صبح نو: در جریان زلزله کرمانشاه در پاییز سال گذشته سلبریتیهای زیادی اقدام به انتشار شماره حسابهای خود کردند و میلیاردها تومان در قالب کمکهای مردمی در حسابهای خود اندوختند. پولهایی که پس از گذشت چندین ماه هنوز مشخص نشده که در کجا هزینه شدهاند و همین موضوع سبب شد از سوی مراجع قضایی برای پاسخگویی به دادگاه فراخوانده شوند.
با گسترش شبکههای اجتماعی در ایران سلبریتیها نیز راه ارتباطی خود با
هواداران را پیدا کردهاند. فالوورهای میلیونی را طرفداران خود میپندارند
و به هوای همین هواداران نسخههای عجیب و غریبی برای مملکت میپیچند. چند
سالی است که به هنگام وقایعی مانند سیل و زلزله و امثالهم این افراد اقدام
به جمعآوری کمکهای نقدی و غیرنقدی میکنند. ظاهر این موضوع، اتفاق مثبتی
است چرا که این افراد گمان میکنند، میتوانند با استفاده از شهرت خود مردم
را مجاب به کمک کردن به هموطنان خود کنند. اقدامی که اگر چه با نیت
خیرخواهانه انجام میشود، اما بعضاً با مخاطراتی برای خود این افراد و
جامعه هدفشان همراه است.
تنها چند روز پس از زلزله کرمانشاه بود که
کمکهای مردمی فراوانی به سمت مناطق زلزلهزده روانه شد. مردمی که با جان و
دلشان به هموطنان خود کمک کرده بودند. اگر در آن روزهای ابتدایی زلزله
کرمانشاه به آن مناطق رفته باشید متوجه ترافیک شدید ورودی شهرها شدهاید.
مردمی که هر کدام با خردهآذوقهای به سمت این مناطق به راه افتاده بودند
تا خودشان با دستهای خودشان کمکهایشان را به دست مردم آسیبدیده برسانند.
پتو، چراغهای گرمایشی، شیرخشک، خوراک و پوشک و اقلام بهداشتی مشابه که به
مدد توییت جنجالی خانم مهناز افشار در روزهای ابتدایی زلزله، از جمله
اقلامی بود که در روزهای ابتدایی زلزله به وفور دیده میشد.
در کنار
همه این کمکها سلبریتیها برای ابزار همدردی با این مردم روانه مناطق
زلزلهزده شدند. سفرهایی که تنها دستاورد آنها سلفی با زلزلهزدگانی بود
که خانه و آشیانه و خانواده خود را از دست دادند. گام بعدی سلبریتیهای
همیشه در صحنه جمعآوری کمکهای مردمی برای مردمی بود که تاکنون خیری از آن
پولها ندیدهاند.
ماجرا از کجا شروع شد؟
در همه جای دنیا مرسوم است که سلبریتیها پس
از حوادثی طبیعی یا غیر طبیعی به مردم آسیبدیده سر میزنند. این اقدام را
احتمالاً همه ما از سلبریتیهای هالیوودی دیدهایم. برای نمونه میتوان
آنجلینا جولی را مثال زد. ستاره سینمای هالیوود که سال ۲۰۱۷ به افغانستان
سفر کرد و برای بچههای افغان مشغول ساختن مدرسه شد. جولی را بهعنوان یک
سفیر صلح از سوی سازمان ملل متحد میشناسند چندی است در زمینه اقدامات
بشردوستانه فعالیت میکند و در تازهترین فعالیت خیرخواهانهاش، مدرسه
دخترانهای را در روستایی نزدیکی کابل پایتخت افغانستان با هزینه شخصیاش
تأسیس کرده است. اما متأسفانه سلبریتیهای ایرانی حتی در تقلید محض و پیروی
از نمونههای خارجیشان، عاجز و ناتوانند. آنها نشان دادهاند هرچند در
تقلید از مدلینگ و آداب اجتماعی از سلبریتیهای خارجی موفقاند، در تقلید
از کمکهای بشردوستانه ضعیف عمل میکنند.
شماره حساب از ما، پول از شما
بعد از زلزله کرمانشاه سلبریتیهای
زیادی به سرپل ذهاب و روستاهای اطرافشان سفر کردند و در جریان این سفر،
قولهایی را از جیب مردم به این مردم بیسرپناه دادند. وعدههایی که خلاصه
آنها «ما میریم و با پول برمیگردیم بود» وعدههای آخر همه آنها به
احضاریههای قضایی ختم شد. آقایان علی دایی، مهراب قاسمخانی، خانم الهام
پاوه نژاد و صادق زیبا کلام، نمونههایی از دهها سلبریتی هستند که در آن
روزهای پر آشوب اقدام به انتشار شماره حساب شخصی خود کردند و از مردم
ایران خواستند تا کمکهایشان را به حساب آنها واریز کنند. کمکهایی
میلیاردی که مقصد هیچیک به کرمانشاه نرسید یا لااقل مشخص نیست که اگر بود
اکنون قوهقضاییه بهعنوان مدعیالعموم آنها را به دادگاه احضار نمیکرد.
