|
روزنامه شرق: در پی قتل مردی به نام لطیف در افغانستان در سال 94 پروندهای در آن کشور تشکیل شد و رسیدگی به آن ادامه داشت، اما اثری از متهم فراری به دست نیامد تا اینکه بالاخره معلوم شد او به ایران گریخته است.
به همین دلیل موضوع به پلیس ایران اطلاع داده شد و کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بعد از انجام ردیابیهای تخصصی توانستند متهم را در کارگاهی در جنوب تهران شناسایی و دستگیر کنند.
متهم بعد از بازداشت به شعبه 8 دادسرای جنایی منتقل شد و از سوی بازپرس رضوانی مورد پرسوجو قرار گرفت. او اتهام قتل را رد و ادعا کرد مرگ لطیف یک حادثه بوده است.
متهم گفت: من دو خودروی تویوتا داشتم که یکی را به قیمت سه هزار و 350 دلار و دیگری را به قیمت سه هزار و صد دلار فروختم، البته متعهد شدم اگر ماشینها خراب بود آنها را پس بگیرم. چند روز بعد یکی از خریداران تویوتا را پس آورد و گفت ماشین نقص فنی دارد. من قبول کردم. بعد از پسگرفتن خودرو آن را تعمیر و 400 دلار بابتش هزینه کردم و دوباره خودرو را فروختم. بعد از این ماجرا خریدار اول که همان لطیف بود، به سراغم آمد و گفت یک جعبهابزار در تویوتا جا گذاشته است.
من ماشین را خوب گشته و جعبهابزار را ندیده بودم. موضوع را به او گفتم و توضیح دادم خودرو را فروختهام، اما او زیر بار نمیرفت تا اینکه یک روز لطیف و برادرش درحالیکه سلاح کلاشینکف داشتند به مقابل خانه ما آمدند و شروع به تیراندازی کردند. آنها گفتند اگر از خانه بیرون نروم، همه را میکشند. من هم همراه برادر و پدرم از خانه بیرون رفتم. بعد از آن لطیف و برادرش باز هم به تیراندازی ادامه دادند که در این اثنا دو گلوله کمانه کرد و یکی از آنها با برخورد به لطیف باعث مرگ او شد و گلوله دوم به برادرش خورد و او را زخمی کرد. من هیچ نقشی در قتل لطیف نداشتم.
متهم ادامه داد: من مدت 15 سال است که مرتب به ایران رفتوآمد دارم. بعد از آن اتفاق اعضای خانوادهام روستایمان را ترک کردند و من هم از ترس به ایران آمدم و در اینجا در یک کارگاه قفسهسازی مشغول به کار شدم.
بازپرس رضوانی بعد از ثبت اظهارات متهم، پرونده او را به پلیس بینالملل فرستاد تا متهم بهزودی به افغانستان منتقل شود.