صبح نو: در ماههای اخیر با افزایش نرخ ناگهانی
کالا و طلا ازدواج جوانان سختتر از هر زمان دیگری شده است. با وجود این
افزایش قیمتها، اما دستمزدها و درآمدها تفاوت چندانی نکرده است. در این
شرایط حتی ازدواج آسان هم دیگر بهسادگی ممکن نیست. همین موضوع به سوژهای
برای کاربران فضای مجازی تبدیل شد که با هشتگ «ازدواج بدون طلا» از ازدواج
کمهزینه و بدون خرید سرویس طلا حمایت کنند.
برق بازار، چشم را میزند. فلز گرانبها، فلز برتر و اکسیر کیمیاگران. راسته بازار طلافروشان مثل روز، روشن است، بیشتر البته به شبی میمانَد که آن را تا حد ممکن نورانی کرده باشند. نور اندکی از سقف میتابد و باریکههای آن جابهجا روی زمین پخش میشود. روشنی بازار، اما از نورگیرهای سقف نیست. به هرسو چشم بگردانید، درخشش بیحد زیورآلات، نگاهتان را درگیر میکند. اصلاً این کلمه سه حرفی انگار حتی اگر در ذهن تداعی شود، میدرخشد؛ طلا. اما این روزها حال و روز بازار طلا درخشان نیست. دیگر گذشت آن دورهای که مردم بهویژه خانمها، تا پولی به دستشان میرسید یا اندک پساندازی جمع میکردند، تکهای طلا میخریدند تا به وقت لزوم سرمایهشان باشد. حالا طلا، حکم همان کیمیا را دارد که بهدست آوردنش کار هر کسی نیست. این روزها دیگر هر عروس و دامادی امکان خرید طلا و جواهر را ندارند. ازدواجهای زیادی بهدلیل هزینههای فراوان و جیب خالی عروس و دامادها به تعویق میافتد. جوانها با تلاش و کمک فراوان اگر بتوانند سرپناه و خرده اثاثی برای خود دست و پا کنند هنر کردهاند، اما رسم و رسوم غلط سنگ بزرگ جلوی پای آنها به حساب میآید که کنار کشیدنش عزمی راسخ میخواهد.
مجازیها دست به کار شدند
این روزها قیمت طلا سیر
صعودی پیدا کرده و دیگر دست هر کسی به او نمیرسد. چند روزی است که
کاربران فضای مجازی با هشتگ ازدواج بدون طلا از ازدواج آسان صحبت میکنند و
از ازدواج بدون خرید سرویس طلا حمایت میکنند. واکنش کلی کاربران فضای
مجازی به این امر مثبت بوده و در تلاشند که این موضوع را به نوعی فرهنگ
مثبت در جامعه نهادینه کنند. برخی کاربران از تجربههای خود میگویند و
برخی دیگر از تصمیمشان برای ازدواج بدون خرید طلا مینویسند. یکی از
کاربران نوشته است: «با افتخار میگویم دوسال پیش هنگام ازدواج، همسرم مبلغ
پنج میلیون تومان برای سرویس طلا کنار گذاشته بودند، ولی با پیشنهاد
اینجانب سرویس نقره خریداری شد تا این مبلغ را برای امور مهمتر در آینده
پسانداز کنیم.»
یا فرد دیگری نوشته است: «من و خانمم موقع ازدواج طلا نخریدیم.
حلقه استیل خریدیم من ۱۰ هزارتومن، خانومم بیست هزارتومن. طلا هم نخریدیم.
هنوزم بعد از پنج سال دستمون همونه.»
و کاربر فاطمه محبی در توییتی میگوید: «تو این گرونیا، اون کسی که
قربانی میشه جوون مجردیه که میخواد ازدواج کنه، ولی بهخاطر رسم و رسوم
دست و پاگیر، حتی جرأت نمیکنه بره خواستگاری! آیا پدر و مادرها مقصر
نیستن که از افکار سنتی، کوتاه نمیان و ازدواج رو با معامله اقتصادی اشتباه
گرفتن؟ کاش «ازدواج بدون طلا» به گوششون برسه.»
مردم با نقره آبروداری میکنند
«سرویس
نقره عروس با روکش طلا سفید» این جمله روی شیشه ویترین نقرهفروشیهای
زیادی در خیابان دیده میشود. سرویسها و نیمستهای نقره، از پشت ویترین
خودنمایی میکنند. سرویسهای نقره برای عروس و دامادهایی که نمیخواهند
مبالغ چندین میلیونی برای خرید طلا هزینه کنند.
مالک یکی از نقرهفروشیها میگوید: «بیشتر کسانی که نقره میخرند
فقط میخواهند مراسمشان برگزار شود و جلوی مهمانها آبروداری کنند. خیلی
از آدمهای دور و بر شما نقره مصرف میکنند و اصلاً خبردار هم نمیشوید.
سرویسهای نقره عیار ۹۲۵ است و یک لایه آبطلای رادیوم یا طلای زرد روی
آنها مینشیند. پایه کار، اما نقره است که بههیچ عنوان سیاه نمیشود.»
این را مالک نقرهفروشی میگوید: «نقره جزو سه فلز گرانبهای دنیاست.
هیچ اشکالی هم ندارد کسی به جای طلا از نقره استفاده کند. از لحاظ کارمزد
هیچ فرقی نمیکند. سازنده برایش تفاوتی ندارد سرویس طلا بسازد یا نقره یا
مس و برنج. کارمزد همان است. تفاوت در قیمت خود طلاست. بین گرمی ۵۰۰ هزار
تومان و گرمی ۱۴ هزار و پانصد تومان فاصله زیاد است. مسأله دیگر، مالیات بر
ارزش افزوده است. بههرحال مالیات بر ارزش افزوده را باید پرداخت کرد. اگر
مالیات روی اجرت ساخت کار اعمال شود هم هیچ مشکلی پیش نمیآید. مشکل این
است که مالیات روی کل قیمت طلا محاسبه میشود که این هم به ضرر مشتری است و
هم به ضرر فروشنده. در این شرایط وقتی خریدار برای فروش طلا مراجعه میکند
با کسر مبلغ زیادی از قیمت خرید، مواجه میشود و بهخاطر همین، اصلاً
برایش بهصرفه نیست. نقره، اما چون جزو صنایعدستی محسوب میشود، مالیات بر
ارزش افزوده روی آن اعمال نمیشود. یعنی نه ارزش افزوده میدهیم و نه
میگیریم.»
حذف رسوم غلط؛ شدنی، اما زمانبر
ازدواج
یک تصمیم است و باید به آن، تنها به چشم یک تصمیم نگاه کرد، نه یک دستاورد
و موفقیت. هر زمان که ما به تصمیمی بار معنایی موفقیت و شکست بدهیم خودمان
را به سمت قضاوت و ارزشگذاری سوق میدهیم. جامعهای که مملو از
ارزشگذاری و نمرهدهی باشد، آدمهایش را در حد همان نمرهها باارزش
میبیند و مدام آنها را با برچسبهایی قضاوت میکند. اینکه مدرکش چیست،
خانهاش کجاست، ماشینش چیست، ازدواج کرده است یا نه، جامعهای که آدمهایش
را در حد برچسبها پایین میآورد، آنها را غمگین و سرخورده میکند. ما همه
پیکره یک جامعه هستیم، یعنی جزئی از یک «درکِ بزرگ» هستیم. نه یک مسابقه
ارزشگذاری و شمارشِ دستاوردها. لازمه ازدواج آسان و کمهزینه نیز عبور از
رسوم غلط تجملگرایی و گذر از قانونهای نانوشته دراینباره است.