جمعآوری کمک را کانالیزه کنید
مرکز تحقیقات و آمار دانشگاه تهران
اعلام کرد که در جریان زلزله کرمانشاه بیش از ۲ هزار شماره حساب شخصی برای
کمک به مردم زلزلهزده کرمانشاه در فضای مجازی منتشر شد. حال سؤال اینجاست
که با وجود نهادهای رسمی نظیر جمعیت هلال احمر، کمیته امداد امام خمینی؟
ره؟ و دهها نهاد و خیریه رسمی و تأیید شده از سوی مراجع ذیربط، خودشان
تصمیم به جمعآوری کمک میکنند یا با دست خودشان کمکهایشان را به دست مردم
آسیبدیده میرسانند؟! پاسخ این سؤال نیازمند بررسی این موضع از چند بُعد
است. بسیاری از مردم دلشان میخواهد خودشان به صورت مستقیم کمکهایشان را
به دست افراد نیازمند برسانند تا حس انساندوستیشان ارضا شود، اما این
موضوع را میتوان با شفافسازی نهادهای مسوول و خیریهها حل کرد. بسیاری
از مردم میگویند ما مطمئن نیستیم که کمکهایمان در کجا هزینه میشود و به
دست چه کسانی میرسد. همین موضوع سبب بیاعتمادی آنها به نهادهایی مانند
هلالاحمر نیز شده بود که نمود بیرونی آن را میتوان به سفرهای مردم به
مناطق زلزلهزده برای کمکرسانی دید. افراد زیادی که با زن و بچههایشان از
استانهای دور و اطراف و حتی دورتر به مناطق زلزلهزده آمده بودند تا
صرفاً چند قوطی شیرخشک و چندپتو را به دست هموطنانشان برسانند. این اقدام
اگرچه از نظر انساندوستی بسیار مورد تحسین و ستایش است، اما این سؤال در
ذهنها ایجاد میشود که چرا با وجود نهادهایی که چنین وظایفی را برعهده
دارند، خودشان برای رساندن کمکهایشان به جاده زدهاند. سلبریتیهای ایرانی
نیز اگرچه شکی در نیت خیرخواهانه آنها نیست، اما با جمعآوری کمکهای
مردمی در حسابهای شخصیشان به این بیاعتمادی دامن زدهاند. آتشی که حالا
گریبانگیرخودشان هم شده است.
چرا سلبریتیها نباید پول جمع کنند؟
هنگام بروز حوادثی مانند سیل و
زلزله و بازسازی کامل یک یا چند شهر، بدترین اتفاق ممکن جزیرهای عمل کردن
برای ساخت و سازهاست. سلبریتیهایی که تخصصی در این کار ندارند برای
هزینهکرد درست کمکهای بهدست آوردهشان میبایست اتاق فکری تشکیل دهند تا
بررسی کنند با پولهایشان بهترین کار ممکن چیست که موضوع نیز احتیاج به
هزینه از کمکهای مردمی دارد و حتی ممکن است در آخر هم به نتیجه درستی
نرسند. این کار را نهادهای خیریه و سازمانهایی مانند هلال احمر به خوبی
انجام میدهند و میتوانند کمکهای به دست آمده را در راستای برنامههای
بلندمدتشان هزینه کنند.
یکی دیگر از معضلاتی که سلبریتیها با آن مواجه
هستند، مالیات است. هنگامی که یک حساب بانکی تراکنش و گردش مالی بالایی
دارد، مالیات شامل حال آنها میشود و بالطبع این مالیات از کمکهای مردمی
پرداخت میشود. در واقع پولهایی که مردم به نیت مردم زلزلهزده واریز
کردهاند ناچاراً در جاهای دیگر هزینه میشود. اما جالب است بدانید که
خیریهها و جمعیت هلال احمر و سازمان بهزیستی و امثال اینها از مالیات
معاف هستند و افراد میتوانند مطمئن باشند که کمکهایشان عیناً به دست فرد
مورد نظرشان میرسد.
حال اگر این سلبریتیها به جای انتشار شماره
حسابهای شخصیشان و چشم و همچشمی با همکارانشان درباره اینکه چی کسی
محبوبیت و مقبولیت بیشتری نزد مردم داشته است، یک خیریه معتبر یا نهادی
مانند هلال احمر را معرفی میکردند، هم تمام کمکها در یک برنامه مدون
کانالیزه میکردند و هم کمکهایشان شامل هزینههای جانبی نمیشد و هم مجبور
به پاسخگویی در دادگاه نبودند.