روزنامه جوان: مردی که متهم است با
همدستی دو نفر از دوستانش تازه دامادی را به خاطر سرقت خودرواش به قتل
رسانده پای چوبه دار از اولیایدم مهلت یکماهه گرفت تا مخفیگاه همدست
فراری خود را به مأموران معرفی کند.
به گزارش خبرنگار ما، متهم که مرد جوانی به نام کامبیز است روز ۲۹شهریورسال۸۳ با همدستی دو نفر از دوستانش به نامهای بابک و شایان تازه داماد ۲۴سالهای را به قتل رساندند و خودرواش را سرقت کردند. کامبیز به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم شد و شایان که پس از دستگیری با گذاشتن وثیقه از زندان آزاد و فراری شده بود و بابک به اتهام معاونت در آدمربایی و سرقت به شلاق و زندان محکوم شد. بامداد روز چهارشنبه ششم تیرماه امسال متهم در زندان رجاییشهر برای اجرای حکم قصاص پای چوبه دار حاضر شد. در حالی که طناب دار به گردن وی آویخته شده و قرار بود لحظاتی بعد برای همیشه پروندهاش بسته شود، متهم رو به اولیایدم کرد و مدعی شد شایان هم در قتل تازه داماد دست داشته و زمان حادثه او هم ضربات مرگباری به مقتول زده است.
او از اولیایدم درخواست مهلت یکماهه کرد تا مخفیگاه متهم
فراری را در اختیار مأموران قرار دهد و راز این حادثه را برملا کند. بدین
ترتیب اولیایدم با میانجیگری قاضی شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی
تهران به قاتل مهلت یک ماهه دادند تا پس از دستگیری متهم فراری درستی و
نادرستی حرفهای متهم روشن شود.
پدر مقتول درباره دادن مهلت یکماهه به قاتل به خبرنگار ما گفت: وقتی حرفهای قاتل را پای چوبه دار شنیدم احتمال دادم حرفهایش راست باشد و اگر او را قصاص کنم شاید هرگز خودم را نبخشم. از طرفی هم من به خاطر آرامش روح پسرم به قاتل مهلت دادم و چنانچه روزی تصمیم بگیرم او را ببخشم دیه پسرم را صرف کارهای خیری مانند خرج فرزندان ایتام میکنم، اما الان منتظرم تا همدست قاتل دستگیر شود و بعد از بازجویی تصمیم نهایی را بگیرم.
آغاز ماجرا
ساعت ۲۰ شامگاه ۲۹شهریورسال۸۳ بود که مردی سراسیمه به اداره پلیس رفت و گفت: پسر ۲۴سالهاش به نام امیر به طرز مرموزی ناپدید شده است.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: پسرم تازه خدمت سربازیاش را تمام کرده بود و دو هفته قبل هم او را داماد کردم. او بیکار بود به همین دلیل به صورت موقت خودروی مرا بر میداشت و با آن مسافرکشی میکرد. امروز صبح مثل همیشه با خودروام بیرون رفت، اما شب هرچقدر منتظرش ماندیم به خانه برنگشت. تلفن همراهش هم خاموش بود که نگرانش شدیم و برای پیدا کردنش به جستوجو پرداختیم، اما خبری از او نیافتیم و احتمال میدهیم برای او اتفاق بدی رخ داده باشد.
کشف جسد تازه داماد در جاجرود
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت مردی به مأموران پلیس خبر داد جسد بیسری را در حوالی جاده جاجرود دیده است. با اعلام این خبر مأموران راهی محل حادثه شدند و جسد بیسر پسر جوانی را کشف کردند که معاینات اولیه تیم پزشکی قانونی نشان میداد چند روزی از قتلش گذشته است. بدین ترتیب جسد برای انجام آزمایشهای لازم و مشخص شدن هویت آن به پزشکی قانونی منتقل شد. در حالی که مأموران پلیس پس از گذشت چند روز از حادثه خودروی تازه داماد را در حوالی اسلامشهر کشف کرده بودند پزشکی قانونی اعلام کرد جسد بیسر کشف شده متعلق به امیر تازه داماد است؛ بنابراین با مشخص شدن هویت مقتول پرونده وارد مرحله تازهای شد و تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیس آگاهی برای شناسایی عامل یا عاملان قتل وارد عمل شدند.
دستگیری متهم به قتل
نخستین تحقیقات مأموران نشان داد خودروی مقتول مدتی در اختیار پسر جوانی بوده است. مأموران وی را دستگیر کردند و مورد بازجویی قرار دادند. وی گفت: خودروی مقتول را یکی از دوستانم به نام کامبیز به صورت امانت به من داد و من خبر نداشتم خودرو سرقتی است و صاحب آن به قتل رسیده است، اما بعد فهمیدم که کامبیز راننده آن را به قتل رسانده و به همین سبب خودرو را داخل خیابانی رها کردم. با اعتراف پسر جوان، مأموران کامبیز را دستگیر کردند. متهم در بازجوییها به قتل تازه داماد با همدستی دو نفر از دوستانش به نامهای بابک و شایان اعتراف کرد.
قاتل در توضیح ماجرا گفت: من و بابک سالهای۸۱ و ۸۲ کیفقاپی میکردیم، اما از آنجایی که پول زیادی گیرمان نیامد کیفقاپی را کنار گذاشتیم. ما بیکار و بیپول بودیم تا اینکه سال۸۳ با شایان آشنا شدیم. او دوباره پیشنهاد سرقت داد. ما زیر بار نرفتیم، اما رابطه ما ادامه داشت تا اینکه روز حادثه سه نفری به عنوان مسافر سوار خودروی مقتول شدیم تا به مقصدی برویم. در میانه راه پولی برای پرداخت کرایه نداشتیم که با راننده درگیر شدیم. بابک با چاقو چند ضربه به دست راننده زد و بعد او را به صندلی عقب بردند و من پشت فرمان نشستم و شروع به رانندگی کردم و به سمت جاجرود رفتیم. ساعتی بعد کنار تپهای توقف کردیم و دست و پای راننده را با طناب بستیم و او را به بیرون انداختیم و در آخر هم من چند ضربه به تازه داماد زدم و با خودرواش از محل گریختیم. پس از اعتراف متهم، مأموران بابک و شایان را هم دستگیر کردند. بابک در بازجوییها گفت: ضربات کشنده را کامبیز زد، چون مقتول بچه محل او بود و گفت: او را به قتل رساندم تا شناسایی نشویم. در ادامه تحقیقات، شایان با گذاشتن وثیقه آزاد و فراری شد و دو متهم دیگر در دادگاه کیفری محاکمه شدند. هیئت قضایی کامبیز را به عنوان متهم ردیف اول به جرم قتل عمد و مشارکت در آدمربایی و سرقت به قصاص و شلاق و حبس محکوم کرد و بابک و شایان را به جرم آدمربایی و سرقت به حبس محکوم کرد.
حکم قصاص متهم پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام فرستاده شد تا اینکه چهارشنبه متهم پای چوبه دار حاضر، اما موفق به گرفتن مهلت یک ماهه از اولیایدم شد.