روزنامه شرق: از زمان رویكارآمدنش، دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده آمریكا، با وسواس ارتباطاتش را انتخاب كرده است؛ ارتباطاتی كه آمریكا را به متحدانش پیوند میزد.
اما در هفته اخیر با اعلام ناگهانی برنامهاش مبنی بر خروج 12 هزار نظامی آمریكایی از آلمان، یكی از كارتهای خود را سوزاند. حضور این نیروها در شهرهای تاریخی آلمان در میان مزارع و جنگلهای متراكم برای سه نسل تداعیكننده آن بود كه صلح در اروپا تضمین شده است و بین دشمانان سابق تعهدی ناگسستنی وجود دارد.
روابط واشنگتن با متحدانش سختتر شده است و بهویژه اگر ترامپ بار دیگر بهعنوان رئیسجمهوری آمریکا برگزیده شود، این روابط تا حدی نامشخص سقوط آزاد خواهند کرد. توییت او اگر بهدرستی تفسیر شود، به معنای مجازات آلمان است. او نوشته بود: «آلمان بابت انرژی به روسیه میلیاردها دلار پرداخت میکند و ما قرار است از آلمانیها در مقابل روسها محافظت کنیم؛ قضیه چیست؟». او اینگونه ادامه داد: «همچنین آلمان در پرداخت دو درصد از تولید ناخالص داخلی خود به ناتو تخلف میكند؛ پس ما نیز نیروهای خود را از آلمان خارج میکنیم». هرچند این نارنجك غیردیپلماتیك او در اواسط نیمهشب پرتاب شد، اما سالها طول خواهد كشید تا مقامات رسمی برلین متقاعد شوند كه به اتحاد نظامی آنها خدشهای وارد نشده است.
«نوربرت روئتگن»، رئیس کمیته روابط خارجی پارلمان آلمان، در پاسخ به ترامپ در توییتی نوشت بهجای تقویت و تحکیم ناتو، به تضعیف این اتحاد پرداخته میشود. با این اقدامات، قدرت نظامی ایالات متحده افزایش نمییابد، اما رابطه با روسیه، خاور دور و خاورمیانه روند كاهشی خواهد داشت. «مارکوس سوئدر»، فرماندار ایالت «باواریا» در آلمان نیز که چندین پایگاه آمریکایی در این ایالت مستقر است، در انتقاد از تصمیم ترامپ گفت: «بدبختانه در این اقدام که منجر به تخریب روابط بین آلمان و آمریکا میشود، نهتنها هیچگونه جنبه مثبت نظامیای دیده نمیشود، بلکه تضعیف ناتو و خود ایالات متحده آمریکاست».
این تصمیم ترامپ تا حدی تعجب كاخ كرملین را نیز بهدنبال داشت؛ بهطوریکه «دیمتری پسکوف»، سخنگوی کاخ کرملین، دراینباره به سیانان گفت: «ما هرگز این موضوع را پنهان نکردیم که (فكر میكنیم) هرچه سربازان کمتر آمریکایی در قاره اروپا باشند، اروپای آرامتری وجود خواهد داشت».
بنابراین تصمیم اخیر ترامپ برای كرملین یك هدیه است؛ پیشبینیپذیرنبودن او هرچند اغلب دردناك است، اما برای آنان ماشین تبلیغاتی خوبی بهشمار میرود. در حقیقت آنچه در دهههای قبل و از سوی «فرانکلین روزولت»، سیودومین رئیسجمهوری آمریکا، پس از جنگ جهانی دوم مبتنی بر منافع مشترک به وجود آمده بود، اکنون با کشیدن ماشه خروج نظامیان آمریکایی از سوی چهلوپنجمین رئیسجمهوری آمریکا که تقریبا چهار سال مخرب را در کاخ سفید داشته، در نقطه پایانی است. روزولت و دیگر رهبران همنسل او، با تخریب اتحاد بین قدرتهای بزرگ و وجود مردان شیطانی در قدرت، شاهد بدترین روزهای تاریخ بودند و ترامپ با وجود اینكه نادان نیست، تصمیم گرفته است كه این موضوع را آشكارا نادیده بگیرد.
