|
جام جم: دنیای فریبنده و پرزرق و برق سینما و بازیگری با ضمیمههایی چون شهرت و محبوبیت و ثروت، هر سست عنصر علاقهمندی را هوایی میکند تا او هم میل به دیدهشدن را امتحان کند و همواره مترصد فرصتی برای بخت آزمایی در زمینه ورود به سینما و تجربه کردن بازیگری باشد.
اگرچه بسیاری از بازیگران و چهرههای مطرح سینما از طریق تحصیلات مرتبط به این عرصه ورود کرده و موفق شدهاند، اما از سویی دیگر بسیاری دیگر هم بدون هیچ پشتوانه تحصیلی مرتبط و واقعا بر اثر شانس و اتفاق، سر از سینما و بازیگری درآوردند. این دومی شوق و توهم بیشتری برای شیفتگان چشم و گوش بسته بازیگری به وجود میآورد و آنها با استناد به همین بخت و اقبال، در پیگیری رویای بعید خود مصر هستند، این در حالی است که بسیاری از آنها فقط عشق و میل به بازیگری دارند، بدون آنکه واقعا از استعداد و هنری در این زمینه برخوردار باشند.
تحصیل دانشگاهی در رشته بازیگری، حضور در کلاسهای آزاد آموزش بازیگری، فعالیت در تئاتر و عرصه فیلم کوتاه، تمرینات بدن و بیان، مطالعه فراوان کتابهای تخصصی و داستان و تماشای زیاد و به شکل تخصصی تئاتر و فیلم و سریالهای خوب ایران و جهان، برخی از مطمئنترین راهها برای ورود به عرصه حرفهای تئاتر، تلویزیون و سینما است، هرچند بعضی از همین ظاهرا مطمئنترین راهها هم گاهی جواب نمیدهد و اگر فرصتی برای ابراز استعداد واقعی موجود نباشد، متاسفانه شاید هیچکدام راه به جایی نبرد.
با این حال بسیاری از شیفتگان بازیگری، دوست دارند خیلی سریع به مقصود برسند و یک شبه راه صدساله بروند و بدون اینکه متحمل وقت و هزینه شوند و هیچکدام از راههای بالا را بروند، موردتوجه کارگردانهای مشهور سینما برای بازی قرار بگیرند.
حضور پیاپی در دفاتر شرکتهای مختلف فیلمسازی، اطلاع از جلسات فیلمبرداری گروههای فیلمسازی و حضور در پشت صحنهها و اصرار به بازیگران و کارگردانان، تهیهکنندگان و دیگر عوامل سینما در دیدارهایی عمدتا اتفاقی با آنها، از جمله راههایی است که برخی علاقهمندان بازیگری به آن دست میزنند، مسیری که غالبا کارگر نمیافتد و اگر خیلی بخت با آنها یار باشد، به نقشهایی گذری و کوچک و کماهمیت در فیلم منجر شود.
اما با ظهور و گسترش فضای مجازی و ورود پدیدههایی چون تلگرام و اینستاگرام، شور و شوق شیفتگان بازیگری وارد فاز تازهای شد. برخی که زرنگتر و باهوشتر بودند نهایت استفاده را از این فضا بردند و از بازیگری خود فیلم گرفتند و در قالب پستهای مختلف به اشتراک گذاشتند، بلکه کارگردانی به صورت اتفاقی استعداد آنها را ببیند و اتفاق خوبی برایشان بیفتد. اما بسیاری دیگر همچنان دنبال راه سهلتری برای ورود به بازیگری هستند و با مراجعه به صفحات کارگردانها و بازیگران مطرح سینما و در بخش نظرات یا در بخش پیام خصوصی، به طور مرتب از عشق و علاقه خود به بازیگری به آنها میگویند و از این چهرهها تقاضای کمک برای ورود به تلویزیون و سینما دارند. طبیعی است که وقتی حجم پیامهای اینچنینی فراوان باشد و تعداد این علاقهمندان غیرقابل شمارش باشد، کمتر چهره مشهوری است که وقت بگذارد و به این تقاضاهای فراوان و مکرر جواب دهد و کاری از دست آنها برای این علاقهمندان برآید.
در چند سال اخیر چند کارگردان مشهور سینمای ایران تلاش کردند برخی بازیگران فیلمهای خود را از طریق فضای مجازی و تلگرام انتخاب کنند، به همین دلیل فراخوانهایی در این فضا منتشر کردند. کاری که بعید است در سینمای حرفهای و سطح اول جهان مرسوم باشد و حتی بازیگران فرعی و هنروران آثار سینمایی و تلویزیونی هم از این راه انتخاب شوند. وقتی شیفتگان بازیگری میبینند که کارگردانهای شناخته شده از این طریق برای انتخاب بازیگر اقدام میکنند، این تصور در آنها تقویت میشود پس میتوان بدون هیچ زحمتی و صرفا با حضور در فضای مجازی هم بازیگر شد!
