|
روزنامه آفتاب یزد: با درصد بالایی از اطمینان میدانیم که بیش از ۹۰ درصد مردم ایران دغدغه سلامتی استاد محمدرضا شجریان را دارند و مدام در دلشان آرزو میکنند که این کوه تجربه و صدا بتواند دوباره سلامتی خود را به دست آورد و این بیماری لعنتی سرطان دست از سر ایشان بردارد. تا باز هم این هنرمند مردمی بتواند از زندگی راحت و بدون دردی برخوردار شود.
با این حال این را نیز میدانیم که عدهای هم هستند که از این مرد نازنین موسیقی سنتی زیاد خوششان نمیآید و لابد برای خودشان دلایلی هم دارند که فکر میکنند که نباید نام محمدرضا شجریان تا این اندازه پرآوازه باشد و مدام در روزنامهها و مجلات به او پرداخته شود.
بالاخره هر کسی آزاد است هر عقیدهای که دوست دارد داشته باشد و نمیتوان جلوی این مسئله را گرفت. هرچند که تا جایی که ما در جریان هستیم استاد شجریان تاکنون باعث آزار کسی نبوده و همیشه سرش به کار و حرفه خودش که همان آوازخوانی و ساخت و ابداع ساز بوده، پرداخته است.
اینکه ما دوستداران خسروی آواز، استاد محمدرضا شجریان علاقمندیم که ایشان سلامتی خودشان را به دست آورند و به قول یکی از اعضای تیم پزشکی ایشان هرچند بعید، اما باز هم به عرصه موسیقی برگردند و صدای خوش خودشان را زینت بخش محافل ما کنند، نشان از انس و الفتی دیرینه است که همه ما از زمانهای دور، همان زمانها که صدای ربنای این مرد نازنین موسیقی از تلویزیون تمام خانهها و گلدسته تمام مساجد در ماه مبارک رمضان پخش میشد، با ایشان و هنر ارزنده و بینظیرشان داشتیم که منصفانه اگر بنگریم این علقه و محبت را حتی نمیتوان با منقاش از روح و جسم علاقمندان به صدا و هنر استاد شجریان جدا کرد.
این حسی است که روزی با شنیدن صدای دلنواز نازنین مرد موسیقی اصیل ایرانی وارد روح و تنمان شده و در بند بند وجودمان لانه کرده است و خیال بیرون آمدن هم ندارد. اینگونه است دیگر، خانه انسانهای بزرگ در دل مردم قرار دارد.
حتما همه شما هم مانند ما هنگامی که میخواهید نام محمدرضا شجریان را بر زبان بیاورید از واژه استاد استفاده میکنید و نیک میدانید که اگر درباره همه مردم دنیا از این واژه استفاده کنید، استاد گفتنتان به محمدرضا شجریان معنای خاص و منحصربفردی میدهد که فقط و فقط مختص محمدرضا شجریان است و شامل هیچ فرد دیگری نمیشود. به مفهوم دیگر استفاده واژه «استاد» برای محمدرضا شجریان از ته ته ته صندوقچههای قلبتان در میآید جایی که فقط مختص آدمهای فوق خاص زندگی تان است، همانجا که پیشتر گفتیم استاد شجریان خانه دارد.
باز هم نیک میدانید و میدانیم که در احساسی که تک تکمان به این اسطوره بینظیر هنر موسیقی داریم نه هیچ خللی وارد شده، نه میشود و نه پس از این خواهد شد. شاید به همین دلیل است که هنگامی که چند سال پیش متوجه شدیم که این مرد استثنایی موسیقی گرفتاری بیماری سرطان شده ماتمی عجیب بر روح و دلمان نشست و همگی دست به دعا برداشتیم و از خداوند خواستیم که جامهی سلامتی را دوباره بر تن هنرمند ارزشمند سرزمینمان بپوشاند و باز سلامتش بدارد و از آن زمان تا امروز دغدغه همه مان این شد که «تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد»
اما همانطور که گفتیم برخی از اهالی همین سرزمین که اتفاقا آنها هم همیشه از صدای زیبای استاد شجریان استفاده کرده و حداقل بسیاری از روزه هایشان را با «ربنا»ی او افطار کرده اند، آنچنان که ما شیفته هنر این هنرمند هستیم، نیستند و در زمانههایی همانند امروز که خواننده «مرغ سحر» در بستر بیماری ست یا هیچ عکس العملی نشان نمیدهند و یا اینکه میگویند «عمرش رو کرده و حالا دیگه...) و یا اینکه اگر خیلی هنر کنند، میگویند انشاءالله که سلامت باشه.
