خبرگزاری ایسنا: مرضیه علیزاده،
ورزشکار موفق رشته کیک بوکس، بادیگاردی و بدلکاری است که تا چندی پیش در
گروه بدلکاری فعالیت داشته است.
او میگفت: این رشته سختیهای زیادی برای خانمها دارد؛ خانوادهاش مدام نگران او بودند و از اینکه صدمه ببیند میترسیدند و او هم برای اینکه نگرانی آنها بیشتر نشود خیلی از کارهایش را نشان نمیداد
میگفت: مربی ما آدم کار بلدی است و هنگام آموزش فکر همه جا را میکند؛ آنالیزهای بیومکانیکی برای بهترین باز خورد با کمترین آسیب همواره در دستور کارش قرار دارد. آن روزها بدلکاری یک سریال را بر عهده گرفته بود؛ مربیاش طراح بدلکاری سریال بود کسی که مرضیه میگفت: کارش را خوب بلد است.
او میگفت: این رشته سختیهای زیادی برای خانمها دارد؛ خانوادهاش مدام نگران او بودند و از اینکه صدمه ببیند میترسیدند و او هم برای اینکه نگرانی آنها بیشتر نشود خیلی از کارهایش را نشان نمیداد
میگفت: مربی ما آدم کار بلدی است و هنگام آموزش فکر همه جا را میکند؛ آنالیزهای بیومکانیکی برای بهترین باز خورد با کمترین آسیب همواره در دستور کارش قرار دارد. آن روزها بدلکاری یک سریال را بر عهده گرفته بود؛ مربیاش طراح بدلکاری سریال بود کسی که مرضیه میگفت: کارش را خوب بلد است.
مربی با بی احتیاطی و بی معرفتی به پایین پرتابم کرد.
اما چند هفته بعد، پیامی از مرضیه دریافت شد که گفته بود هنگام فیلمبرداری دچار سانحه شده و کمرش شکسته است؛ میگفت: مربیاش با بی احتیاطی یا بهتر بگویم قانون شکنی و بی معرفتی او را از ارتفاع ۶ متری به پایین پرتاب و راهی بیمارستان کرده است.
با وجود همه آسیبی که دیده بود راضی به شکایت نبود؛ مربیاش هزینه درمان او را به عهده نگرفته و از آنجا که مجوزی برای انجام کارش نداشته طبعاً گروه هم بیمه نبوده و حتی محل فیلمبرداری هم مجاز نبوده است؛ به همین دلیل مربی همه توانش را به کار گرفته تا او را از شکایت منصرف کند.
اما پس از چند ماه تلاش دوستان برای راضی کردن مرضیه به شکایت، بالاخره راضی میشود؛ ماههای دردناکی که چند خانواده شبانهروز به پای این ورزشکار ۲۴ ساله و توانمند اشک ریختند و اضطراب کشیدند.
در این میان اگر همت دوستان علیزاده و پزشکی اصیل و قسم خورده، چون مصطفی محسنی نبود که هزینه عمل را نگیرد خدا میداند چه عاقبتی در انتظار این جوان توانمند و شایسته کشورمان بود.
به گزارش ایسنا، امروز در آستانه یک سالگی این حادثه تلخ، با اطلاع از اینکه مربی متخلف مرضیه علیزاده همچنان بدون مجوز با گروهی دیگر از جوانان مشتاق و پرشور اقدام به کار کرده است؛ گفت و گویی دیگر با مرضیه علیزاده ترتیب داده شد تا بار دیگر جزئیات این حادثه بررسی شود تا شاید مسئولان امور سینمایی، قضایی و حقوقی کشور متوجه عواقب جبران ناپذیری شوند که در انتظار دست اندرکاران بی مبالات این گونه فعالیتهاست.
در این گفتگو مرضیه علیزاده تعریف کرد که از سه ماه قبل از حادثه آمادگی داشته است تیزری برای نمونه کار بسازد؛ او تخصص راپل دارد و قرار نبود که بپرد؛ البته دو هفته قبل از این برنامه از ارتفاع ۱۱ متری پریده بوده و تعجب همه جلب شده بود که چه طور کسی که فقط پنج ماه واردبدلکاری شده میتواند از این ارتفاع یا از ماشین بپرد یا دستش را آتش بزند و از اینجور کارها انجام دهد؛ کاری که باید چند سال برای انجامش تمرین کرد.
مرضیه علیزاده پس از پرت شدن
اولین جوگیری در بدلکاری آخرین جوگیری است!
