|
احسان محمدی در عصر ایران نوشت: یکی از فصل مشترکهای بسیاری از مبارزان پیش از انقلاب «کوه» است. شاید در کنار «مسجد» به عنوان یکی از مهمترین کانونهای شکلگیری مبارزات علیه رژیم پهلوی بشود از «کوه» به عنوان یک کانون مبارزه یاد کرد.
کوه علاوه بر فرصت ورزش و تقویت قوای جسمانی برای مبارزه چریکی و مقاومت در مقابل شکنجه و بازداشت، امکان خودسازی و دورهمی و تبادل افکار را ایجاد میکرد. امن تر از خیابان بود و امکان گریز راحت تر و ... آلبوم قدیمی هر کدام از انقلابیون ریشه دار(نه انقلابیون پس از انقلاب) را بگردید حتماً چند عکس با دوستان همفکر در کوه دارند.
از دیروز که خبر لزوم همراه داشتن اجازهنامه برای کوهنوردی زنان در مشهد را خواندم مدام آن نقل قولها از کارکرد کوه میان انقلابیون یادم میآید. اینکه چطور آن زمان برای «هدف مقدسی» که به آن باور داشتند همراه داشتن اجازه نامه برای متاهل و مجرد منعی نداشت و حالا بعد از 40 سال الزامی شده؟
هیات کوهنوردی خراسانرضوی در بخشنامهای به باشگاههای استان اعلام کرد برای صیانت از بنیان و اساس خانواده ها، اجازه همسر برای شرکت خانم های متاهل و اجازه ولی قهری برای خانم های مجرد و نوجوانان تا سن ۲۰ سال الزامی است.
مازیار ناظمی رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت ورزش و جوانان «صادر کردن بخشنامه برای گرفتن حال طرف مقابل» میان دو هیات همگانی (انجمن گردشگری) و کوهنوردی را رفتاری کودکانه عنوان کرده که موضوع آن در حال پیگیری است. در شبکههای مجازی بسیاری از مردم با طنزهای تلخ و نیشدار به آن پرداختهاند.
مهراب قاسمخانی در اینستاگرامش پیشنهاد داده دور همه کوه ها به دلیل تحریکآمیز بودن پارچه بکشند و با مغازههایی که لوازم کوهنوردی میفروشند به دلیل عرضه ابزار لهو و لعب به شدت برخورد شود! موضوع از یک «بازی کودکانه» به یک جدال بزرگ تبدیل شدهاست.
زحمتکش رئیس هیات کوهنوردی خراسان رضوی با اعلام اینکه «این بخشنامه را ما به هیات های خودمان ابلاغ کردهایم و به سراسر کشور کاری نداریم» از کارش دفاع کرده و افزودهاست: تمامی اینها موارد قانونی است که در متن قانون آمده است، ماده 1105 ماده قانونی است. ما که حکم نکردهایم ما توصیه کردیم. حالا اگر کسی به این حرف معترض است یعنی به مواد قانونی معترض است. هر کس در مجموعه خودش صلاح خود را میداند».
در اینکه برخی از کسانی که به بهانه کوهنوردی به این فضا میروند تخلفاتی میکنند تردیدی نیست، مگر در پارک و خیابان و شورای شهر! و صدجای دیگر نمی کنند؟ برای آنجا هم می خواهید لزوم همراه داشتن اجازهنامه صادر کنید یا واقعاً بر این باورید که مشهد مثل آن بزرگوار که فرمود «قم کشور بشود» یک کشور دیگر است؟ دلم با آنهاست که در اردیبهشت 96 امیدوارانه شعار میدادند «ما از مشهد نمیریم، مشهد رو پس می گیریم»! حالا کوه را هم از آنها دارند میگیرند!
فارغ از اینکه این اقدام را کودکانه و ناشی از لجبازی دو هیات با هم بدانیم یا سلیقه و دستور فردی و ... این اقدامات صدمههای جبران ناپذیری بر روان مردمی میزند که استخوانشان زیر بار تهدید و تحریم و گرانی شکستهاست اما هنوز وفاداراند به این کشور، هنوز به جوان ترها میگویند نباید بروید، بمانید که «یه روز خوب میاد».
زنان کم منع و ملامت دارند که این را هم به آن افزودید؟ میدانید هر کدام از این رفتارها و گفتارها چه خسارتی به آبرو و اعتبار این کشور میزند؟ برایتان مهم است که دستمایه شوخی میشویم؟ باید مثل ورزشگاه آزادی منتظر عکس و ویدئوهای زنان و دختران کوهنورد با ریش و سبیل مصنوعی و گریم باشیم؟
وقتی این بخشنامه این همه برای ما که اینجا زندگی میکنیم و با بسیاری از این دستورات آشناییم این همه جالب است برای مردم دنیا چه سوژه ای است! انصاف بدهید چه کسی آب به آسیاب دشمن میریزد؟!
این همه ایمان و اراده برای دل زده کردن مردم را از کجا می آورید؟ شما که توان بخشیدن لبخند ندارید، جماعت کارتن خواب و زباله گرد را افزایش داده اید، مردم نان در خون می زنند و از شرم و آبروداری فریاد نمی کنند، چه اصراری دارید برای ناامید کردن آنها که مثل آن پیرمرد طبسی روی شانه تان بزنند و بگویند «خودتان می دانید و مملکت تان»!
جوان ها در شبکههای اجتماعی مینویسند اگر این همه از ما ناراضی هستید صادرمان کنید به جاهای دیگر! درد اینجاست که وقتی این کشور به تلاطمی گرفتار میشود بسیاری از شما که الحمدلله دستتان به دهانتان میرسد میتوانید بار و بندیلتان را ببندید و بروید پیش «هانی»هایتان که فرستادهاید آمریکا و کانادا و اروپا تا انشالله درس بخوانند. باز ما میمانیم و کشوری که باید از آن دفاع کنیم و خرابههایش را بسازیم که از دیر باز گفته اند: وطن برای ثروتمندان است و وطن پرستی برای فقرا!