|
خبرگزاری ایسنا : یک روانشناس بالینی با اشاره به اینکه احتمال افسردگی در کودکان پس از طلاق بیشتر است، گفت: این کودکان ممکن است بیشتر در معرض خطر رشد خودپنداره منفی، مشکلات رفتاری، ناتوانی در شکلگیری دلبستگی و روابط مثبت با دیگران قرار داشته باشند، درذواقع علاوهبر استرسهایی که در حوزه هیجانی تجربه میکنند، در زمینههای تحصیلی و اجتماعی نیز مشکلاتی را متحمل میشوند.
احمد ترابی در گفتوگو با خبرنگار عنوان کرد: طلاق به معنای پایان دادن قانونی، عاطفی و جنسی در امر ازدواج است که این مسئله چندین بحث روانشناختی را در بر گرفته و کودکان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد، مباحثی همچون نحوه سرپرستی کودک، حق ملاقات، نحوه حمایت از کودک و روشهای تربیتی او در این رابطه بسیار حائزاهمیت هستند.
وی افزود: بعد از طلاق غالباً پدر مانند گذشته در زندگی کودک حضور ندارد، لذا کودک نمیتواند به خوبی سایر کودکان از وجود این منبع عاطفی و حمایتی مهم بهره مند شود، در واقع این منبع به راحتی در دسترس او نیست.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: در روانشناسی، در دسترس بودن والدین را به عنوان یک عامل حمایت کننده از کودک در مقابل مشکلات روانی و رفتاری میشناسند و بالعکس در دسترس نبودن او میتواند یک عامل خطر برای پیدایش مشکلات رفتاری و روانشناختی محسوب شود.
مشکل مالی، یکی از آسیبهای مهم پس از طلاق
این روانشناس بالینی با بیان اینکه مادران پس از جدایی با کاهش توان مالی مواجه میشوند، بیان کرد: مادران به دلیل همین مسئله، دچار استرس شده و سایر فشارهای ناشی از طلاق هم توسط آنها تجربه میشود، برای مثال برچسب مطلقه بودن و تصور اشتباهی که در رابطه با این موضوع در جامعه وجود دارد، فشارهای خانوادگی ناشی از عدم پذیرش او و همچنین مشکلات هیجانی ناشی از شکست عاطفی، پس از طلاق متوجه آنان میشود.
ترابی گفت: طبیعتاً احتمال اینکه این مادران پس از طلاق در روشهای تربیتی خود خشنتر عمل کنند بالاتر است و ثبات کمتری در شیوههای تربیتی آنان به چشم میخورد، از نظر روانشناسی سالهای اول و دوم بعد از جدایی واقعی والدین از یکدیگر، دوره حساسی برای آنها و فرزندانشان محسوب میشود، به این معنی که در این سالها بیشترین آثار منفی بر والدین مطلقه و فرزندان آنها برجای گذاشته میشود.
درصد مبتلاشدن به افسردگی در فرزندان طلاق بیشتر است
این روانشناس بالینی خاطرنشان کرد: کودکان طلاق در مقایسه با کودکان خانوادههای عادی پیشرفت تحصیلی ضعیف، عزت نفس پایین، اعتماد به نفس کمتر و میزان بالاتری از ترک تحصیل، مشکلات رفتاری، هیجانی و مشکلات بیشتری در روابط بین فردی دارند.
وی با اشاره به اینکه احتمال افسردگی در کودکان پس از طلاق بیشتر است تاکید کرد: تحقیقاتی که به بررسی آثار طلاق بر کودکان زیر ۶ سال پرداختهاند، مشکلات یکسانی را برای کودکان گزارش کرده اند، این کودکان ممکن است بیشتر در معرض خطر رشد خودپنداره منفی، مشکلات رفتاری، ناتوانی در شکل گیری دلبستگی و روابط مثبت با دیگران قرار داشته باشند و درواقع علاوه بر استرسهایی که در حوزه هیجانی تجربه میکنند، در زمینهی تحصیلی و اجتماعی نیز مشکلاتی را متحمل میشوند.
این استاد دانشگاه در رابطه با مسائلی که میتواند پس از طلاق بر روی فرزندان آسیب زا باشد، بیان کرد: یکی از این مشکلات، موضوع "سازگاری والدین" است به این معنا که مقدار حمایت و نظارتی که بعد از طلاق والدین بر فرزندان خود اعمال میکنند و کیفیت این فعالیتها معمولاً مشکل سازاست.
ترابی "عدم حضور یکی از والدین" را از دیگر مسائل آسیب زای پس از طلاق عنوان کرد و افزود: به لحاظ روانشناسی، کودکان برای موفقیت و سلامت جسمی، روانی و تربیتی در فرایند رشد خود به حضور هردو والدین نیازمند هستند، در صورتی که طلاق، چنین امکانی را از فرزندان سلب میکند، چراکه قطعاً فرزندان در زمان قبل از جدایی به هردو والدین خود دلبستگی پیدا کرده اند و با طلاق دچار مشکلات عاطفی، اجتماعی و تحصیلی خواهند شد.
این پژوهشگر در رابطه با تعارضات والدین که پس از طلاق متوجه فرزندان میشود، خاطرنشان کرد: عصبانیت، استرس، تعارض و پرخاشگری والدین برای کودکان مشکل ساز میشود و این مسئله میتواند در مرحله قبل، حین و بعد جدایی تأثیرات منفی بر خودپنداره کودکان برجای گذارد.
راهکار تعدیل آسیبهای پس از طلاق چیست؟
ترابی تصریح کرد: بهتر است برای تعدیل آسیبها، چالشها و آثار منفی جدایی والدین روی کودکان، به مداخلات و اصلاح روابط والد فرزند پرداخت، نه روابط والد- والد؛ از جمله این اقدامات مؤثر میتوان به تعیین انتظارات و قوانین روشن، استفاده از پیامدهای مؤثر (مثل محروم سازی، تقویت)، ایجاد محدودیتهای مناسب، نظارت مناسب بر فرزندان و اختصاص زمان مخصوص به فرزندان توسط والدین اشاره کرد.
این روانشناس بالینی در پایان گفت: بهبود مهارتهای گوش دادن فعال، توجه به رفتارهای مثبت و مطلوب، آموزش به پدران در خصوص اهمیت رابطه پدر با فرزند، برداشتن محدودیتهای اعمال شده برای ملاقات والد غیرمراقب، آموزش مهارتهای زندگی (مدیریت هیجانات)، آموزش حل مسئله، ایجاد تعادل بین کار، بازی و تربیت والدین در روابط با فرزندان، بهرهگیری از مشاوران خانواده و روانشناسان کودک در رابطه با تعدیل آسیبهایی که پس از طلاق متوجه فرزندان میشود، مفید است.