به گزارش ایسنا، حامد بخشی به مناسبت روز کارگر در خصوص «نقش بیکاری در معضلات اجتماعی» که در بنیاد امید ایرانیان برگزار شد، اظهار کرد: پیامدهای اجتماعی بیکاری در سطح خرد و کلان وجود دارد. بیکاری یک مسئله اجتماعی اقتصادی است. در آمار سال ۹۷ جمعیت فعال زنان ۱۵.۶ درصد و مردان ۶۴ درصد اعلام شده است. یعنی از هر ۶ زن تنها یک نفر دارای کار یا در جستجوی کار است. نرخ بیکاری در سال ۹۷، برابر با ۱۱.۷ درصد اعلام شده که به معنی آن است که تقریباً از هر ۱۰ فرد جویای کار، یک نفر نتوانسته کاری پیدا کند.
این جامعهشناس بیان کرد: وقتی در رابطه با کل جمعیت کار صحبت میشود این جمعیت شامل افراد ۱۵ ساله تا افراد حقوقبگیر و کارمندان دولت که در شرف بازنشستگی هستند، میشود. به همین دلیل زمانی که طبقهبندی یا برشهای سنی، تحصیلی یا جنسی اضافه میشود ضریب بیکاری متفاوت خواهد شد.
بخشی ادامه داد: برای مثال، نرخ بیکاری در میان فارغالتحصیلان دانشگاهی بیش از افراد بدون تحصیلات دانشگاهی است. چنانچه نرخ بیکاری در میان آنها ۱۸.۳ درصد است؛ یعنی تقریباً از هر پنج فارغالتحصیل جویای کار، یک نفر کار پیدا نکرده است و این نسبت در میان زنان و مردان متفاوت است. ۱۳.۴ درصد در مردان و ۲۷.۹ درصد در میان زنان است؛ یعنی نرخ بیکاری در بین فارغالتحصیلان زن دو برابر فارغالتحصیلان مرد است.
وی تاکید کرد: در مجموع بیش از سه میلیون نفر بیکار در کشور وجود دارد. برآورد شده است هر ساله ۸۰۰ هزار نفر به این جمعیت اضافه میشود. چه کسانی که در حال ادامه تحصیل هستند، چه دانشجویان فارغالتحصیل و دانشآموزانی که مدرک دیپلم خود را گرفته و جویای کار هستند و سربازانیکه سربازی خود را تمام کردهاند.
بیکاری چرخه تشدید شونده دارد
عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی عنوان کرد: به علت تحریمهای اقتصادی، صادرات کالاهای داخلی با مشکل مواجه شده و موجب تعدیل واحدهای اقتصادی صادرکننده کالا و خدمات گردیده است. در حوزه تولیدکنندگان داخلی نیز بیکاری موجب کاهش قدرت خرید و در نتیجه کاهش ظرفیت تولیدی این واحدها و تعدیل بخشی از نیروی آنها میشود. نتیجه اینکه، بیکاری از طریق کاهش تولید، موجب افزایش بیشتر بیکاری میشود. به همین خاطر، بیکاری چرخهای تشدید شونده دارد.
دو پیامد اصلی بیکاری؛ فقدان پول و مشغولیت
این جامعهشناس در خصوص پیامدهای بیکاری بیان کرد: بیکاری برای فرد دو پیامد مستقیم و بدون واسطه دارد؛ اول اینکه درآمد فرد کاهش مییابد و به اصطلاح فرد بیپول میشود. دوم اینکه فرد مشغولیت شغلی خود را از دست میدهد و این دومی پیامدهای اجتماعی ثانویه مهمی برای فرد ایجاد میکند.
بخشی با بیان اینکه «برای درک پیامدهای بیکاری باید ابتدا کارکردهای اجتماعی اشتغال را دریابیم»، اظهار کرد: اشتغال سوای اینکه فرد را در یک رفتار بهنجار (رفتار شغلی) درگیری میکند که به طور خودکار او را از ناهنجاریها دور میکند، فضای محیط کار نیز به دلیل خصیصههایی همچون ارزشمند بودن کار و ثروت مشروع، فرد را به سمت رفتارهای بهنجار سوق میدهد.
وی ادامه داد: همکاران یک فرد شاغل در مجموع نسبت به دوستان یک فرد بیکار، افراد بهنجارتری هستند و در نتیجه فرد شاغل در محیط کار برای رفتارهای بهنجار جامعهپذیر میشود. همچنین افراد میدانند کجرویهای خاصی همچون بزهکاری یا اعتیاد، آینده شغلی و درآمد آنان را به خطر میاندازد و در نتیجه کمتر به سمت چنین ناهنجاریهایی میروند. به عبارتی، محیط کار نوعی کنترل اجتماعی رسمی و غیررسمی را بر افراد اعمال میکند.
