|
کودک کار است، ولی از آنهمه فن حریفهاست! از بچگی به دلیل بیماری پدر به همراه ۲ برادرش کار کرده تا خرج خانه را بدهد؛ از فال فروشی و دستفروشی بیسکویت و آدامس و دستمالکاغذی تا قالبسازی و کارتنسازی و خیاطی. این اواخر مدتی در بازار گل کار کرده و حالا عایق کار کانال کولر است. اصالت افغانستانی و شناسنامه ایرانی دارد. درسش را میخواند، از کارش راضی است و در مسیر رسیدن به آرزویش پیش میرود؛ دیگر برای خودش فوتبالیست شناخته شدهای هم هست. نامش «حسیب» است.
از گل در فینال تا گل برای تیم ملی!
فوتبال برای حسیب از زمان آشناییاش با انجمن حمایت از کودکان کار آغاز شد. تیم کوچکی در مدرسه کودکان کار تشکیل شد تا بچهها در کنار تحصیل دروس عقبافتادهشان به بازی نیز بپردازند. البته در این تیم همه بزرگتر از حسیب بودند و او را بازی نمیدادند. تا اینکه یکبار تیم به مسابقات فوتبال مدارس کودکان کار در برج میلاد اعزام شد و مربی حسیب را در پست دفاع گذاشت و او هم با یک حرکت قیچی برگردان توپ را از گل بیرون کشید و تیمش را نجات داد. ۱۱ سالش بود و از همان موقع بازیکن ثابت تیم شد. در آن مسابقات دوم شدند. ۶ ماه بعد در مسابقاتی که در کمپ تیم ملی فوتبال برگزار شد بازهم دوم شدند. یک سال بعد در جشنواره یلدا در آخرین دقیقه بازی فینال گل قهرمانی تیمش را زد و حسیب، معروف شد. کاپیتان تیم هم شد. هنوز هم عضو همان تیم است و در مسابقات شرکت میکنند.
ولی درخشش حسیب موجب شد او را برای مربیگری هم قبول داشته باشند. حالا او مربی ۲۵ کودک ۱۰ تا ۱۵ ساله در یکی از مراکز حمایت از کودکان کار است. خودش میگوید: «هفتهای دو روز بعد از ساعت کارم میروم و در یک زمین چمن که برایمان مهیا کردهاند به بچهها فوتبال آموزش میدهم. پول نمیگیرم. تازه خودم دنبال تهیه لباس و کفش برای بچهها میروم. لباس و باقی تجهیزات را معمولاً با کمک خیران تهیه میکنیم.» فوتبال برای او فرصتی برای زندگی سالم فراهم کرده و دوست دارد کودکان کار دیگر نیز چنین فرصتی داشته باشند. میگوید پیشرفت در فوتبال برایش لذتبخش بوده است. پرسپولیسی است و یک آرزوی بزرگ هم دارد: «میخواهم یک روز برای تیم ملی گل بزنم.»