کد خبر: ۵۲۴۴۹۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۷ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۷

وقتی می‌میرم که نخواهم زنده بمانم

مصاحبه «آرمان» با جمشید مشایخی قبل از بستری شدن در بیمارستان:

 این جایگاه شایسته اجتماعی و مقام رفیع هنری چه مسئولیت‌هایی را برای شما به‌همراه داشته است؟

 تلاش برای تعالی و سربلندی فرهنگ ملی ایران که دربردارنده کلیه شئونات اخلاقی و هویت قومی و شخصیت انسانی ملت ایران است به‌عنوان یگانه هنر زیستن در جامعه که به انسان ایرانی وجاهت اجتماعی و شخصیت اخلاقی می‌بخشد، از آغاز کارم تا امروز انگیزه و عشقی بود که مرا پایدار و زنده نگه داشت.

چون آدم‌ها وقتی می‌میرند که دیگر نخواهند زنده بمانند. سال‌ها رنج بردم و مرارت‌های بسیار کشیدم و هرگز از رسالت خود قدمی عقب نایستادم.

در صورت امکان آن نکاتی از زندگی‌تان را که فکر می‌کنید برای مردم آموزنده و مفید است برایمان بازگو کنید.

 آن زمان که من عاشق شدم، عشق معنا و هویت و احترام خاصی داشت. اما امروز مقام عشق را تا حقارت هوس کوچک کرده‌اند.

همیشه به‌گونه‌ای زیسته‌ام که سرم بالا باشد و برای چیزی از کسی عذرخواهی نکنم.

چه چیز در زندگی بیش از همه رویدادهای تلخ شما را آزرده می‌کند و می‌رنجاند؟

 بدترین رفتار انسان دروغ و تظاهر است و متاسفانه جامعه ما به این نازیبایی‌ها و رفتارهای ناپسند سخت آلوده شده است. گریزانم از آدم‌هایی که به آنچه نیستند تظاهر می‌کنند و در جمع مردم را فریب می‌دهند و در خلوت کار دیگر می‌کنند.

 وضعیت فعلی و چشم‌انداز آینده سینمای ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟

 افراد ناآشنا به هنر با دیدگاه‌های غیرهنری و کاسب‌مابانه با در اختیار داشتن امکانات و منابع بسیار، به تولیدات بی‌‌‌ضابطه و بی‌‌‌مایه می‌پردازند و هنر را به ابتذال و جامعه را به مرز فروپاشی و تباهی می‌کشانند، انگیزه و ذوق و اشتیاق سینماگران دلسوز و دردآشنای سینمای ما، هنرمندان بزرگی چون ناصر تقوایی و بهرام بیضایی را برای ادامه فعالیت‌های هنری‌شان از بین برده و آنها را دلسرد و مأیوس خانه‌نشین و یا غربت‌نشین می‌کند.

نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"