|
بیشتر بخوانید:
شهرام خیلی زود متوجه شد که دختر جوان به نام فرنام، کارمند بانک است و به همراه خانوادهاش در طبقه اول یک برج زندگی میکند. مردی هم که شهرام را اجیر کرده بود، عضو هیأت مدیره همان برج بود ولی خانهاش را اجاره داده و در محل دیگری زندگی میکرد. مرد میانسال که محمود نام داشت، گفته بود که فرنام و خانوادهاش مدام ساز مخالف میزنند و همین مسأله کارهای ساختمان را با اخلال مواجه کرده است.شهرام هر کاری که به ذهنش میرسید انجام داد تا فرنام و خانوادهاش را وادار به فروش خانه و ترک ساختمان کند اما موفق نشد تا اینکه درنهایت محمود از او خواست یا دختر جوان را برباید یا به او تعرض کند در غیر این صورت ۵۰ میلیون تومان را از دست خواهد داد.
شهرام وقتی در ربودن دختر جوان ناکام ماند یک شب با کلیدی که مرد ثروتمند در اختیارش قرار داده بود وارد برج شد و زنگ واحد طبقه اول را به صدا درآورد. فرنام هم با این تصور که خانوادهاش از سفر برگشتهاند در را باز کرد. مرد جوان با تهدید وارد خانه شد و قصد داشت که دختر جوان را مورد آزار و اذیت قرار دهد که در همان لحظه خانواده فرنام وارد شده و بهدنبال صدای فریاد دختر جوان؛ او را نجات دادند. شهرام دستگیر شد و درتحقیقات اولیه اعتراف کرد که قصد آزار و اذیت دختر جوان را داشته است.
با اعترافات شهرام، مأموران وارد عمل شده و محمود را نیز بازداشت کردند. مرد ثروتمند در همان تحقیقات اولیه به جرم خود اعتراف کرد و مدعی شد برای انتقامگیری از فرنام و خانوادهاش؛ فردی را اجیر کرده است. تحقیقات بیشتر در این پرونده از سوی بازپرس ادامه دارد.