رضا دبیرینژاد - موزهدار و کنشگر اجتماعی - در گفتوگو با ایسنا، نخست با تاکید بر اینکه موزهها مراکز تجمع عمومی و اتصال گروهی محسوب میشوند و به دلیل کثرت و تنوع موزهها، نمیتوان همه را در یک گروه گذاشت و یک دستور را برای همه آنها تعمیم داد، ادامه میدهد: حتی اگر قرار به گرفتن تصمیمی در این زمینه است، باید موزهدارها و کسانی که در صف اول خدماترسانی به موزهها هستند، در این زمینه قانع شوند.
او تناسب نوع موزهها، موقعیت آنها و این را که چه میزان امکان وارد شدن به بحث بحران دارند و اصلا چقدر با آن فاصله دارند و امکان محدود کردن شرایط و رعایتهای بهداشتی در موزهها وجود دارد یا خیر، امکانسنجیهایی میداند که باید درباره آنها راهکارهای پیشنهادی مطرح کرد.
وی ادامه میدهد: در این شرایط میتوان به دستگاههای متولی مانند وزارتخانه میراث فرهنگی که در حال اعلامِ بخشنامههای کلی است، این پیشنهاد را داد که از طریق نیروهای متخصص هر حوزه مانند نمایندگان موزهها و موزهداری و حتی نمایندگان اقامتگاههای بومگردی و نمایندگان راهنماهای گردشگری کارگروههای مشورتی ایجاد کرده و با استفاده از معتمدان متخصص که در صف اول تخصص و تبحر هستند، کارهای مورد نیاز را انجام داد.
دبیرینژاد با بیان اینکه شرایط امروزِ جامعه، امری فراگیر است و طبیعتا مخاطبان فضاهای تاریخی و موزهای نیز با آن درگیر هستند، میافزاید: بهتر است به جای اینکه دستور از بالا بیاید، زمینههای مشارکت صنوف با این بحران ملی ایجاد شود. چون هر کدام از صنوف دستورها را به تناسب شرایط خود میگیرند.
موزههای مجازی هم کاربرد دارند
این موزهدار که در طول روزهای گذشته نیز این بحث را مطرح کرده بود تاکید میکند: شاید یکی از راهکارها این باشد که برخی از موزهها بتوانند امکان خدماترسانی، گسترش بازیهای مجازی، برنامهها و ایونتهای مجازی را فراهم کنند. اکنون نیز با فضای اینستاگرام این امکان وجود دارد که مثلا موزهها بتوانند هر کدام در ساعتی پخش زنده به صورت مجازی برای موزههای خود داشته باشند و حتی راهنماها در این لایوها توضیحهای مورد نیاز را ارائه دهند.
او اضافه میکند: در این شرایط حتی میتوان به تناسب نوع موزهها و فعالیتشان، شرایط و محدودیتهایی را ایجاد کرد، برخی فضاها را تعطیل کرد و فعالیت برخی فضاهای موزهای را افزایش داد.
از متخصصان موزهای مشورت بخواهید
دبیرینژاد با تاکید بر اینکه به نظر میآید تا امروز متولیان حوزههای میراث فرهنگی زیاد به سمت و سوی مشورت با کارشناسان و متخصصان این حوزه نرفتهاند، اضافه میکند: شاید به همین دلیل نیز دچار تغییرات لحظهای شدهاند و حتی گاهی اوقات دستوراتی داده میشوند که عملیاتی نیستند. مثلا مطرح میشود بازدیدهای گروهی ممنوع است، اما آیا به این نکته فکر شده که اگر گروهی تا دم در موزه بیاید و هر کدام جداگانه بلیط ورودی بگیرند و وارد شوند گروه حساب میشوند، آیا جلو آنها گرفته میشود یا خیر؟
او ادامه میدهد: مگر اکنون وضعیت گروهها مشخص است؟ آیا فقط در گروه بیمار وجود دارد. آیا امکان ندارد که فضاها نیز به واسطه حضور افرادی در روزهای قبل ناقل باشد؟ امروز اگر قرار باشد موزهها فعالیت داشته باشند یا خیر، در هر دو صورت، بهتر است که خدماتشان محدود باشد.
