یک کاربر فضای مجازی نوشت: روز گذشته در نمایشگاه #الکامپ با یک استارتاپ جالب مواجه شدم. اپلیکیشنی که کاربر در آن، قبر یکی از عزیزان خود را مشخص میکند؛ سپس یک نفر از اعضای #اپلیکیشن ظرف کمتر از ۴۵ دقیقه بر سر قبر مورد نظرِ کاربر میرود و پس از شستشو و فاتحه برای وی فیلم میگیرد و میفرستد.
چند سالی است تب اپلیکیشنهای خدماتی مانند #اسنپ، #دیجیکالا، دیوار، بامیلو و... بسیار داغ است. اپلیکیشنهایی که به منظور تسریع و تسهیل ارائه خدمات مختلف به مشتریان طراحی و توسعه پیدا کردهاند.
با قدم زدن در سالن شرکتهای استارتاپی #نمایشگاه_الکامپ این نکته کاملاً ملموس است که غالب استارتاپهای نوظهور با الگوبرداری از غولهای ارائه خدمات به ویژه دلیوری خدمات و چند موضوع خاص دیگر ایجاد شدهاند. دلیوری میوه، ماهی، تعمیر ماشین، نظافت منزل، فاتحه و.. از خلاقیت در سایر زمینهها خبری نیست و یا انگشتشمار است.
این رفتارهای گلّهای (Herd behavior) که همه در یک زمین بازی هستند امروزه بخش اعظم استارتاپهای کشور و ایده فاندرهای آنها را در برگرفته است.
متأسفانه این رفتارهای گلهای در مورد شرکتهای بزرگ در ابعاد و مدل متفاوت قابل مشاهده است. مانند شرکتهای سرمایهگذاری که در چند سال گذشته بخش زیادی از انرژی خود را به #شتاب_دهی استارت آپها صرف کردند. سپس پس از فروکش کردن این موج و عدم موفقیت، نوبت #سرمایه_گذاری_جسورانه (VC) رسید که شرکتهای بزرگ در حال حاضر درگیر آن هستند.
چند سال پیش یک سخنرانی از مدیر یکی از مؤسسات بزرگ تحقیقات آمریکایی دیدم که در آن وی به این نکته اشاره میکرد که تلاش ما این است که نخبگانی را جذب کنیم که توانایی تغییر زمین بازی را داشته باشند (Game Changer)، خلاقیت در زمینهای موجود برای ما ارزشی ندارد.
به نظر میرسد با فرار گسترده مغزها از کشور یکی از مشکلات به جا مانده عدم اراده و توانایی در ارائه و توسعه ایدههایی برای تغییر زمین بازی است. با شرایط پیش روی کشور اتفاقاً نیاز به تغییر زمین بازی روزبهروز بیشتر حس میشود.