|
روزنامه اعتماد؛ با عزت الله ضرغامی، رئیس سابق صدا و سیما درباره حوادث سال 88، ممنوع التصویرها، ماجرای سپنتا و مساله حصر گفتگویی انجام داده است.
بسياري معتقدند اصل مديريت، در دوران رياست شما بر رسانه ملي مغفول ماند و چندان كه بايد، انتظارات مردم برآورده نشد و حتي در موقعيتهاي مشابه هم، كسي عذرخواهي از زبان رييس صدا و سيما نميشنيد.
كسي نميگويد آقاي روحاني هرروز بيايد عذرخواهي كند، بلكه منظور مواقعي است كه طرف احساس كند دقيقا مسير را غلط رفته است. شخصا معتقد هستم در ده سالي كه در راس رسانه ملي بودم، هيچ مسير راهبردي را اشتباه نرفتم. شايد بزرگترين انتقادهايي كه رسانههاي مشابه روزنامه شما دارند، حوادث ٨٨ است. در اين مورد هم هرچقدر فكر ميكنم به اين نتيجه ميرسم كه در آن مقطع، رفتار صدا و سيما منطقيترين و دقيقترين رفتار در آن حوادث بوده است. الان از آقاي يامين پورِ اصولگرا گرفته تا روزنامههاي اصلاحطلب به من انتقاد ميكنند كه چرا پس از انتخابات ٨٨، آنتن زنده و فردي در اختيار آقاي موسوي قرار ندادم، در صورتي كه فكر ميكنم من به عنوان رييس وقت صدا و سيما بهترين و دقيقترين تصميم را گرفتم و آن را مستقيما با آقاي موسوي هم درميان گذاشتم.
اين نگاه شخصي شماست، ولي نقدها به رفتارهاي صدا و سيما در سال ٨٨ فراوان است.
بله، ممكن است شما بگوييد اين نگاه اشتباه است ولي من معتقدم رفتار رسانه ملي در آن ماجرا ١٠٠ درصد درست بوده است. شما بگوييد دقيقا كدام موضوع در ذهنتان است كه يك مسير راهبردي توسط صدا و سيما دقيقا اشتباه طي شده بود و ما بايد براي آن عذرخواهي ميكرديم؟
اينكه گوينده نسبت به كلماتش بيدقتي داشته باشد و چيزي بگويد كه بستر تعميم داشته باشد در اختيار ما نيست، بلكه در اختيار اوست. اخيرا هم عين اين مطلب را در مورد آقاي صديقي پيرامون اظهارات ايشان در نماز جمعه مطرح كردم. گفتم من يقين داشتم منظور احمدينژاد از آن عبارت خس و خاشاك، جمعيتي كه ٢٥ خرداد به خيابانها آمدند نبود، بلكه مقصود او آن عده معدودي بودند كه آشوب كردند. اما دشمن از اين عبارت احمدينژاد استفاده كرد و آن را تعميم داد. به آقاي صديقي ميگويم من منظور شما از بيان آن كلمه را ميدانم اما ظرفيت تعميم دارد، چون رسانهها فوقالعاده متكثر شدهاند. بنابراين معتقد هستم اگر احمدينژاد خس و خاشاك را نميگفت حتما بهتر بود.
بخشی از گفتگوی با ضرغامی را در ادامه می خوانید:
* خاطرم هست در دوران معاونت سينمايي، آقاي الياس حضرتي به من گفتند آقاي ميري، بازيگر كمدين دوران شاه آدمي سياسي نيست و بعد از انقلاب ممنوع شده است، حالا اجازه دهيد كار كند. در سالهاي ابتدايي بعد از انقلاب، در دوران آقاي خاتمي سينماي كشور در اختيار جريان آقاي انوار و بهشتي بود كه از ويژگيهاي آنها اقتدار جدي در سينما بود. در دوران آنها تعيين شد چه كساني بايد حذف شوند و چه كساني حذف نشوند. به همين خاطر من درباره آقاي ملك مطيعي بدون اينكه اسمي از ايشان ببرم گفتم معلوم نشد ضوابط آن دوران چه ضوابطي بوده است كه مبناي مشخصي ندارد.
* در واقع مديران بعدي حتي بنده هم مقهور آن (مساله ممنوع التصویری) شديم و همين سياست را ادامه داديم.
* اگر لازم شد همين آقاي حضرتي بيايد بدون نگاه سياسي و تبليغاتي برود با همان مديران سينمايي ١٠ ساله مديريت آقاي خاتمي در ارشاد صحبت و سوال كند سياست آنها درباره فعاليت يا ممنوعالكاري بازيگران چه بود؟ اگر سياستي دركار نبوده است، رافت اسلامي ميتواند شامل حال خيليها شود. براي مثال، خانم رابعه اسكويي پشيمان شدهاند و اين پشيمانيشان را هم با صداي بلند اعلام كردهاند اما تا امروز كه با شما صحبت ميكنم، هرروز با دستگاههاي مختلف اطلاعاتي صحبت ميكنم تا به ايشان اجازه فعاليت بدهند و هنوز هم نتيجه نگرفتهام. چرا همه شعار ميدهيم؟
* در پاسخ به سوال ( اگر صدف طاهريان برميگشت و ميگفت اشتباه كردم، از او هم به همين شدت دفاع ميكرديد و پيگير روبه راه شدن كارهايش بوديد؟): [خنده] اتفاقا يك نفر برايم دقيقا همين را كامنت كرده بود. نوشته بود: «اگر مردي، طاهريان را برگردان!»
* كسي نميگويد آقاي روحاني هرروز بيايد عذرخواهي كند، بلكه منظور مواقعي است كه طرف احساس كند دقيقا مسير را غلط رفته است.
* از آقاي يامين پورِ اصولگرا گرفته تا روزنامههاي اصلاحطلب به من انتقاد ميكنند كه چرا پس از انتخابات ٨٨، آنتن زنده و فردي در اختيار آقاي موسوي قرار ندادم.
* من درباره حصر كارشناس نيستم و تنها يك حرف دارم و ميگويم اين موضوع بحث امنيتي بود. اين مشكل امنيتي در شوراي عالي امنيت ملي كه من هم عضو آن بودم و البته حق راي نداشتم، راي آورد.
* بزرگترين انتقادهايي كه رسانههاي مشابه روزنامه شما دارند، حوادث ٨٨ است. در اين مورد هم هرچقدر فكر ميكنم به اين نتيجه ميرسم كه در آن مقطع، رفتار صدا و سيما منطقيترين و دقيقترين رفتار در آن حوادث بوده است.
* نقد من به شوراي نگهبان به ماجراي سپنتا نيكنام برميگردد بهطوري كه بعضي از دوستان ما در اين شورا از من گلهمند شدند ولي همچنان معتقد هستم درباره سپنتا يكي از دقيقترين استدلالها را مطرح كردم.
* چرا فكر ميكنيم چهارتا طلبه اگر مخالف ولايت فقيه بودند، خطرناك است؟!
* فكر ميكنم برخي مواضع نادرست رييسجمهور براي جريانهاي سياسي مخالف و رقيب ايشان تحريككننده است