او با اشاره به اینکه اگر قرار است اصول بهداشتی در فضاهای بهداشتی رعایت شود، شاید بهتر است تا با توجیه، مشارکت و همفکری در این حوزه انجام شود، تاکید میکند: یکی از راهکارها این است که در یک کار ضربتی نمایندگان موزههای مختلف کارگاهی آموزشی از اصول بهداشتی در موزهها داشته باشند و شرایط مناسب را برای کارکنان هر موزه به تناسب موزهها ایجاد کنند. حتی ممکن است با رعایت اصول بهداشتی در هر موزه نیاز به درخواست کمک و مشورت از مراکز مرجع مانند وزارت بهداشت و نهادهای دیگر پیش بیاید.
شایعهسازیها و عواقب غیرقابل رفتارهای فردی
رییس موزه ملک همچنین با بیان این پیشنهاد که به تناسب موقعیتها و شهرها معتمدان متخصص میتوانند با دو پزشک متخصص یا نماینده وزارت بهداشت شرایط موزهها را توجیه و آنها را نسبت به وضعیت آگاه کنند، میگوید: از یک سو شرایط کنونی هر روز در حال تغییر است و از سوی دیگر تکثر خبر و شبههسازی و شایعهسازیها باعث ایجاد رفتارهای فردی شده است که به مرور میتواند آسیبها و عواقب دیگری را به دنبال داشته باشد.
او با اشاره به شرایط پیشآمده برای برخی از موزهها که از پذیرش گروه بازدیدکننده چینی ممانعت کردهاند، ادامه میدهد: این اتفاقها به مرور یک تصویر ناخوشایند میسازد، یادمان باشد این تصویر فقط به امروز مربوط نیست، بلکه به مرور مجبور به ادامهدار شدن این تصویر میشویم و شاید بعدها نیز ادامه پیدا کند.
موزهداری در حال تبدیل به حالتی تدافعی است
دبیرینژاد یکی از علتهای ایجاد خلأ در شرایط امروزی در موزهها را مشورت و مشارکت نگرفتن متخصصان این حوزهها میداند و ادامه می دهد: امروز نظرات کارشناسی به عنوان دستور مطرح میشوند، در حالی که اگر دستور کارشناسی داده شود، باید از طریق مراکز کارشناسی اعلام شود. در واقع امروز با یک دستور و نظر از بالا اقدام میکنیم، که نتیجه آن تبدیل موزهداری به حالتی تدافعی است، همین حوزه را میتوان به حوزه گردشگری نیز تعمیم داد.
این کنشگر اجتماعی با اشاره به وجود تعداد بسیار زیاد موزه در سراسر کشور و نبود تضمینی برای سرکشیهای مناسب از رفتارهای موزهای، رفتار هفته گذشته و واکنشهای مختلف نسبت به تهدید ویروس کرونا و به دنبال آن تعطیلی برخی فضاها و فعال بودن برخی دیگر از موزهها را نمونهای از رفتارهای امروزی جامعه میداند و اضافه میکند: این اتفاقات نشان میدهد آنطور که باید اقناع صنفی صورت نگرفته است، چون اگر بود همه یک رفتار داشتند.
او بروز این شرایط را به گسست اعتمادسازی در بدنه کارشناسی مربوط میداند و ادامه میدهد: این بیاعتمادی تا زمانی ادامهدار است که زمینه گفتوگو و مشارکت و همدلی نباشد.
با بدنه صنفی باید به صورت مشارکتی عمل کرد
او با تاکید بر این که این موضوع سازمانی نیست و بیشتر به بحثی اجتماعی و ملی تبدیل شده است، که برای منتفع کردن خودمان در آن، باید همه دست به دست هم دهیم و درباره آن فکر کنیم، ادامه میدهد: شاید بهتر باشد با بدنه صنفی به سمت مشارکت داوطلبانه برویم. اکنون وزارت بهداشت از مراکز بهداشتی که حاضر به انجام کار داوطلبانهاند کمک خواسته است، این کمترین کاری است که از مدیران و کارشناسان صاحبنظر و باتجربه میتوان انتظار داشت.
وی اضافه میکند: حتی از نمایندگان آن سازمانها و مراکز مختلف باید بخواهیم تا به یک همفکری رسیده و در گفتوگو و اجماعی مشترک به درستی در این زمینه تصمیمگیری کنند.
میتوان از شرایط بحران، رویکرد مثبت گرفت
دبیرینژاد اجماع کنونی را صرفا برای تعطیلی موزهها نمیداند و ادامه میدهد: آن میتواند کمکی برای اطمینانبخشی کارکنان موزه و بالا بردن سطح بهداشتی موزهها باشد. حتی گاهی از شرایط بحرانی میتوان با رویکرد مثبت برای خلاقیتهای دیگری که موزهها تا کنون کمتر با آن روبهرو بودهاند، استفاده کرد.
