای جنایی تهران، تحقیقات پلیسی برای دستگیری متهم فراری آغاز شد و دو روز پیش ماموران مخفیگاه وی را شناسایی کردند و او بازداشت شد.
متهم در جریان تحقیقات به افسر تحقیق گفت: من مدتی با خواهر شاکی دوست بودم و بعد از چند ماه ارتباط دوستی مان قطع شد. یک روز در اینستاگرام عکسهای دختر جوان را نگاه میکردم که متوجه عکسهای خواهر او شدم. از او خوشم آمد و میخواستم این بار با او دوست شوم. برای او در اینستاگرام پیام فرستادم، اما جوابی نمیداد. من دست بردار نبودم و هر طور که بود میخواستم با او دوست شوم. سرانجام برای اینکه او را مجبور به برقراری این ارتباط کنم، نقشه عجیبی طراحی کرده و وانمود کردم عکس و فیلمهایی از خواهرش دارم و با این ترفند او را در پارک ربوده و به خانهام بردم تا در آنجا مورد آزار و اذیت قرار دهم تا مجبور شود با من دوست شود که موفق نشدم و او توانست با زیرکی و بعد از کتک زدن من فرار کند.
با اعتراف وی برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات از متهم در پلیس آگاهی ادامه دارد.
شاکی به افسر تحقیق گفت: مدتی بود مرد جوانی در اینستاگرام برایم پیامهای خصوصی ارسال و به من ابراز علاقه میکرد. پاسخ درستی به او ندادم، اما همچنان برایم ایجاد مزاحمت میکرد. یک روز ماجرای این مزاحمتها را برای خواهرم تعریف کردم و عکس مزاحم را به او نشان دادم که فهمید او همان پسری است که مدتی با وی دوست بوده است. من هم با پی بردن به نیت شوم این جوان، او را تهدید کردم که دیگر مزاحمم نشود، در غیر این صورت از او شکایت میکنم. مرد مزاحم چند هفته بعد با من تماس گرفت و این بار تهدید کرد باید به ملاقات او در یکی از بوستانهای مرکزی تهران بروم. اگر در این ملاقات حاضر نشوم، عکس و فیلمهای خصوصی را که از خواهرم دارد در اینستاگرام و کانالهای تلگرام منتشر میکند و مرا به دردسر میاندازد.
شاکی ادامه داد: با شنیدن این تهدیدها نمیدانستم باید چه کاری انجام دهم. از سوی دیگر میترسیدم تهدیدهایش را جدی کند. بدون آن که صحت موضوع را از خواهرم جویا شوم به محل قرار رفتم. از او خواستم عکس و فیلمها را به من تحویل دهد، اما او طفره میرفت و بعد وانمود کرد آنها را با خود نیاورده و باید همراه او به خانهشان بروم تا آن را به من بدهد در غیر این صورت عکس و فیلم را منتشر میکند و خواهرم را به درد سر میاندازد. خواستم از بوستان فرار کنم که او با چاقو تهدیدم کرد و به زور داخل خودرویش انداخت و با خود برد. او مرا به خانهشان برد و در انباری حبس کرد. همانجا متوجه نیت شیطانی او شدم. دو ساعتی در آن خانه حبس بودم تا اینکه وسایل داخل انباری را بههم ریختم و شکستم. همین کار باعث شد یکی از همسایهها متوجه سر و صدا شود و به مقابل خانه آن جوان بیاید. او وانمود کرد زن همسایه اشتباهی متوجه شده و جز او کسی در خانه نیست.
دختر ربوده شده افزود: زمانی که مردجوان در انباری را باز کرد، با برداشتن لوله آهنی ضربهای به او زدم که بیهوش کناری افتاد و با بازکردن در خانه توانستم فرار کنم و به خانهام برگردم. همانجا موضوع را برای خانوادهام گفتم و به دادسرا آمدم تا از مرد آدمربا شکایت کنم.
با تشکیل پرونده قضایی در دادسرای جنایی تهران، تحقیقات پلیسی برای دستگیری متهم فراری آغاز شد و دو روز پیش ماموران مخفیگاه وی را شناسایی کردند و او بازداشت شد.
متهم در جریان تحقیقات به افسر تحقیق گفت: من مدتی با خواهر شاکی دوست بودم و بعد از چند ماه ارتباط دوستی مان قطع شد. یک روز در اینستاگرام عکسهای دختر جوان را نگاه میکردم که متوجه عکسهای خواهر او شدم. از او خوشم آمد و میخواستم این بار با او دوست شوم. برای او در اینستاگرام پیام فرستادم، اما جوابی نمیداد. من دست بردار نبودم و هر طور که بود میخواستم با او دوست شوم. سرانجام برای اینکه او را مجبور به برقراری این ارتباط کنم، نقشه عجیبی طراحی کرده و وانمود کردم عکس و فیلمهایی از خواهرش دارم و با این ترفند او را در پارک ربوده و به خانهام بردم تا در آنجا مورد آزار و اذیت قرار دهم تا مجبور شود با من دوست شود که موفق نشدم و او توانست با زیرکی و بعد از کتک زدن من فرار کند.
با اعتراف وی برای او قرار قانونی صادر شد و تحقیقات از متهم در پلیس آگاهی ادامه دارد.