"نصرت چمک" در خانوادهای به دنیا آمده که از شش فرزند سه خواهر و برادرش هم نابینا بودند اما میگوید: پدر و مادرش ازدواج فامیلی نداشتند و دلیل نابینا شدنشان مشخص نیست بلکه ژنتیکی و ارثی است. او با وجود نابینا بودن دیپلمش را در تهران گرفته است، چون در کرمان مدرسهای برای نابینایان نبوده او به تهران آمده و بعد دوباره به کرمان بر میگردد و فوق دیپلمش را در رشته دینی میگیرد. نصرت از سال ۷۳ در دانشگاه علوم پزشکی کرمان در قسمت تلفنخانه مشغول به کار شده ولی هنوز قراردادی است و میگوید اگر همه سوابقش را قبول کنند ۲۵ سال سابقه کار دارد. حقوق کارمندی تنها منبع در آمد اوست.او یکبار ازدواج کرده اما از همسرش که او هم نابینا بوده جدا شده است. او مشکلات زیادی برای گذران زندگی دارد و مستمری هم از بهزیستی نمیگیرد. نصرت دو فرزند به نامهای رضا و راضیه دارد که آنها هم نابینا هستند. رضا اکنون مداحی میکند و میخواهد تغیر رشته بدهد و راضیه در کلاس دهم و در مدرسه عادی درس میخواند. نصرت میگوید: بهزیستی و هیچ جای دیگر هزینه کمک تحصیل را نمیدهند فقط هر سال مدارک ما را آموزش و پرورش میگیرد ولی خبری از کمک هزینه نیست. ما فقط مدارک میدهیم. او بزرگترین مشکلش را مسکن میداند و میگوید چند سال قبل ده میلیون تومان از ما گرفتند و قرار شد به ما مسکن بدهند، ولی هنوز هیچ خبری نیست و فقط میگویند پیمانکاران به تعهدشان عمل نکردند و جواب درستی به ما نمیدهند. او روزها بیشتر در خانه است و چون رفت و آمد در شهر کرمان برای نابینایان سخت است نمیتواند بیرون برود. با این حال میگوید ما به زندگی با چشمان بسته عادت کردیم اما کاش فرهنگ جامعه بالاتر میرفت و مردم راحتتر ما را میپذیرفتند.