|
خبرگزاری ایسنا: رئیس دولتهای نهم و دهم، حدود ۱۶ ساعت پس از حادثه تروریستی اهواز، پیامی صادر کرد و ضمن تسلیت به بازماندگان شهدای این حادثه، گریزی هم به دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی زد و آنها را نواخت.
محمود احمدینژاد که اخیرا در پی محاکمه و محکومیت یاران دیرینش اسفندیار رحیممشایی و حمید بقایی، پیامهای فوری و طوفانی صادر میکند و با اتهامزنی به دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی، روند رسیدگی به پرونده دوستانش را ناعادلانه میخواند.
ساعت ۲ بامداد یکشنبه ۱ مهر یعنی بعد از گذشت حدود ۱۶ ساعت از حادثه تروریستی اهواز و صدور پیامهای محکومیت از سوی مقامات و نهادهای داخلی و خارجی، پیامی را در کانال تلگرامی «دولت بهار» منتشر کرد که در آن ضمن محکوم کردن این اقدام و تسلیت به بازماندگان، آمده است: «غفلت غیرمسئولانه دستگاهها و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی در شناسایی و پیگیری بههنگام عوامل بهوجودآورنده این فاجعه، نابخشودنی است و مسئولان ذیربط باید در قبال کوتاهیهای خود پاسخگو باشند.»
احمدینژاد، چندی قبل نیز به رئیس سازمان اطلاعات سپاه تاخت و در پیامی ویدئویی گفت: «این آقای طائب که شده رئیس سازمان اطلاعات سپاه، من به عنوان رئیس جمهور با او مخالف بودم. گفتم که ایشان تعادل ندارد. همه میدانند.»
اینکه فردی که ۸ سال رئیس جمهوری بوده و اکنون نیز عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است، اینگونه به دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی کشور حمله کند، بیش از آنکه موجب خدشه به اقتدار جامعه اطلاعاتی کشور شود، تلنگری است برای حافظه تاریخی مخاطبان تا کارنامه امنیتی دوران ریاست ۸ ساله او بر عالیترین نهاد امنیتی کشور یعنی شورای عالی امنیت ملی را فرا یاد آورد.
سال ۸۴، همین گروه «الاحوازیه» که مسئولیت حمله روز شنبه به رژه نیروهای مسلح را برعهده گرفته است، در خیابان نادری اهواز عملیات تروریستی داشت. بمبگذاری در پارکینگ قرارگاه سپاه در غرب تهران در سوم شهریور سال ۸۷، ترور شهید مسعود علیمحمدی در تاریخ ۲۲ دیماه ۸۸، ترور شهید مجید شهریاری در تاریخ ۸ آذر ۸۹، ترور شهید رضایینژاد در تاریخ ۱ مرداد ۹۰، ترور شهید مصطفی احمدیروشن در تاریخ ۲۱ دی ۹۰.
بمبگذاری در مهاباد در تاریخ ۳۱ شهریور ۸۹، سلسله عملیاتهای عبدالمالک ریگی از سال ۸۴ تا ۸۸ شامل حمله به نیروی انتظامی سراوان، کشتار تاسوکی، بمبگذاری در اتوبوس حامل نیروهای سپاه در بلوار ثارالله زاهدان، حمله به پاسگاه انتظامی سراوان، بمبگذاری در مسجد شیعیان زاهدان، عملیات انتحاری در شهر سرباز.
حمله به کاروان انتقال رئیس جمهوری و شهادت محافظ و راننده خودروی احمدینژاد، اسارت ۳ تبعه ترکیه از جانب جندالله و درخواست یک میلیون دلار، حمله به پاسگاه مرزی نگور، عملیات تروریستی منجر به شهادت ۲۵ نمازگزار در مسجد علی بن ابی طالب زاهدان و حمله به خودروی عبوری در جاده چابهار به ایرانشهر و گروگانگیری ۲۱ غیرنظامی، بمبگذاری در سنندج در تاریخ ۲۸ فروردین ۹۰.
بمبگذاری در حسینیه شهدای شیراز در تاریخ ۲۴ فروردین ۸۷، حمله به پاسگاه مرزی گدار در منطقه سراوان در تاریخ ۱۲ دیماه ۸۴ و عملیات تروریستی گروهک الاحوازیه در محله کیانپارس و گلستان اهواز در سال ۸۷ برخی دیگر از اقدامات تروریستی هستند که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد در کشور رخ داده و اخبار آن منتشر شده است.
اما در آن زمان، هیچکس از مقامات سابق و لاحق، در هیچ پیامی به دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی حمله نکرد و بالعکس با تاکید بر انسجام ملی و اقتدار نیروهای مسلح و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی صرفا خواستار شناسایی و برخورد با عوامل این حوادث شد؛ تا آنجا که همگان شاهد عملیاتهای پیچیدهای نظیر دستگیری تروریست معدوم، عبدالمالک ریگی و برخی عوامل ترور شهدای هستهای و مجازات آنان بودند.
بیتردید دهها و صدها توطئه و عملیات نیز در همان زمان از سوی نیروهای امنیتی کشور خنثی شده و خبرهای مربوط به آن منتشر نشده است؛ چنانکه در حال حاضر نیز که منطقه بیش از آن دوران ملتهب است و گروهکهای مختلف تروریستی بیش از هر زمان دیگری از جانب مثلث عربی - عبری - غربی به لحاظ مالی، سیاسی و تسلیحاتی تغذیه میشوند، عملیاتهای گوناگونی خنثی میشوند و ایران به اذعان ناظران داخلی و بینالمللی از جمله امنترین کشورهای منطقه است.
هیچکس تردیدی در لزوم پاسخگویی دستگاهها از جمله دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ندارد و قطعا در رویدادهایی نظیر آنچه در اهواز رخ داد یا آنچه که خرداد سال گذشته در مجلس اتفاق افتاد، دستگاههای مسئول به بررسی حفرههای امنیتی و تلاش برای جلوگیری از تکرار این قبیل حوادث میپردازند اما به کار بردن عباراتی نظیر «غفلت غیرمسئولانه نابخشودنی» یا «پاسخگویی به دلیل کوتاهی» در مورد دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی به جای حمایت قاطع از سربازان گمنام امام زمان (عج)، آن هم از جانب فردی که خود روزگاری سکاندار اداره کشور بوده و قطعا بر بسیاری از پیچیدگیها و چالشهای امنیتی موجود در منطقه ملتهب خاورمیانه و همچنین تلاشهای نیروهای امنیتی کشور اشراف دارد یا لااقل انتظار میرود اشراف داشته باشد، فراتر از یک بیانصافی ساده، بیشتر نوعی تسویهحساب سیاسی را به ذهن متبادر میکند؛ آن هم با بهرهبرداری از داغی که امروز بر گوشه دل ایران نشسته است.
به نظر میرسد که عملیات تروریستی و کشتار مردم بیگناه، در همه جای دنیا تنها رویدادی است که همبستگی زیادی در جامعه پدید میآورد و هر کس با هر مسلک و مرام و عقیدهای، بدون آنکه دنبال مقصری بگردد لااقل در وهله اول صرفا به محکوم کردن اصل ترور و خشونت و تاکید بر ضرورت برخورد با عوامل این اقدامات بسنده میکند. شایسته بود که رئیسجمهوری پیشین نیز بر همین منهج، پیام میداد.