|
مصطفی داننده در عصر ایران نوشت: گویا امیدیها، محمدرضا عارف را راضی به رقابت دوباره با علی لاریجانی کردند. رقابتی که یک بار در ابتدای مجلس دهم شکل گرفت و لاریجانی مچ عارف را خواباند.
دوباره اصلاحطلبان پارلمان و شاید خارج از آن دوست دارند شانس خود را در این کارزار امتحان کنند. آنها شاید دلخوش به رای برخی از اصولگرایان مخالف لاریجانی هم باشند.
به نظر میرسد هنوز برخی از اصلاح طلبان بر این باور هستند که عارف میتواند سکان دار جریان اصلاحات در میان میدان باشد.
بررسی عملکرد عارف اما از آغاز مجلس دهم تا به امروز نشان میدهد که سرمایه گذاری روی عارف برای میدان داری جریان اصلاحات در مجلس اشتباه به نظر میرسد.
محمدرضا عارف یک سیاستمدار آرام است حتی میشود گفت نگاه او به سیاست عارفانه است نه سیاست ورزانه .
عارف نشان داده است اهل سکوت است نه هیاهو و مشخص نیست چطور رهبران اصلاحات از او انتظار دارند در خط مقدم رقابت با اصولگرایان داد بزند و نقشی همچون مطهری را در مجلس دهم بازی کند.
عارف "چریک ” نیست و این را هم اصلاح طلبان و هم رای دهندگان به فهرست امید باید بدانند. عارف نه بهزاد نبوی است نه مصطفی تاج زاده و نه حتی علی مطهری. این که او را با دیگران مقایسه کنیم و انتظاری که از تاج زاده داریم از عارف نیز داشته باشیم جفا به نفر اول مردم تهران در انتخابات مجلس دهم است.
عارف در اوج درگیریهای سیاسی اصلاح طلبان و اصولگرایان در سال ۸۸ و بعد از آن که تقریبا تمام فعالان سیاسی کشور درگیری آن بودند، روش میانه را انتخاب کرد و بیشتر سکوت کرد و ترجیح داد وارد حوادث آن سال نشود. البته باید گفت حضور او در صحنه سیاسی کشور در این سالها به ویژه بعد از ۹۲ مدیون همین سکوت او در سال ۸۸ بود. بسیاری از اصلاحطلبان به خاطر حضور در حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شدند.
حضور عارف در انتخابات 92 باعث زنده شدن جریان اصلاحات شد. اگر عارف هم نبود معلوم نیست که اصلاح طلبان میتوانستند در رقابت با اصولگرایان سربلند کنند یا نه؟ از این جهت جریان اصلاحات مدیون محمدرضا عارف است اما جریان اصلاحات از عارف باید اندازه محمدرضا عارف انتظار داشته باشد.
عارف باید در مجلس نقش ستون خیمه اصلاح طلبان را بازی کند اما رقابت میدانی با رقیب را به دیگر اصلاحطلبان نظیرپزشکیان، حضرتی، کواکبیان، تابش و … واگذار کند.
نباید فراموش کرد تاثیرگذار ترین افراد در تاریخ مجلس در ایران هیچگاه رییس مجلس نبودند. مصدق، مدرس و بهار از جایگاه نمایندگی مجلس در تاریخ ایران جاودانه شدند نه ریاست پارلمان.
شاید در سالهای گذشته از عارف چهرهای غیرواقعی ساخته شده است. حالا اما حداقل میشود این نگاه را تغییر داد و از عارف اندازه عارف انتظار داشت. عارف نشان داده است اهل معجزه نیست چون سیاست دنیای معجزه نیست بلکه سپهر سیاست دنیای واقعیت است. پس باید با واقعیت عارف کنار آمد.