|
علي فرخي در روزنامه اعتماد نوشت: سوال این است كه آقازاده بودن چقدر ميارزد؟ يا اينكه نزديكي به محافل قدرت چقدر سود اقتصادي ايجاد ميكند؟ اين سوال نيز مانند سوالات ديگري كه در مورد رانت و فساد پرسيده شد، تابعي است از شرايط و موقعيت.
مثلا اگر شما فرزند نخستوزير انگلستان باشيد بيشتر ميارزد يا فرزند يكي از مقامات نيجريه، كويت يا بنگلادش؟ طبيعي است كه با وجود اينكه در يك كشور توسعهيافته احتمال دسترسي به ثروت بيشتر است اما ساختارها به گونهاي تعريف شدهاند تا حتيالامكان مناسبات توزيع ثروت را كنترل كنند.
دستكم ميتوان گفت كه به جز برخي مناسبات مخفي در بقيه مناسبات كمتر كسي به خود جرات ميدهد تا مناسبات اقتصادي را به نفع خود يا اطرافيانش دور بزند.
چراكه ساختارها در مقابل او خواهند ايستاد اما در يك كشور فقير يا در حال توسعه، آقازادگي و نزديكي به محافل قدرت بسيار بيش از آن چيزي كه ميتوان فكرش را كرد، ميارزد چون عملا مناسبات آنقدري مستحكم نيستند كه بتوانند جلوي نفوذها را بگيرند.
بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه ناكارآمدي نهادها يكي ديگر از دلايل سيستماتيك شدن فساد است. وقتي نهادها به درستي كار نميكنند، بانكها و موسسات مالي دچار محدوديت منابعند، دولت حجيم و پر اينرسي است، بخش خصوصي آويزان دولت است و... خواه ناخواه تخصيص منابع با رانت صورت ميگيرد و طنز تلخ اينجاست.
كه كساني كه دستشان به رانتها ميرسد، نماد كارآفريني و باعرضگي ميشوند چراكه در رقابتي نابرابر، خود را برنده بازي يافتهاند. در اينجاي كار فرقي نميكند كه رانت به يك فعال خصوصي داده شده باشد يا يك مدير دولتي، كسي ميتواند كار را پيش ببرد كه بتواند منابع را از آن خود كند.
طبيعي است كه فرصتهاي اقتصادي و اجتماعي براي رشد در كشورهاي در حال توسعه قابل قياس با آنچه در كشورهاي توسعهيافته اتفاق ميافتد نيست، پس چرا شاخصهاي فساد در اين كشورها نسبت به كشورهاي توسعهيافته كه ثروت بيشتري دارند بيشتر است؟
يكي از دلايل همين ناكارآمدي نهادي است كه فساد را عرفي و آشنا ميكند. چراكه در وضعيتي كه نهادها كارا نيستند و ضعيف عمل ميكنند تنها انگيزههاي شخصي است كه كارها را به جلو ميبرد؛ انگيزههايي كه با رويكردهاي حامي-پيرو حق حساب صاحبان قدرت را به آنها رسانده و آنها را منتفع ميكند. بنابراين تعجبي ندارد كه پروژهها در كشورهاي توسعهيافته عموما بدون فساد جلو ميروند و در كشورهاي توسعهنيافته يا در حال توسعه با انبوهي از فساد.
در كشورهايي كه نهادها توليد پيچيدگي ميكنند، عملا رفع اين پيچيدگيها به دست فساد و رانت اتفاق ميافتد و در واقع چيزي كه قرار بود با قراردادن موانع جلوي فساد را بگيرد خود منجر به فساد بيشتر ميشود.