کد خبر: ۵۴۰۳۰۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۶ - ۱۳ دی ۱۳۹۷

استدلال فاطمه هاشمی سخیف بود

روزنامه اصولگرای جوان نوشت: چقدر تحقیر آمیز است که هویت انسان صرفاً با دیگری معنا و مفهوم یابد و از خودش چیزی برای عرضه نداشته باشد. دختران هاشمی هرازگاهی به میدان می‌آیند و مدعی غیر‌طبیعی بودن مرگ پدر می‌شوند و جالب اینکه هیچ سند و حجتی هم ارائه نمی‌دهند و حتی از محافظان مرحوم هم شاکی نیستند.

فاطمه هاشمی در آخرین اظهارنظر خود مدعی است که «دو نفر آمدند دانشگاه گفتند عده‌ای می‌خواهند پدرتان را ترور کنند به ایشان بگویید.»

آیا مصداقی در ایران و جهان وجود دارد که تروریست‌ها اسرار خود را قبل از هر اقدامی اطلاع‌رسانی کنند و دیگران را مطلع نمایند و به ترور شونده گوشزد نمایند که آماده باشد؟ فرض کنید سخن فاطمه هاشمی درست باشد، چرا آن دو نفر را به دستگاه‌های امنیتی معرفی نمی‌کند تا تروریست‌های اصلی را شناسایی کنند؟ اگر فاطمه هاشمی آن دو نفر را که مراجعه کرده‌اند، می‌شناسد چرا معرفی نمی‌کند؟

اگر نمی‌شناسد و صرفاً یک لحظه با آنان مواجه شده است، چطور به سخن آنان اعتماد کرده و صحبت از اطمینان می‌کند؟ از کجا معلوم که سرکارش نگذاشته باشند؟ اگر فرزندان هاشمی حیات اجتماعی خود را در زنده نگه داشتن هاشمی و ارتزاق هویتی از شخصیت ایشان می‌دانند، می‌توانند به روش‌های دیگر راضی شوند. استدلال فاطمه هاشمی سخیف‌تر از استدلال بانوی تقلب در سال ۱۳۸۸ است؛ وقتی اردوی خیابانی و چندین کشته در حمله به ساختمان بسیج انجام شد.

تلویزیون نوپای بی‌بی‌سی از زهرا رهنورد درباره چگونگی تقلب سؤال کرد و او تقلب را به این ارجاع داد که، چون موسوی گفته من داماد لرستان هستم و فرزند آذربایجان هم هست، مردم که ایشان را ر‌ها نمی‌کنند به دیگری رأی دهند. بازی فرزندان هاشمی با جنازه آن سفر کرده بسیار شبیه استدلال‌های تقلب ۱۳۸۸ است.

نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"