|
عصرایران؛ این روزها دولت ایالات متحده آمریکا تقریبا هر آنچه در جنته دارد به کار گرفته است تا با انواع و اقسام فشارهای سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و جنگ روانی و تبلیغاتی، ایران را در موقعیت دلخواه واشنگتن قرار دهد.
یک سال پیش در چنین روزهایی دونالد ترامپ با زدن یک امضا بر پای یک فرمان اجرایی حضور کشورش در توافق بینالمللی "برجام" را لغو و از این توافق خارج شد.
پس از آن تاریخ، دولت ترامپ به طور مرتب با اعمال تحریمها و جنگ روانی و تبلیغاتی گسترده علیه ایران کوشیده است مزایای برجام برای ایران را به هیچ نزدیک کند که در تازهترین اقدامات از این دست، آمریکای ترامپ از تمدید 3 معافیت هستهای بر وفق برجام خودداری ورزیده و دوره تمدید دیگر معافیتهای هسته ای ایران را نیز از 6 ماه به 3 ماه کاهش داده است.
با وجودی که آمریکای ترامپ در 1 سال گذشته در ایجاد فشارهای همهجانبه علیه ایران موفقیتهای عمدهای نیز داشته است، اما ایران به رغم اینکه بارها تاکید کرده که برجام در حالت نیمهجان و در اتاق احیاست و طرفهای اروپایی به تعهدات برجامی خود عمل نمیکنند، تا اینجای کار در داخل این توافق مانده است و از آن خروج نکرده است.
گویی برجام یک "لاک دفاعی" ایمن است که به ایران این امکان را میدهد در برابر فشارهای همهجانبه آمریکای ترامپ مقاومت کند و خطر جنگ را از منطقه دور نگه دارد.
درست است که در 1 سال گذشته حلقه تحریمهای یکجانبه آمریکا به دست و پای ایران روز به روز تنگتر شده، اما دستکم از منظر سیاسی و دیپلماتیک این آمریکای ترامپ و چند دولت معدود همراه اوست که خروج این کشور از برجام و اعمال فشارهای حداکثری علیه ایران را تایید و مورد حمایت قرار دادهاند و باقی دنیا تا اینجای کار در این منازعه حق را به ایران میدهند و از قرار گرفتن در کنار آمریکای ترامپ سر باز زدهاند.
منظور از باقی دنیا نه شرکتهای خصوصی و چند ملیتی است که پیش از زدن سوت آغاز تحریمهای یکجانبه آمریکا بازار ایران را از بیم مجازاتهای اقتصادی آمریکا ترک کردهاند و طبیعی است که تنها با چراغ سبز دوباره آمریکا به بازار ایران بازخواهند گشت، بلکه منظور دولتهای دنیاست که در این منازعه جانب حق را به ایران دادهاند و مادامی که چنین باشد آمریکای ترامپ از هر گونه اجماع سازی برای پیشبرد بیشتر پروژه ایرانستیزی- ایرانستیزی یک یا چند گام جلوتر از پروژه ایرانهراسی است- ناکام خواهد ماند و به نظر میرسد این همان هدفی است که ایران دنبال میکند.
درست است که این روزها برجام برای ایران نه آب دارد و نه نان و در ظاهر امر حتی با این تحریمهای روز به روز نوشَوَنده و پیشرونده هزینههای آن بیش از مزایای آن به نظر میرسد، اما همین برجام مانعی جدی برای آمریکای ترامپ هم است و مادامی که ایران و دیگر قدرتهای امضا کننده این توافق در داخل آن بمانند، آمریکای ترامپ همچنان برای پیشبرد پروژه ایرانستیزانه خود با مشکلات جدی مواجه خواهد بود و یکی از دلایل اقدامات تحریک آمیز آمریکای ترامپ علیه برجام نیز در همین است؛ به بیان دیگر ترامپ میخواهد در نهایت با این اقدامات تحریکآمیز خود صبر ایران را به سرآورده و این کشور را از لاک برجام خارج کند و آن وقت در یک عرصه بازی شطرنج که کنترل تمامی ابعاد و زوایای آن در دست واشنگتن است، با ایران مواجهه کرده و کمر آن را به خاک بمالد.
اما عقلانیت استراتژیک ایران که ریشه در هزاران سال سنت حکمرانی و تمدنی در این آب و خاک دارد، تا کنون در این شطرنج استراتژیک با وجودی که "کیشهای" زیادی از آمریکای ترامپ و اندک متحدان منطقهای آن دریافت کرده، اما با تلاش برای حفظ حداکثری مهرهها نه تنها به سمت "مات شدن" حرکت نکرده و میدان بازی خود را حفظ کرده بلکه مترصد فرصتی مغتنم برای تلافی همه شرارتهای دشمن با کمترین هزینه ممکن است.
آمریکای ترامپ میتواند وارد کردن فشارهای کمرشکن اقتصادی به مردم ایران و از بین بردن ذره به ذره طبقه متوسط ایرانی را دستاوردی برای تحریمهای یکجانبه خود بداند اما به طور قطع و یقین مادامی که ایران از برجام خارج نشده، این توافق ببنالمللی در حکم حصاری خواهد بود که طرفین را از تنشهای بیشتر و جنگ احتمالی به دور نگاه خواهد داشت و از سوی دیگر در صورت خروج ایران از لاک برجام اجماعسازی آمریکای ترامپ علیه ایران در صحنه بینالمللی و دستکم در تعاملات با اروپا بسیار سادهتر و راحتتر از شرایط کنونی خواهد بود.
ایران این روزها چندین ضربه از چند جهت از آمریکای ترامپ دریافت کرده و صبر پیشه کرده و پاسخی نداده است و محتمل است طی روزهای آتی پاسخی از جانب ایران به اقدامات تحریکآمیز اخیر آمریکای ترامپ داده شود؛ پاسخی که به طور قطع و یقین آن گونه که ترامپ می خواهد نخواهد بود و حالت خودزنی به خود نخواهد گرفت. پاسخ ایران به احتمال خیلی زیاد قلب استراتژی " ایران ستیزانه" آمریکای ترامپ را هدف قرار خواهد داد.