چه استخاره هایی نادرست هستند؟
باشگاه خبرنگاران جوان: یکی از کارهایی که انجام میدهیم استخاره گرفتن است، اما استخاره به چه معناست؟ استخاره بدین معناست ما از خداوند طلب خیر میکنیم یعنی حالتی اضطرار برای کسی پیش میآید که در انتخاب بین دو گزینه مانده است که در این هنگام به سراغ استخاره گرفتن میرود، اما بعضی استخارههایی که میگیریم نادرست هستند که در ادامه به آن پرداخته شده است.
متأسفانه بعضی از مردم همانگونه که در بسیاری از احکام و معارف دینی دقت درستی ندارند در مورد استخاره هم دقت درستی ندارند. اولا تصور میکنند استخارهای خوب است که استخاره کننده را به اهداف و نیتی که دوست دارد، برساند در حالی که معنای صحیح و درست استخاره، طلب خیر و صلاح از خداوند است، ولو برخلاف میل باطنیشان باشد.
قرآن میفرماید: ... عَسی أنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ وَ عَسی أنْ تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ (سوره بقره آیه ۲۱۶) ... چه بسا چیزی را خوش ندارید، در حالی که خیر شما درآن است و چه بسا چیزی را دوست دارید، در حالی که شر شما درآن است ... فَعَسی أنْ تَکْرَهُوا شَیئاً وَ یجْعَلَ اللهُ فیهِ خَیراً کَثیراً (سوره نساء آیه ۱۹) ... چه بسا شما چیزی را خوش ندارید، ولی خداوند، خیر فراوان در آن قرار داده باشد.
ثانیاً: برای هر کار کوچک و ناچیز یا کارهایی که میتوانند با تعقل و مشورت راه درست و صحیح را پیدا کنند بلافاصله استخاره میکنند، مثلاً استخاره میکنند که آیا فلان معامله خوب است؟ آیا مسافرم از سفر برمی گردد؟ آیا در امتحان قبول میشوم؟ آیا ازدواج با فلان کس خوب است؟ آیا پسرم از سربازی معاف میشود؟ و... در حالی که خداوند انسان را موجودی عاقل آفریده و او را ابتداء به «تعقّل» سپس به «مشورت» در کارهایش دستور داده است و «استخاره» آخرین چاره او است. یعنی:به ترتیب: «تعقّل»، «استشاره» و «استخاره» بنابراین از استخاره نباید به صورت فال گیری استفاده شود و یا بخواهیم با غیب و شبیه غیب آینده را پیش بینی کنیم.
هرگاه بخواهیم عملی چون: «انتخاب شغل»، «ازدواج»، «طلاق»، «مسافرت»، «خروید و فروش»، «رفاقت با کسی»، «صحبت کردن با کسی» و «شرکت با کسی در شغلی» را انجام دهیم باید به مقدمات ذیل به ترتیبی که آمده عمل کنیم: «مقدمه اول تعقّل» است؛ یعنی انسان از نعمت عقل، که خداوند به او عطا کرده استفاده کند و اگر با تعقّل راه «خیر و صلاح» را پیدا کرد به خدا توکّل کند و در همان راه قدم بردارد.
«مقدمه دوم مشاوره» است: یعنی هر گاه انسان از تعقّل خویش نتیجهای نگرفت از عقول افراد صاحب نظر و آگاه و دلسوز و خیرخواه استفاده کند و راه «خیر و صلاح» را از آنان جویا شود که در این صورت نیز لازم است به خدا توکّل کند و در همان راهی که راهنماییش میکنند قدم بردارد.
«مقدمه سوم استخاره» است: یعنی هر گاه انسان از تعقّل و مشاوره مأیوس شد آخرین چاره استخاره است و پس از مشخص شدن راه «خیر و صلاح» به خدا توکّل کند و در همان راه قدم بردارد.