|
خبرگزاری مهر: محمدصادق کوشکی درباره سریال «بوی باران» و فضای تلخ این سریال که از شبکه یک سیما پخش شد با توجه به شرایط امروز جامعه بیان کرد: در فضای فعلی جامعه ما به که به خاطر مشکلات اقتصادی دچار مسائل مختلفی شده است یکی از وظایف صداوسیماست که امیدبخشی کند و حس امیدواری به آینده بدهد و دل مردگی و یاس را از جامعه دور کند.
وی اضافه کرد: صداوسیما باید نکات مثبت جامعه را نشان بدهد این یک نیاز جدی است که هم نظر رهبری نظام ماست و هم نظر کارشناسان است. صداوسیما در این وظیفه نقش اول را دارد چون مخاطبان اصلی تلویزیون طبقه پایین جامعه هستند و همین افراد بیشترین فشارها را در زندگی تحمل میکنند.
هدف کسانی که مجوز ساخت و بودجه این سریال را دادند، چیست؟
کوشکی با اشاره به هدفی که از «بوی باران» برداشت میشد، اظهار کرد: ظاهراً رسالت «بوی باران» این بوده است که یاس و ناامیدی را در جامعه روزافزون کرده و افزایش دهد و باید دید هدف کسانی که این سریال را تصویب کردند و آنها که مجوز ساخت و بودجه این سریال را دادند، چیست! آیا مردم ما از نکات منفی جامعه خبر ندارند؟ جامعه هم نکات منفی و هم مثبت دارد و به طور عادی نکات منفی در فضای مجازی بیشتر میچرخد و حتی نوعی مبالغه هم درباره آنها صورت میگیرد و این سریال هم به گونهای به این اتفاقات منفی پرداخت که بیشتر به آنها دامن زد.
وی با اشاره به نحوه عملکرد صداوسیما در جامعهای که از همه سو منفیها در آن به چشم میآید، اظهار کرد: صداوسیما باید به عنوان یک پزشک ببیند جامعه به چه چیزی نیاز دارد؟ آیا به داستانها و تصاویر تلخ نیاز دارد؟ که قطعاً اینطور نیست و بدیهی است که در شرایط فعلی باید سراغ مثبتها برود. به طور مثال صداوسیما تا به حال درباره دانشمندان موفق ایرانی که اختراعات موفقی داشتهاند، چقدر کارکرده است؟ یا درباره صنعتگرانی که در سختترین شرایط موفق شدهاند اشتغال ایجاد کنند چه کرده است. درباره زنان سرپرست خانواری که موفق بودهاند و کارآفرین نمونه هستند چه ساخته است؟ نمایش چنین زنانی برای مخاطب میتواند الهام بخش باشد یا سریال «بوی باران»؟ باید گفت بدترین گزینه نمایشی در چنین شرایطی سریال «بوی باران» بود.
صداوسیما توجهی به جهتگیریهای رهبری ندارد
این کارشناس فرهنگی با تاکید بر افق نگاه صداوسیما تصریح کرد: صداوسیما باید ببیند که رهبری نظام به دنبال امیدبخشی به جامعه است یا ناامید شدن جامعه؟ ظاهراً صداوسیما توجهی به جهت گیریهای رهبری ندارد.
این استاد دانشگاه درباره اینکه عوامل سریال معتقد هستند «بوی باران» نمایشی از واقعیات جامعه بوده است، بیان کرد: اگر هم قرار باشد روزی بخواهیم سریالی درباره نکات منفی جامعه بسازیم باید کسانی این کار را انجام دهند که در عرصه هنر سرآمد باشند تا این نکات منفی گزنده نباشد و آنها را به زشتترین وجه ممکن نمایش ندهند. به طور مثال بساری فیلم «مهمان مامان» ساخته داریوش مهرجویی را دیدهاند این فیلم فقر را نشان میدهد اما در فقر، امید و همبستگی و همدلی را هم نشان میدهد. مخاطب حتی در این فیلم اعتیاد، بیکاری و معضلات دیگری از مردم جنوب شهری را هم میبیند اما تلخکام نمیشود و امید دارد.
این سریال اینقدر طولانی بود که ۱۰ قسمت را زدند و صداوسیمایی که مدعی است بودجه ندارد این بودجه را در اختیار چنین سریالهایی قرار میدهد
وی اضافه کرد: کسانی باید نقاط منفی را نمایش دهند که این تصویر آنها موجب التیام و بهبود شود و نه اینکه موجب ترویج ناامیدی و یاس و تلخی و زشتی و سیاهی باشد.
