کد خبر: ۵۴۰۵۵۹
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۸ - ۱۶ دی ۱۳۹۷

جزئیات خواستگاری و عروسی دختر روحانی

تابناک نوشت: کامبیز مهدی زاده در گفت وگویی به بیان جزئیاتی از خواستگای و ازدواج با دختر رئیس جمهور پرداخته است.

در بخش‌هایی از این گفت وگو می‌خوانیم: تصمیم به ازدواج زمان مشخصی که ندارد، ولی من دورادور نسبت به شخص رئیس جمهور و خانواده ایشان ارادت داشتم. سخنرانی‌ها و مقالاتم طی سال‌های اخیر نیز گویای این مدعاست، ولی ایشان نه من و نه خانواده ام را قبلا نمی‌شناختند.

من نه آقازاده هستم و نه رفیق آقازاده دارم. دست روزگار بود و مرا به سمت و سوی این ازدواج نیکو کشید. بله بسیاری دوست دارند و اصلا آرزو دارند که بتوانند داماد رئیس جمهور یک کشور شوند. این گونه نیست. آقای روحانی یک دوره رئیس جمهورند و دیگر آن موقعیت را ندارند.

برای این که همسرم دختر رئیس جمهور بودند، انتخاب شان نکردم و روی انتخاب خودم هم هستم و به او و خانواده شان پایبند خواهم بود. شخص آقای روحانی را به عنوان کسی که عاشق ایران، نظام و رهبری است. دوست دارم و فعالیت‌های ارزشمند ایشان در این چند سال تا ابد می‌مانند. در زمان انتخابات یادداشتی با عنوان «روح آنی با آمدن روحانی در کشور دمیده شد» نوشتم که کماکان بسیار به آن معتقدم.

آقای روحانی همواره به دلیل سوابق انقلابی و نیز شخصیت قدرتمند و مدبر خود، برایم به عنوان یک جوان، الگو بوده اند. ایشان کار‌های بزرگی برای نظام و انقلاب انجام داده اند که تاریخ بعدا درباره آن‌ها قضاوت خواهد کرد. هم ایشان به ویژه به واسطه جایگاه شان تحقیقات کاملی را درباره من انجام داده بودند و هم من به واسطه پرس و جو از استادان و هم کلاسی‌های همسرم در دانشگاه درباره خلق و خو و خصوصیات اخلاقی اش، تحقیق کردم. این حق هر خانواده‌ای است. در جریان معرفی خودم به او، بسیار محکم و با اعتماد به نفس حاضر شدم.

من نخبه نیستم، ولی سعی کردم در زندگی روی پاهایم بایستم و از خودم، سوابقم و مراحل مختلف زندگی گفتم. به آقای رئیس جمهور هم گفتم روی پای خودم ایستاده ام که این استقلال برایشان قابل توجه بود و گفتند از این شخصیت خوش شان آمده است اولین دیدارم با رئیس دولت در دفتر شخصیشان انجام شد. وی در این گفت وگو که با همشهری جوان انجام شده می‌گوید: آقای رئیس جمهور از من در خصوص خانواده ام سؤال کردند و من هم به شوخی در جواب گفتم مگر به شما درباره من نگفته اند که با لبخند ایشان مواجه شد.

در ادامه آقای روحانی پیرامون لزوم تحکیم وحدت خانواده و ساده گرفتن زندگی و احترام بین زن و شوهر صحبت کردند. در این بین برای ما چای آوردند که هر دو فنجان تا پایان جلسه دست نخورده ماند و سرد شد. در خلال صحبت‌ها آقای روحانی به صراحت پرسیدند که از من چه می‌خواهید. بنده هم با شوخی جواب دادم که آقای رئیس جمهور من دنبال میز نیستم و این میز‌ها گذرا هستند.

من چیزی از شما نمی‌خواهم جز نگاه و عطوفت پدرانه شما در نهایت ایشان تصمیم را به همسرم (دختر خانم شان) واگذار کردند و گفتند که باید استخاره کنم. پس از پایان صحبت‌های ایشان با مناعت طبع بسیار خودشان مرا تا دم در دفتر بدرقه کردند. با ۱۰۰ تن مراسم بسیار ساده‌ای را برگزار کردیم و هیچ وزیر و نماینده مجلسی هم دعوت نبود. فقط آقای جهانگیری و چندنفر از دوستان و نزدیکانشان در مراسم حاضر شده بودند و اگر به عقب بازگردم باز هم همین کار را می‌کنم.

نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"