واقعیت این است که ترامپ از همان ابتدا «آنگلا مرکل»، صدراعظم آلمان را گوشمالی داده است؛ در نخستین دیدارشان در بهار سال ۲۰۱۷ میلادی در کاخ سفید، فقط به چشمان مرکل زل زد و از دستدادن با او خودداری کرد؛ پس از آن در نشست ۲۰۱۸ میلادی بر سر میز صبحانه با او برخوردی سرد داشت و اکنون نیز نوبت به خروج نظامیان آمریکایی از آلمان رسیده است. خروج نظامیان آمریکایی از آلمان و پرکردن این خلأ برای اروپاییها دشوار خواهد بود؛ چراکه کاری ساده نیست. تا چندیپیش رهبران کشورهای اروپایی برای رسیدن به توافقی بر سر بودجه کووید۱۹ با مشکل مواجه بودند، اكنون نیز به نظر میرسد برای ناتو و دیگر متحدان آمریكا دشوار است كه ترامپ را از تصمیمات ناگهانیاش دور كنند. او به همراه مشاورانش مصمم است تا این نیروها را از آلمان خارج كند. «مارك اسپر»، وزیر دفاع آمریكا نیز چندیپیش سخنان رئیسجمهوری این كشور را تكرار كرد و گفت آلمان ثروتمندترین كشور اروپاست؛ آلمان میتواند و باید برای دفاع از خودش هزینهای بیشتر بپردازد.
در کنگره ایالات متحده شمار زیادی از جمهوریخواهان و دموکراتها در برابر خروج نظامیان آمریکایی مقاومت میکنند؛ علت این است که این کار میتواند ناتو را تضعیف کند و دست بالا را در اختیار روسیه قرار دهد. بنابراین برنامههایی در مجلس سنا و مجلس نمایندگان برای جلوگیری از این خروج از طریق قانون بودجه نظامی وجود دارد.
بااینحال همه چیز به اینجا ختم نمیشود؛ ترامپ در حقیقت بهدنبال دوستانی است كه بتواند تحریمها علیه چین و ایران را جامعتر اجرائی كند و اروپا در آن سو در جستوجوی رابطی است كه امنیت ملی و منافع تجاریاش را تضمین كند و گاهی تمام سیاستهای آنان مطابق با خواسته واشنگتن پیش نمیرود. بنابراین با این اقدام، ترامپ همزمان هم «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهوری روسیه را که همچنان دشمنی استراتژیک برای اروپاییها بهشمار میرود، تقویت میکند و هم متحدان آمریکا را در اروپا تضعیف كرده است تا شاید بتواند آنان را ملزم به اجرای سیاستهایش كند و این شرایط زمانی بحرانیتر میشود كه رئیسجمهوری ایالات متحده اصرار دارد طبق قوانین خودش بازی كند، نه نظم كنونی روابط بینالملل.
اگر همهگیری بیماری كووید19 كه به نظر میرسد در ماههاي پایانی ریاستجمهوری ترامپ به اوج خود رسیده، به ترامپ بیاموزد در برخی اوقات همكاری پیامدهای مثبتی دارد، شاید او از تصمیم خود برای خروج 12 هزار نیروی آمریكایی منصرف شود یا اینكه رئیسجمهوری جدید كه در ماه نوامبر انتخاب میشود، زمان و قدرت كافی را خواهد داشت تا خلأهای بهوجودآمده از سوی ترامپ را پر كند. اما تحقق چنین امری آسان نیست؛ چراكه هنوز نمیتوان با قاطعیت گفت اعتماد به ترامپ بهطوركلی از بین رفته است و شرایط بهقدری پیچیده شده كه هر نوع حدس و گمانی را غیرممكن میكند.