|
روزنامه اعتماد با محمدصادق جوادی حصار، عضو شورای مركزی حزب اعتماد ملی درباره بحث انتخابات گفتگو کرده است.
بخشی از این گفتگو را بخوانید:
اصلاحطلبان همواره تاكید داشتهاند كه مرزهای مشخصی با نیروهای اپوزیسیون دارند كه كاملا مشهود و مشخص است. اگر به تعبیر شما راه تعامل و گفتوگو با اركان قدرت بسته شود، آیا راه رفتن روی این لبه تیغ برای اصلاحطلبان امكان كنشگری میگذارد؟ اساسا پس از دوم اسفند 98 و تغییر تركیب مجلس و درپی آن انتخابات ریاستجمهوری، امكان كنشگری برای اصلاحطلبان وجود دارد؟
این موضوع به هوشیاری، دقتنظر و متانت و خویشتنداری اصلاحطلبان بازمیگردد كه وارد بازی كه برای آنها طراحی كردهاند، نشوند. به نظر من براساس سیگنالهای موجود، جریان مقابل اصلاحات به این سمت و سو میرود كه اگر اصلاحطلبان همراهی لازم را در انتخابات نداشته باشند به آنها انگهایی میچسبانند و آنها را فتنهگران خاموش میخوانند. از یكسو تمام چهرههای شاخص اصلاحطلب را ردصلاحیت میكنند و حتی فرصت تهیه لیست انتخاباتی را از ما میگیرند و از آنسو میخواهند كه مشاركت حداكثری شكل گیرد. با این شرایط اما اگر اصلاحطلبان مشاركت نداشته باشند و لیست انتخاباتی ندهند و از جامعه بخواهند كه خودشان تصمیم بگیرند و انتخاب كنند، مسوولیتی برعهده این جریان سیاسی نیست. ما باید انتخاب شدن و انتخاب كردن را به مردم واگذار كنیم و این موضوع هم نباید مستمسكی برای آسیب زدن به جریان اصلاحات و اصلاحطلبان باشد.
ما برای حفظ كیان كشور و برای تحقق مطالبات رهبری كه در همین خطبه نماز جمعه اخیر نیز فرمودند حضور مردم تقویتكننده نظام است، همواره تلاش كرده و به مردم گفتهایم در انتخابات شركت میكنیم اما عدهای دست رد به سینه ما زدند و گفتند شما مناسب و شایسته نیستید. اصلاحطلبان هم نمیخواهند خود را تحمیل كنند، بنابراین كنار میایستیم و البته خود را هم پاسخگوی تبعات آن نمیدانیم. هر اتفاقی كه رخ دهد افرادی مسوول هستند كه این شرایط را رقم زدند. آنها مسوول آینده كشور و اتفاقاتی هستند كه رقم میخورد.
البته باید منتظر ماند و بعد بررسی كرد مجلسی كه تشكیل میشود چقدر تقویتكننده و مقوم نظام و چقدر برآوردهكننده حاجات تقنینی كشور است، چقدر مطالبات ملی را در قالب طرح و لایحه ارایه میكند و چقدر قوه نظارت قوی دارد. به هر حال امیدوارم با این شیوه تصمیمگیریها اتفاقی مشابه دوران احمدینژاد تكرار نشود كه كشور به ورطه درگیری و نزاع و فرصتسوزی جدید بیفتد.
هر زمان كه اصلاحطلبان از اركان قدرت كنار گذاشته شدهاند عمدتا با ممنوعیتها و محدودیتهایی نیز مواجه بودهاند. به نظر شما در این شرایط آیا میتوان به اقداماتی در حوزه جامعه مدنی دست زد؟ همچنین عملكرد اصلاحطلبان یا نیروهای نزدیك به آنها در دولت و مجلس هم باعث شده كه این جریان سیاسی بخش زیادی از بدنه اجتماعی خود را از دست بدهد. با این شرایط اساسا چطور میتوان بار دیگر بر اصلاحات جامعه محور تكیه كرد؟
به نظر من اصلاحطلبان همچنان بدنه اجتماعی لازم را دارند. همچنین در شرایط اخراج از حاكمیت هم میتوانند، اعتماد بخش از دست رفته را هم به دست آورند. یكی از كارهایی كه اصلاحطلبان در این مدت باید انجام دهند، تقویت بخش میانی جامعه است. تمركز بر گروههایی چون سرمایهداران متوسط اجتماعی و تكنوكرات میانه، مدیران بخشهای مختلفی همچون صنعتی، كشاورزی، مدیران میانی اقتصادی، نخبگان و دانشگاهیان و... میتواند موثر باشد. اصلاحطلبان باید در این مدت به بازسازی توان خود و به تكثیر خود بپردازند و تجمیع سرمایه كنند. البته بعید به نظر میرسد كه ما باز هم به دوران محمود احمدینژاد و محدودیتهای آن دوران بازگردیم؛ شرایطی مثل ستارهدار كردن دانشجویان یا اخراج اساتید یا...
چرا فكر میكنید احتمال تكرار این محدودیتها وجود ندارد؟
شرایط عمومی جامعه تغییر كرده است. ضمن اینكه ابزار و لوازم اطلاعرسانی نیز دستخوش تغییراتی شده كه ایجاد محدودیت را با موانع جدی روبهرو میكند. همچنین به نظر نمیرسد كه در سبد هزینه و فایده حاكمیت، هزینههای ایجاد این محدودیتها در نظر گرفته نشود.