کوشکی افزود: زمانی هنرمند مثل رادیولوژیست بیماریها را با ام ار آی تصویربرداری کرده و به پزشک ارائه میکند و این تفاوت بسیاری دارد با کسی که پای بیمار میایستد و عیبها و بیماریهایش را بر میشمارد. این سریال اینقدر طولانی بود که ۱۰ قسمت را زدند و صداوسیمایی که مدعی است بودجه ندارد این بودجه را در اختیار چنین سریالهایی قرار میدهد و از نمونههای مثبت حتی یک سریال هم نساخته است.
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به نامه وحید جلیلی در راستای پرده برداشتن از یک جریان نفوذ در صداوسیما تصریح کرد: من به این بحث که نویسنده سریال چه سوابق سیاسیای دارد و یا بحث انقلاب و ضدانقلاب ورود نمیکنم، اما مساله این است که صداوسیما بودجه را به کسانی میدهد که صرفاً ادعای هنر دارند. عباس نعمتی نویسندهای است که تمام کارهایش در همین رتبه یا کمتر بوده است. سریالی مانند «روزی روزگاری» به سالها پیش تعلق دارد اما مردم هنوز از آن خاطره خوش دارند اما این فیلمنامهنویس کارهایش حتی یک دهم «روزی روزگاری» هم نیست.
وی با اشاره به دیگر آثاری که به واقعیتهایی مثل فقر و بیکاری پرداختهاند، اظهار کرد: فیلمهایی مثل «بچههای آسمان» از مجید مجیدی و «نیاز» از علیرضا داوودنژاد نیز فقر را نشان میدهند، اما جامعه از این کارها برای بهبود و امید انرژی میگیرد. حتی «قصههای مجید» به نویسندگی هوشنگ مرادی کرمانی در بخشهایی به فقر میپرداخت اما این اثر هم هنرمندانه بود مردم را به فکر فرو میبرد اما ناامیدشان نمیکرد.
این فعال فرهنگی درباره اینکه بودجههای صداوسیما به اهل آن تعلق نمیگیرد، تصریح کرد: چند سال است که قرار است «سلمان» ساخته شود و صداوسیما باید هرچه بودجه دارد برای داوود میرباقری بگذارد، اما به جای اینکه بودجه را تمام و کمال در اختیار او بگذارد به پروژههایی از آدمهای زیر خط متوسط واگذار میکند.
مدیران صداوسیما با پول مردم ذائقه مردم را تلخ میکنند
وی تاکید کرد: بودجه صداوسیما پول مردم و سرمایه تک تک فقراست، همه آنها که زیر خط فقر هستند هم پولشان به صداوسیما میآید. در شبکه خانگی ممکن است فردی متخلف بیاید و سرمایهگذاری کند اما بودجه صداوسیما پول ۸۰ میلیون آدم است و رئیس صداوسیما وظیفه دارد به بهترین نحو این بودجه را خرج کند. درحالی که هنر مدیران صداوسیما این شده است که با پول مردم ذائقه مردم را تلخ و بر ناامیدی دامن بزنند. این مردم چه گناهی کردهاند که صبح تا شب خسته و کوفته انواع خبرهای تلخ را میشنوند و شب که میآیند در کنار خانواده منویی از جرم و جنایت پیش رویشان قرار میگیرد.
ظلم مدیران صداوسیما بدتر از متخلفی است که پول کثیف، وارد شبکه نمایش خانگی میکند
کوشکی تصریح کرد: ظلمی که مدیران صداوسیما با ساخت چنین سریالهایی انجام میدهند و پول مردم را در اختیار این آدمهای مدعی بیهنر قرار میدهند، شاید خیلی بدتر و وسیعتر از ظلمی باشد که از ظلم متخلفی که پول کثیف را وارد شبکه نمایش خانگی میکند. در شبکه نمایش خانگی حداکثر ۱۰ میلیون یک سریال را میبینند که آنها هم میتوانند سریالها را نخرند اما کار مدیران صداوسیما در راستای ارائه آثاری از این دست، فاجعه است و نمیدانم چه پاسخی دارند.
وی در پایان درباره دفاع صداوسیما از «بوی باران» به انتقادات مردم از این سریال اشاره و تصریح کرد: غیر از صداوسیما یا نویسنده چه کسی از جامعه هنری مدافع این سریال است؟ باید دید مردم سریال را دوست داشته اند یا خیر؟ خیلی از خانودهها نمیخواهند صحنههای منفی جرم و جنایت را ببینند و همین است که تاکید میکنیم باید نکات منفی را به گونهای هنرمندانه آموزش داد که بدآموزی نداشته باشد.