|
عصرایران؛ احسان محمدی- تیم ملی فوتسال بانوان ایران قهرمان آسیا می شود. با قدرت و بدون هیچ مرحمت ویژه ای. آنها در فینال هم «خانمی» می کنند و ژاپن را با نتیجه ای خردکننده از پیش رو بر می دارند و بازیکنان تیم چند جایزه انفرادی کسب می کنند اما همه این اتفاقات انگار در خلا رخ می دهد. در آن دقایق پر التهابِ فینال، شبکه ورزش در حال پخش هاکی روی یخ است و شبکه سه سریال پخش می کند!
اما فضای مجازی پر از کسانی است که «برطبل شادانه» می کوبند. مردم به هم تبریک می گویند و از مسئولان گله می کنند که چرا مسابقاتی مثل این که در روزهای ناخوب کشور، موجی از انرژی و شوق می بخشد نباید از تلویزیون پخش شود؟
بازیکنان ایران محجبه هستند و بازیکنان تیم های حریف هم پوششی مشابه فیلم ها و سریال های خارجی دارند که از تلویزیون پخش می شود، گیرم که کمی زانویشان پیدا باشد که می توانید برچسب بزنید یا با همان معجزه های فتوشاپ و سانسور، حریف را بی زانو کنید! از طرف دیگر چطور آقای علی کفاشیان می تواند در سالن محل برگزاری مسابقات باشد و زنده ببیند و ما از پشت شیشه هم نمی توانیم ببینم؟ ایشان از چه زمانی به نمایندگی از مردان ایرانی «محرم» تمام بانوان فوتسالیست آسیا شده است؟!
بازیکنان تیمِ قهرمان گله می کنند که چرا تلویزیون بازی هایشان را نشان نداده و فعالان مدنی بر این باورند که این کار نادیده گرفتن موفقیت های زنان است. اما نکته جالب اینجاست که به لطف فضای مجازی تقریباً همه مردم ایران گل ها و درخشش دختران سرزمین شان را دیدند و روز بعد صفحه یک بیشتر روزنامه ها دختران ایرانی بود که جام قهرمانی را بالای سر بردند، حتی روزنامه اطلاعات هم که به دلیل دیرپایی و قدمت نقش شیخوخیت را در مطبوعات دارد عکس یک خود را به قهرمانی تیم ملی بانوان فوتسال ایران اختصاص داد.
تا این جای کار همه چیز تقریباً طبیعی است. اعتراض مردم به یک رویکرد در تلویزیون و البته بی توجهی به خواست آنها. انگار عادی شده است فقط مشکل اینجاست که ما «عادت نمی کنیم». اما همان تلویزیون شب گذشته در برنامه پربیننده خندوانه میزبانشش ستاره این تیم بود. در میان سوت و کف و هیاهو با القابی مانند «مسی»، «مارادونای فوتسالی ها» و ... وارد استودیو شدند، شادی کردند، با توپ حرکات نمایشی انجام دادند، پانتومیم اجرا کردند، جناب خان برایشان ترانه خواند و انگار نه انگار که آنها همان ممنوع التصویرهای هفته پیش هستند!
کسانی می گویند حضور این چهره ها امکان کسب درآمد از راه آگهی های بازرگانی را به تلویزیون می دهد و آنها در این زمینه باهوش تر از این حرف ها هستند که از این آب، کره نگیرند. اما پرسش اینجاست که این سیاست یک بام و چند هوا چطور در تلویزیون ادامه دارد؟ این سازمان چند رئیس و چند تصمیم گیر دارد؟
مردم می گویند سیاست «رئیس خوب»، «رئیس بد» لو رفته است و نمی شود یک روز در بخش خبری 20:30 به فیلم «عصبانی نیستم» تاخت و چند ماه بعد تیزرهای همان فیلم را از تلویزیون پخش کرد! شبکه های تلویزیون علیرغم تفاوت محتوا عملاً زیر نظر یک رئیس اداره می شوند و داستان عامه پسند«هر شبکه سیاست خودش را دارد» جدی نیست. خطوط قرمز واحد است اما باور کنیم که مدیر هر شبکه سلیقه خودش را دارد؟!
احسان علیخانی در برنامه ماه عسل به فیلتر کردن تلگرام نقد وارد می کند و می گوید بعد از این کار کودک خردسال و پیرمرد دنبال فیلترشکن هستند، میلیون ها نفر می بینند، اما گفته می شود در بازپخش همان برنامه از همان شبکه این بخش حذف شد! در این مدت چند ساعته تا بازپخش مدیر شبکه عوض شده؟ خطوط قرمز جابجا شده اند؟ امکان دارد مجری باهوشی مثل علیخانی نداند که صحبت کردن در این مورد آزاد نیست؟ و ... موارد بسیاری از این دست را در خاطره هایمان داریم.
گاهی فکر می کنم ما در چند جهان موازی و با چند صدا و سیمای موازی، سیاستمردان موازی، ممنوعیت های موازی، آزادی های یواشکی موازی و ... زندگی می کنیم. تا این اندازه سرگیجه آور، نامفهوم و دشوار برای درک کردن!