این حرکت کارگردانها اگرچه حتما با نیتی خیر و برای پاسخگویی به تقاضای هزاران علاقهمند بازیگری رخ داده، اما از آنجا که در مجموع به انتخابی شایسته از این فضا منجر نشده و بسیاری از این افراد امکان حضور در پروژههای موردنظر را به دست نیاورند، در نهایت باعث سرخوردگی بیشتر آنها شده است. تقریبا در هیچکدام از فیلمهای آن چند کارگردان مشهور، بازیگری از میان متقاضیان فضای مجازی انتخاب نشدند و در نهایت بازیگرانی حرفهای ـ مطرح یا گمنام ـ نقشهای موردنظر کارگردانها را بازی کردند.
اینجا سوالاتی از این دست مطرح میشود: آیا واقعا میان آن همه متقاضی بازیگری و میان آن همه داوطلب فضای مجازی، هیچ فرد مستعد و شایستهای برای بازی وجود نداشت؟ آیا کارگردانها و آنهایی که پیشنهاد فراخوان تلگرامی و انتخاب بازیگر در فضای مجازی را دادند، نمیدانستند که این مسیر چندان مبتنی بر کارشناسی نیست و خروجی مطمئنی نخواهد داشت؟ آیا در این شیوه به دشواریهای انتخاب برای گروه فیلمسازی و ایجاد تبعات منفی برای علاقهمندان سرخورده بازیگری فکر شده بود؟
باوجود فیلتر شدن تلگرام اما هنوز هم در سطوحی پایینتر و برخی پروژههای تئاتری، تلویزیونی و سینمایی فراخوانهای بازیگری منتشر میشود و گاهی بازیگرانی هم برای نقشهای نه چندان مهم و کوچک انتخاب میشوند. با این حال ظاهرا فعلا فراخوان تلگرامی جایش را به فراخوان اینستاگرامی داده و اینستاگرام، همچنان امیدواریهای شیفتگان بازیگری را زنده نگاه داشته است.
لاتاری بازیگری
همانطور که برخی هر شب با سودای برنده شدن در بلیت بخت آزمایی یا ارمغان بهزیستی و موفقیت در لاتاری به خواب میرفتند، حالا بعضی از شیفتگان بازیگری هم امیدوارند سر از فیلم جدید محمدحسین مهدویان، کارگردان فیلمهای ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز و لاتاری درآورند. چرا که این فیلمساز از مدتی قبل پستهایی را در صفحه شخصیاش در اینستاگرام منتشر کرد تا به سهم خود پاسخگوی نیاز علاقهمندان پرشمار بازیگری باشد. اولین پست او در این زمینه، با عکسی همراه بود که شاهینی روی دست او نشسته است. مهدویان نوشت: «جایی نیست که برویم و کسانی از عشقشان به بازیگری نگویند و فرصتی نخواهند برای اینکه استعدادشان را نشان بدهند. دردایرکتها هم که تا بخواهی پر است از پسران و دخترانی که پیغام میدهند و راهی برای بازیگر شدن جستوجو میکنند.
مشتاقانی که خیلیهاشان به واقع استعداد، توانایی و دانش کافی را برای این حرفه ندارند. ولی به حتم در بین این همه مشتاق هستند کسانی که به حق شایستهاند و به دلایل مختلفی مثل دوری از پایتخت، دیده نشدن آثار تجربیشان یا گرفتاریهای مالی، شغلی و خانوادگی نتوانستهاند به چشم بیایند. متاسفانه هرچه تلاش کنی همیشه استعدادهایی نادیده خواهند ماند. شاید به نظر خیلیها فکر چندان جالبی نباشد، اما دوست دارم به قدر بضاعت این صفحه و در پاسخ به درخواستها و دایرکتهای بیشمار، دستکم برای دنبالکنندگان همین صفحه فرصتی ایجاد کنم که بختشان را برای حضور در فیلم جدیدمان امتحان کنند. منتظر مطالب بعدی باشید تا ببینیم شاهینبخت بر شانههای چه کسانی خواهد نشست. موافق این کار هستید یا به نظرتان ایده جالبی نیست؟»
مهدویان پس از مواجه شدن با انواع و اقسام کامنتها و بازخوردهای مثبت، در ادامه چالشی با عنوان #چالش-استعداد-و-امید در اینستاگرام راهاندازی کرد و از علاقهمندان خواست به صفحهای به نام «من هم بازی» بروند و از خودشان فیلم بگیرند و در قالب استوری بفرستند. استوریهایی که از یک تا پنج نمره میگیرند و بهترینها به مراحل بعدی چالش راه پیدا میکنند. استقبال علاقهمندان بازیگری باعث شد مهلت ارسال استوریها تمدید شود، هرچند برخی هم اعلام کردند که نتوانستند استوریهایشان را بموقع ارسال کنند و از این چالش جا ماندند.