او خدمات مجازی و امکاناتی را که میتواند به سمت فعال بودن موزهها برود در این بستر قرار میدهد و میگوید: این که با مشارکت و کارهای آموزشی کارکنان را اطمینان دهیم، واجب است. در واقع به نظر میرسد اکنون بیش از هر چیزی این اطمینان خاطر باید در کارکنان شکل بگیرد و احساس کنند در یک محیط امن هستند و با این خیال امن با مخاطبان و مراجعان به گونهای مطمئن برخورد کنند نه با دافعه.
استریلیزه کردن آثار تاریخی در موزهها چقدر امکانپذیر است؟
رییس موزه ملک اما استریلیزه کردن موزهها را اقدامی نیازمند امکانسنجی میداند و ادامه میدهد: آثار تاریخی زیادی در دسترس مخاطبان موزهای در فضاهای موزهای نیستند که مخاطب با آنها در تماس باشد. از یک سو میتوان با قرار دادن مانع فاصلهای بین آثار و مخاطبان ایجاد کرد و از سوی دیگر میتوان به صورت موقت و مانند زمانی که تالار یک موزه را برای تعمیر تعطیل میکنیم، برخی فضاهای باز را تعطیل و حتی به تناسب اعلام کرد که به دلایل بهداشتی و امنیتی فعلا فلان طبقه و تالار موزهای تعطیل است.
او با بیان این مثال که با توجه به شرایط شاید نیاز باشد که موزهای مانند موزه ملک فعالیت کند اما کاخ گلستان تعطیل شود، اظهار میکند: وقتی مردم به کاشیهای داخل حیاطِ کاخ هم دست میزنند، باید چه کاری انجام داد؟ نمیتوانند کاشیها را ضدعفونی کنند. کارشناسان بهداشت اول هفته در بازدید از دو بنای تاریخی با کاربریهای مختلف،توصیه کردند که هر دو ساعت یک بار تمام فضاهای قابل تماس با موادی که خودشان پیشنهاد داشتند، ضدعفونی شود، این کار چقدر امکانپذیر است؟
کمپینها میتوانند به الگو تبدیل شوند
او تاکید میکند: در این شرایط آیا بهتر نیست با ایجاد کمپین و کارگاههای آموزشی و بروشورهای توصیهای به مخاطبان، آنها را با برخی اقدامات مورد نیاز آشنا کرد. مثلا به مردم بگوییم برای حفظ جان خود به اشیا و ویترین دست نزنند و فاصله مناسب با راهنما را رعایت کنند. این الگوهای خوب میتواند به اشتراک گذاشته و حتی پخش شوند.
وی با اشاره به ایده و اقدام مناسب موزه ملی ایران برای انتشار یک بروشور در مواجهه مخاطبان موزه با آثار موزهای، میافزاید: این ایده میتواند به صورت کمپینی از طریق مراکز مرجع یا هماهنگی بین موزهها تکثیر شود و گسترش پیدا کند. همانطور که در ورودی موزهها توصیه میگیریم اجازه ورود کالسکه و حیوان به موزه ندهیم و درخواست کنیم روی آثار فلاش نزنند، میتوانیم چهار آیتم دیگر را نیز به ضوابط موزهای اضافه کنیم.
امروز راهکارهای تکراری و کلی جواب نمیدهند
دبیرینژاد با تاکید بر اینکه متخصصان و فعالان موزهای باید برای مشارکت به کار گرفته شوند، ادامه میدهد: در این شرایط با راهکارهای تکراری و کلی نمیتوان به نتیجه رسید، بلکه باید از راهکارهای خلاقانه، ترویجی و آموزشی و امکانسنجیشده استفاده کرد و به دنبال آموزش و فرهنگسازی رفت.
از موزههای پزشکی به عنوان رابط وزارت بهداشت و موزهها استفاده کنید
او با طرح این پرسش که چرا موزهها به سمت فرهنگسازی نمیروند، به وجود موزههای پزشکی در کشور اشاره میکند و میگوید: این موزهها میتوانند پیشتاز آموزش و ایجاد کمپین رعایت اصول بهداشتی با موزههای دیگر شوند؛ در واقع حلقه اتصال با موزهها شوند تا بتوانند تواناییها و تجربیات خود را دیگر موزهها به اشتراک بگذارند.