|
روزنامه اصولگرا فرهیختگان نوشت: اعتراض، نقد و مبارزه با پدیده آقازادگی که منحصر به صاحبمنصبانِ غالبا سیاسی و اقتصادی است، در سالهای اخیر آنقدر جدی شده که میشود برای آن حوزه و زیرحوزه تعریف کرد یا حتی رشته و گرایش؛ مثلا عدالتخواهی، گرایش مبارزه با آقازادگی!
آنقدر که نسل جوان امروز جامعه به یاد دارد، از ایام بعد از جنگ تحمیلی و همزمان با شروع دولت سازندگی در کنار رانت اقتصادی که آن موقع حسابی در بورس بود، کمکم این پدیده جدید هم شکل گرفت و بعدها با بالغ شدن فرزندان همان برخی صاحبمنصبان بعد از جنگ، #آقازادگی هم در کنار مفاسد اقتصادی و زد و بندهای اداری به صدر مفاسد پرتکرار آمد و سر زبانها افتاد.
کمپین #دامادت_کجاست راه بیندازید!
آقازادگی و استفاده از رانت و پارتی پدرانی که نهتنها نمیخواهند فرزندانشان در کنار آن بیست و چند درصد جوان و میانسال بیکار جامعه قرار داشته باشند، بلکه حتی نمیخواهند در کنار چند میلیون کارمند عادی هم کار کنند، حالا معضلی شده که مردم جامعه از هر قشر و گروهی معترض آن هستند و همانقدر که از یک فساد اقتصادی ناراحت و ناامید میشوند، از این پدیده هم سرخورده شده و به آن اعتراض میکنند. کمپینهایی مانند# فرزندت_کجاست؟ یا ماجرای فرزند سفیر ایران در دانمارک یا فرزند رئیس کل سابق بانک مرکزی و... تنها چند مورد از واکنشها به این رانت تشدیدشده بود و اعتراض روزهای اخیر نسخه توسعهیافته آن!
در چند روز اخیر و به صورت اتفاقی چندین خبر از انتصاب دامادهای برخی مسئولان و مدیران بلندپایه کشور به سمتهای مهم و درخور توجه چون معاون وزیر، رئیس حوزه ریاست و... . منتشر شد و از آنجایی که یکی از این اخبار مربوط به انتصاب داماد رئیسجمهور بود، بیشتر از هر زمان و هر خبری دیگری به موضوع بحث رسانهها و محافل عمومی تبدیل شد و البته موضعگیری بسیاری از فعالان سیاسی، نمایندگان مجلس و فعالان فضای مجازی را به همراه داشت و البته معلوم شد که بد نیست یک بار هم کمپین #دامادت_کجاست؟
برگزار شود تا شاید دامنه کشف برخی پارتیبازیها گسترش یابد. در این میان البته هستند برخی که میخواهند مو را از ماست بیرون بکشند و در واکنش به اعتراضات عمومی، بحق میگویند که اگر آن فرد منصوبشده دارای صلاحیتهای علمی و تخصصی بود چه؟ و ادامه میدهند اعتراض وقتی قابل دفاع میشود که انتصاب بدون در نظر گرفتن صلاحیتهای علمی و تخصصی صورت گرفته باشد.
ماجرا از چند حالت خارج نیست!
درخصوص این تذکر که البته از مبنای کاملا درستی هم برخوردار است و لازمه حرکتهای عدالتخواهانه، باید گفت اساسا انتصاب اقوام و امروز داماد مسئولان کشور مخصوصا در سطوح بالای دولتی از چند حالت خارج نیست که میتوان به راحتی حق و ناحق آنها را مورد بحث قرار داد؛ حالت اول این است که از ریشه انتصاب بستگان مسئولان به دلیل نسبت فامیلی یا سفارشهای صورتگرفته بوده و صلاحیت علمی و تخصصی آن فرد به هیچ عنوان در نظر گرفته نشده که خب در این مورد موضوع کاملا روشن است و انتصاب سرتاپا ضدیت با عدالت!
حالت دوم مربوط به افراد متخصص و متعهدی است که دارای صلاحیتهای منحصربهفرد علمی – تخصصی هستند و با فاصله نسبت به دیگر گزینهها و افراد دارای صلاحیت، قابلیت تصدی یک پست مهم و سطح بالا را دارند. در این مورد اما قاعدتا آن فرد آنقدر مشهور و معروف هست و در گذشته سوابق درخشانی دارد که انتصابش بدون درنظر گرفتن حاشیههای احتمالی صورت پذیرد و حتی اگر چالشی هم ایجاد شد، پاسخ قانعکنندهای وجود دارد که عموم جامعه به راحتی آن را میپذیرند و نمونهای از رانتخواری نمیدانند.
وضعیت اقتصادی امروز کشور بسیاری از مردم را یا به عبارتی غالب آنها را با چالشهای متعدد و سختی مواجه کرده و نارضایتیهایی را در بطن جامعه به وجود آورده است.