|
طیبه رسولزاده در ستون طنز روزنامه قانون نوشت: از وقتی «نجفی» با آن حال نزار از شهرداری تهران استعفا داد، همه اعضای شورای شهر به تکاپو افتادند که یک فکری برای این پست بکنند. البته چون بیماری نجفی واگیردار بود، هیچکس حاضر نمیشد جای او بنشیند. فقط یک نفر خیلی اصرار داشت كه من واکسن زدهام و حالا حالاها مریض نمیشوم، آن هم محسنهاشمی بود.
هاشمی هی میپرید جلوی راه اعضا و میگفت: «دنبال نامزد خوب میگردید؟ از گزینههایی که پیدا کردهاید راضی نیستید؟ به ما اعتماد کنید». ولی هیچکس توجه نمیکرد. بالاخره خطر ورود مهدی چمران و از اکثریت افتادن شورا تهدید بزرگی بود. آخرش هم مسجدجامعی به نمایندگی از بقیه، هاشمی را کنار کشید و گفت: «محسن داداش! عشق باید دو طرفه باشه». بعد هم در افق محو شد تا با دیگر اعضا هر چندتا گزینه که میتوانند را پیدا کنند. کار به جایی کشید که تعداد نامزدهای پست شهرداری از تعداد کسانی که برای شورای شهر ثبتنام کرده بودند، بیشتر شد.
بعد دیدند خیلی ضایع است. هی از تعداد نامزدها کم و کمتر کردند تا به هفت گزینه نهایی رسیدند، یکی از یکی معروفتر و با تجربهتر. این وسط آقای حجتی همان کسی بود که شاعر در مدحش گفته: «یکیشون خیلی خوبه، همگی بگین ماشالا!». البته تا اعضای شورا آمدند باهم بگویند «ماشالا» دیدند که متاسفانه دولت چند سالی زودتر روی او دست گذاشته و وزیرش کرده. چنین وضعیتی باعث شد اعضای شورا در حالی که قند در دلشان آب میشد، بگویند: «آخی! دیدی چه حیف شد!».
یکی دو نامزد دیگر هم جای برادری خیلی خوب بودند ولی چون لیاقتشان بیشتر از شهرداری است، احتمالا تهران را ول میکنند و میروند سراغ سرنوشت خودشان. سه چهارتا شهردار بالقوه دیگر هم این وسطها استعفا نوشته و آمادهاند تا هر وقت دست و بال اعضا خالی شد از آنها استفاده شود. اما برگ برنده شورای تهران حسینی مکارم است.
او با اینکه اصلاحطلب نیست ولی دلش مثل آینه پاک است. شخصی که توانسته بود در دوره ۱۲ ساله شهرداری بدون حضور مستقیم نامش را در بيشتر اخبار فوری شهرداری جای دهد، حتما میتواند شهردار خوبی هم باشد. بالاخره این مدیر شایسته و ولنکن، که نجفی را مجاب کرده بود در دوران اوج بیماری حکم معاونتش را صادر کند، الان سرپرست شهرداری است. خیلی هم در نقشش فرو رفته و با یک ارنج تهاجمی دارد شهر را مدیریت میکند. بهقول معروف گزینهها میآیند و میروند، این سرپرست فعلی است که باقی میماند.