|
پوریا ذوالفقاری، منتقد سینما در صفحه اینستاگرام خود به اظهارات فراستی در برنامه دوهمی واکنش نشان داد.
او نوشت:
مسعود فراستی آخرین منتقدی ست که حق دارد از زوال سلیقه ی مخاطبان سینمای ایران گله کند. او تنها منتقد تاریخ سینمای ماست که جدا از برنامه های پراکنده تلویزیونی اش بیش از یک دهه هفته ای چندساعت آنتن زنده ی تلویزیون را در اختیار داشته. اگر سلیقه ی مخاطب افت کرده - که کرده- فراستی قطعا در این زوال نقش داشته است. او می توانست در این ده سال نقد را به صدور حکم خوب و بد فرو نکاهد.
می توانست به جای آویختن به «نولان این کاره نیست» و «فورد اینکاره ست» از لزوم مواجهه با آثار متنوع و ضرورت یافتن راه های ورود به دنیای هر اثر بگوید. می توانست بگوید هیچ فیلم خوبی کامل و بی نقص و هیچ فیلم بدی فاقد دست کم سکانس یا لحظه ای سینمایی نیست. پس باید دید و درگیر فیلم شد و نگاه انتقادی را با نگاه تمسخر آمیز اشتباه نگرفت.
می توانست به جای تفاخر به نقد کردن با دیدن چند دقیقه از یک فیلم، بگوید گاه از اثری متوسط و حتی بد می توان نجوایی ارزشمند شنید که تحسین شده ترین آثار فاقد آنند. می توانست نقد را تبدیل به راهی برای تقسیم لذت کند و از اهمیت نفس «آیین فیلم دیدن» بگوید و از هر برنامه اش، ضیافتی از سینما و ادبیات و موسیقی بسازد و به مخاطبانش در دورافتاده ترین نقاط کشور، سرنخ هایی برای شروع زندگی فرهنگی بدهد تا فریب هر جنس بنجلی را نخورند. می توانست بیاموزد و بیاموزاند که نقد یک اثر گفتگو با آن اثر است. مهم نیست اگر حتی مخاطب نفهمد شما فیلم را دوست داشته اید یا نه. نقد اصلا خودش یک اثر است.
ولی چه کرد؟ حکم داد. طعنه زد. تیتر شد. سلبریتی شد. مضحک ترین تصویر ممکن را از یک منتقد ساخت. کارش رسید به جایی که مثل مسعود شصت چی مرد دوهزار چهره (که «من اشتباهی بودم» اش را در عروسی ها اجرا می کرد)، دعوت شود به محافل و مثل همین حضورش در دورهمی بگوید فیلم بد است و ملت بخندند و برایش دست بزنند. فراستی تصویر منتقد را مخدوش کرد. نقد را به اظهار نظر و صدور حکم تقلیل داد. او پس از ده سال چنته اش چنان خالی مانده که در کتاب باز، کتاب اشتباهی معرفی می کند و در دورهمی از بیضایی و کیارستمی خاطره می گوید تا دیده شود. از کسانی که حتی یک دقیقه آنتن تلویزیون در اختیارشان قرار نگرفت اما فرهنگ ساز بودند.