وی ادامه داد: از سوی دیگر، برچسب اجتماعی مثبتی که جامعه به فرد شاغل میدهد، به فرد عزت نفسی میبخشد که او را از رفتن به سمت کجرویها بازمیدارد.
بخشی پیامدهای بیکاری تاکید کرد: فرد بیکار به دلیل اینکه مشغولیت حرفهای و لوازم آن را ندارد، بسیار نسبتبهکجرویها آسیبپذیر است. عدم مشغولیت فرد را نسبتبه ارتکاب رفتارهای کجروانه آمادهتر میکند. برچسب اجتماعی منفی «بیکار» عزت نفس و آبروی فرد را تضعیف میکند و فرد به لحاظ درونی چندان الزامی به رعایت هنجارهای اجتماعی نمیبیند. حضور دوستان همسنخ (بیکار) به همراه فشار اقتصادی بیپولی، فرد را مستعد انجام رفتارهای بزهکارانه جهت کسب ثروت از طرق غیر شروع میکند. همچنین فرد بیکار ممکن است برای تسکین فشارهای اجتماعی و روانی ناشی از بیکاری، به سمت مواد مخدر روی بیاورد.
وی با اشاره به پیامدهای روانشناختی بیکاری عنوان کرد: بیکاری فرد را به لحاظ عاطفی دچار مشکل میکند و او را در وضعیت نامطلوبی قرار میدهد. بسیاری از بیکاران نمیتوانند مشغولیت دیگری جایگزین کار شغلی به دست آورند و در نتیجه دچار کاهش انگیختگی و فشار عاطفی ناشی از آن میشوند.
بخشی با تاکید بر برچسب اجتماعی بیکاری، بیان کرد: برچسب اجتماعی منفی بیکاری بر فرد فشار زیادی میآورد و او را از آشنایان و خویشاوندان و حتی دوستان سابق دور و منزوی میکند. فرد معمولاً تلاش میکند تا از این وضعیت خلاص شود. معمولاً افراد طبقه متوسط و بالا میتوانند این برچسب را با ادامه تحصیل در دانشگاه رفع کنند، اما در طبقه پایین که توانایی مالی ادامه تحصیل کمتر وجود دارد، افراد تحت فشار بیشتری قرار میگیرند.
پیامدهای سطح کلان بیکاری؛ تنزل مطالبات اجتماعی جامعه
این پژوهشگر اجتماعی در خصوص پیامدهای اجتماعی بیکاری در سطح کلان افزود: در سطح کلان اجتماعی بیکاری موجب افزایش کجرویها و وندالیسم میشود. در این راستا میزان تعهد اجتماعی کم و انسجام اجتماعی جامعه کاهش پیدا میکند و به دنبال آن اعتماد، همکاری و مطالبات اجتماعی تضعیف میشود.
بخشی بیان کرد: در طبقهبندی اجتماعی سه طبقه بالا، متوسط و پایین وجود دارد. طبقه بالا شامل افرادی استکمتعدادتر از آنکه مطالبات اجتماعی را رقم بزند و محافظکارتر از آن که هزینهای بابت آن پرداخت کنند. معمولاً این طبقه در فضای خصوصی خود همه امکانات را دارند. طبقه پایین تعداد بیشتری را شامل میشوند ولی ضعیفتر از آن هستند که بتوانند مطالبات اجتماعی رقم بزنند و آنچنان فراغتی ندارند که بتوانند نیازهای اجتماعی در هرم "مازلو" که فارغ از نیازهای معشیتی مانند خودشکوفایی، احترام و… است را تأمین کنند.
وی ادامه داد: طبقه متوسط جامعه به دلیل ویژگیهای ساختاری که دارد، عموماً پیشرو در مطالبات اجتماعی است. با افزایش بیکاری و کاهش خرید، طبقه متوسط تضعیف میشود و بسیاری از افراد طبقه متوسط به طبقه پایین ریزش میکنند. یعنی طبقهای که دغدغه اصلی او رفع مشکلات معیشتی و نه مطالبات اجتماعی است، بدین ترتیب، توسعه اجتماعی کاهش خواهد یافت.
بخشی ادامه داد: وجود چنین فضاییهایی زمینه را برای ایجاد جریانات سیاسی پوپولیستی آماده میکند. جریاناتی که با وعدههای صوری و کوتاهمدت برای ایجاد اشتغال رأی طبقه حاشیهنشین و کمدرآمد و بیکار را میخواهد، روی کار میآیند، ولی به دلیل نداشتن سیاست زیربناییِ درست، منجر به تضعیف بیشتر بنیه اقتصادی جامعه و افزایش بیشتر بیکاری میشوند.