این بدلکار ادامه میدهد: "گفتم من در کاری که خودم تخصص دارم یعنی راپل کار میکنم و گروه اصرار کرد که جای راپل نداریم و درگیریهای صحنه را تقسیم کردیم و تو باید پرش داشته باشی؛ زیر بار نرفتم؛ باز گفتند تو هم پرش کن و هم شیشه را با سر بشکن. میدانستم اولین جوگیری آخرین جوگیری است؛ میدانستم اگر زاویهها ذرهای جا به جا شود عاقبتم مثل پیمان ابدی و امیر حسین خنجری میشود. "
این بدلکار به ادامه اصرارگروه برای پرش اشاره میکند و میگوید: "پس از این اصرارها برای پرش از ارتفاع شش متری، زیرسازی محل پرش را جویا شدم که گفتند با کارتن تخممرغ زیرسازی کردهایم این را که گفتند زیر بار پرش نرفتم؛ برای اینکه به من اطمینان دهند گفتند خودت کار زیرسازی را انجام بده. "
وی ادامه میدهد: "کار زیرسازی را شروع کردم اصلاً نمیدانستم اصولی هست یا نه به همین دلیل چند نفری بر کارم نظارت میکردند با این وجود گفتم اصلاً احساس امنیت نمیکنم و حس خوبی ندارم و باز هم تأکید کردم که نمیپرم؛ همکارانم را هم واسطه قرار دادم که از من نخواهند در شرایطی که ایمنی اش به نظرم خوب نیست. "
قرار نبود بپرم، اما به زور پرتم کرد
علیزاده تصریح میکند: "به دوستانم در صحنه سپردم که مواظب پرتاب اجباری و ناگهانی من باشند؛ یکی از اعضای گروه هم به مربی گفت: وضعیت زیرسازی برای پرش خوب نیست؛ مربی اول زیر بار نرفت، اما در نهایت موافقت کرد که فقط درگیری ضبط شود و گفت که قبل از پرت شدن تصویر کات خواهد شد و من دیگر مجبور به پرش نیستم. "
این دختر بدلکار با بیان اینکه در تمرینات پیش از تصویربرداری پرشی انجام ندادم و قرار بود در صحنه اصلی هم همین کار انجام شود؛ میگوید: "اما لحظهای که هلیشات بلند شد و پس از درگیری و زمانی که قرار بود تصویر کات شود فیلم بردار فریاد زد «بندازش» "
علیزاده ادامه میدهد:" قرار نبود من را پرت کنند و من منتظر کات بودم به همین خاطر آمادگی پرتاب نداشتم؛ مربی من را گرفت و هل داد، ولی من خودم را محکم نگه داشتم؛ توی دلم گفتم الان کات میدهند، اما دوربین کات نداد و مربی هم من را به زمین پرت کرد. "
این بدلکار لحظه برخورد با زمین را اینگونه شرح میدهد:
افتادم زمین … گفتم یا حسین مردم … شاید دو ثانیه بود سعی کردم با صورت به زمین نخورم... افتادم زمین یک لحظه صدای شکستن استخوانم را شنیدم. فکر کردم مردهام، مرگ را به چشم دیدم هیچ کسی بالای سرم نبود. صدای فیلمبردار را شنیدم که میگفت: نترس من بالا سرتم... پرسید دستات تکون نمیخوره؟ پاهات؟ گفتم نه هیچ کدوم. "
علیزاده ادامه میدهد: "یکی یکی دوستانم بالای سرم حاضر شدند؛ سعی میکردند با شوخی ترس من را کم کنند، ولی من واقعا درد داشتم و ترسیده بودم؛ مطمئن بودم که مردم... "
وی میافزاید: "صدای یکی از فیلمبردارها را شنیدم که داد میزد آمبولانس خبر کنید، اما بعد صدای مربی آمد که «نه، نه، مجوز نداریم آمبولانس بیاد اول دوربینهای گرون قیمت شما رو ضبط میکنند با ماشین خودمون میبریم. خونه مجوز نداره. پلیس میآد منم میبره»
این بدلکار ادامه میدهد: "میگفتم من نباید حرکت کنم، اما مربی گفت: بلند شو چیزی نشده؛ از درد داد میزدم نمیتونم تکون بخورم. من خودم آسیب شناسی ورزشی خوندم اصلاً اجازه نمیدم تکونم بدین اون اصرار میکرد بلندش کنین، ولی آخر بچهها زنگ زدن آمبولانس، بیمارستان امام حسین قبولم نکردند؛ چند جا رفتیم یکی میگفت میمیره یکی میگفت فلج میشه یکی میگفت: ساییدگی مهره است خوب میشه؛ آخر هم فیلمبردارمون یک دوست پزشک داشت که جراحی من را به عهده گرفت. "
وی از مربیاش گلایه میکند و میگوید: "او بی معرفتی کرد و به من نارو زد و به عمد من را پرت کرد؛ فیلمهای لحظه پرتاب موجود است، اما دادگاه او را محکوم نکرد و جلو فعالیتش را نگرفت. "
شاید نتوانم مادر بشوم
علیزاده با انتقاد از عدم دخالت امور سینمایی در این ماجرا تصریح میکند: مربی در دادگاه گفت: این کار بیمه است و مجوز دارد؛ اما کسی از مدرک مبنی بر صحت این موضوع نخواست؛ من هم چند ماه به او فرصت جبران دادم و بعد شکایت کردم اما...
این بدلکار ادامه میدهد: من که در سن ۲۴ سالگی یک مهره شکسته و سه مهر تخریب شده دارم و سیمان استخوانی بین مهرههای کمرم تزریق شده و آینده قهرمانی ورزشی و شغلیام به خطر افتاده، حداقل از مراجع قانونی و سینمایی توقع داشتم اگر برای احقاق حق من کاری نمیکنند جلوی فعالیت سینمایی او را بگیرند تا جوانهای دیگر به دام این دردسرها نیفتند، اما هنوز به راحتی آب خوردن تیم تشکیل میدهند و کار میکنند. "
وی میگوید: در هر حال با دوندگی زیاد توانستم حکم پرداخت ۱۲ درصد دیه کامل را بگیرم، اما هر بار به رأی دادگاه اعتراض میکند و وقت را میخرد؛ هنوز بدهی هزینههای درمان را دارم و خانوادهام توان جبران این خسارت را ندارند؛ بیمه هم نیستم.
این بدلکار اظهار میکند: "متأسفانه خانه بدلکاران سینما بدون هیچ توجهی به شکایت من، کارت مربیگری این آقا را باطل نکرد؛ من نگران آیندهام هستم؛ گاهی حالم خیلی بد میشود حتی نگران این موضوع هستم که شاید نتوانم مادر شوم، اما هیچ کسی نیست نگران حق و حقوق ضایع شده و غرور شکسته من باشد و تنبیهی برای رفتار متهم در نظر گرفته نشده است.