به هر حال یکی از مضرات انتخاب بازیگر در فضای مجازی همین است و ممکن است کلی هنر و استعداد، پشت در مخابرات و کندی سرعت اینترنت در ایران بمانند! با این حال در نهایت و براساس آخرین پست مهدویان در این زمینه، مرحله اول چالش تمام شد و 72 نفر از میان چندهزارنفر انتخاب شدند. خواندن برخی کامنتها زیر این پست آخر هم جالب است و بعضی از کسانی که به دلایل مختلف در این چالش انتخاب نشدند، نظراتی را علیه کارگردان نوشتهاند و حتی یکی از او به عنوان سفارشی ساز یاد کرده است! این هم یکی دیگر از چالشهای انتخاب بازیگر از فضای مجازی است که طبعا مهدویان از ابتدا به آن آگاه بوده است.
از حال بد و سرخوردگی هزاران نفر در این مورد خاص همچون دیگر فراخوانهای تلگرامی و اینستاگرامی که بگذریم، سوال اینجاست که چه آیندهای در انتظار انتخابهای نهایی در این زمینه خواهد بود؟ چه تعداد از این 72 نفر به فیلم مهدویان -که ظاهرا ادامه ماجرای نیمروز است و به برههای دیگر از تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی مربوط میشود- راه مییابند؟ آیا این افراد عهده دار نقشهای اصلی خواهند بود یا نقشهایی حاشیهای را در کنار بازیگران حرفهای بازی خواهند کرد؟ باید منتظر خبرهای مهدویان در این زمینه و البته تماشای فیلم او باشیم تا به پاسخ دقیق این سوالات برسیم. البته نکته امیدوارکننده شاید این باشد که مهدویان برای «ایستاده در غبار» هم به نوعی از فضای مجازی بهره گرفته بود و بخوبی آن فضا را برای انتخاب بازیگر مدیریت کرد.
نمونههای تلگرامی
موقع فعالیت قانونی تلگرام در ایران، چند کارگردان شناخته شده نسبت به انتخاب بازیگر از این طریق اقدام کردند. اصغر فرهادی برای فیلم فروشنده، کیانوش عیاری برای فیلم کاناپه، همایون اسعدیان برای فیلم یک روز به خصوص، پوران درخشنده برای فیلم زیر سقف دودی و علیرضا داوودنژاد برای فیلم فراری فراخوان تلگرامی دادند که البته تقریبا هیچکدام از انتخابهای نهایی از میان متقاضیان تلگرامی نبوده است.
فلاش بک
یک بار امین تارخ که سالهاست در کلاسهای بازیگریاش، به تربیت علاقهمندان مستعد در این زمینه مشغول است، در گفتوگو با جامجم از معایب انتخاب بازیگر در فضای مجازی و تلگرام گفت. شاید بشود فلاشبکی به آن مصاحبه زد و حرفهای این استاد بازیگری را به انتخاب بازیگر از طریق اینستاگرام یا هر رسانه مجازی دیگری تعمیم داد. تارخ در آن گفتوگو گفته بود: «تلگرام که برای این ساخته نشده تا در آن فراخوان بازیگری بدهیم. یکی از دلایل این مساله، نبود فرهنگ حرفهای است. یعنی کارگردان به جای اینکه از طریق مراجعه به آموزشگاههای معتبر بازیگری دست به انتخاب بازیگر بزند، سراغ تلگرام میرود.
ضمن اینکه به نظرم بیشتر این موارد اتفاقا آگاهانه و فریبکارانه است، یعنی در تلگرام فراخوان میدهند، اما خودشان از اول میدانند که در نهایت دو هنرپیشه حرفهای را برای نقشهای در نظر گرفته شده، انتخاب میکنند. این ترفند، یک تبلیغات وسیع برای آن فیلم هم است و آن دو میلیون جوان علاقهمندی که با هزار امید و آرزو فرم پر میکنند و در تلگرام رزومه میفرستند، حتی پیش از تولید فیلم، تماشاگران بالقوه آن اثر خواهند بود؛ یعنی فیلم حتی قبل از ساخت، تبلیغات خود را شروع کرده است. ضمن اینکه شنیدم چنین روشی درآمدزا هم است و مثل پیامکهای تبلیغاتی که مبالغی به حساب صاحبان آثار واریز میشود، برای سازندگان فیلم هم عوایدی دارد.»