اما عموما میدانیم که چنین رفتارهایی، رفتارهایی کاملا شخصی است و به قول معروف مربوط به درونیات هر فرد است و نه به کلیت جامعه ربط دارد و نه تلاشی برای اینکه به کل جامعه القا شود تا آنها هم به چنین حسی برسند، وجود ندارد.
بدیهی است وقتی عده کثیری از مردم نگران خواننده محبوبشان هستند دوست دارند لحظه به لحظه اطلاعات جدیدتری به دست آورند و در این میان نقش رسانهها در خبررسانی وضعیت سلامتی استاد شجریان نقشی بیبدیل خواهد بود.
رسانههایی که یکی از اصول حرفهای شان باید این باشد که کاملا بیطرفانه (حداقل به ماجرای خبررسانی درباره مسائل مربوط به وضعیت جسمانی استاد شجریان) بپردازند و بدیهی است هرچه رسانه فراگیرتر باشد باشد ماجرای خبررسانیاش را به دور از هرگونه حب و بغضی به اطلاع مردم برساند و خب چنین نقشی را در میان رسانههای مختلف، تلویزیون، صداو سیما و یا به تعبیری رسانه ملی دارد که به این دلیل که امکان برقراری ارتباط به صورت لحظه به لحظه با مردم را دارد، نقش بسیار مهمی در اطلاعرسانی در زمینههای مختلف (در اینجا درباره وضعیت سلامتی استاد محمدرضا شجریان) دارد.
رسانهای که منصفانه اگر بنگریم گاهی اوقات به اصلی که پیشتر درباره نگاه بیطرفانه و بدور از مسائل سیاسی بیان کردیم درباره بسیاری از مسائل مثلا استاد شجریان نداشته و هرگاه حتی به ندرت در خصوص این هنرمند عرصه موسیقی برنامهای را روی آنتن فرستاده اند، آن برنامه حامل نگاه حب و بغضی بوده است. نمونه بارز آن همین چند روز پیش رخ داد، مسئلهای که در بخشی از این گزارش هم اشارهای بسیار کوچک به آن کردیم.
در خبرهایی که در ستون هنرمندان درباره وضعیت سلامتی استاد شجریان منتشر میکنیم خبری را به نقل از شبکه خبر صدا و سیما به اطلاع شما رساندیم که در این خبر که فیلم آن نگارنده این گزارش با چشمان خودش دید رئیس بیمارستان جم درباره وضعیت جسمانی استاد شجریان سخنانی را روی آنتن زنده تلویزیون بیان کرد.
چقدر هم خوب، بالاخره صدا و سیما هم به عنوان یک رسانه مهم که البته عنوان «ملی» را نیز با خود یدک میکشد، هم درباره وضعیت سلامتی استاد شجریان پای کار آمده و دارد اطلاعرسانی میکند. اما نکته مهمی در این گزارش تصویری که از شبکه خبر پخش میشد وجود داشت. در باکس باریک سبز رنگی که در زیر تصویر رئیس بیمارستان جم نمایان بود عبارتی نوشته شده بود که در نوع خود بسیار جالب توجه بود. عبارتی با این مضمون:
«آخرین وضعیت سلامت آقای شجریان»
پیشتر گفتیم که هر کسی میتواند هر عقیدهای داشته باشد و مثلا اینکه از کسی خوشش نیاید و نگاه خنثایی به او داشته باشد. همچنین گفتیم که بیش از نود درصد مردم جامعه محمدرضا شجریان را دوست دارند و از عمق جان درباره ایشان از واژه استاد استفاده میکنند و این استفاده به حدی است که پزشک یک بیمارستان که خودش از درجه استادی برخوردار است هنگامی که میخواهد درباره محمدرضا شجریان سخن بگوید از واژه استاد عزیزمان استفاده میکند.
همچنین یادآور شدیم که مناجات ربنای شجریان سالهای سال در ماه مبارک رمضان از رسانه ملی پخش میشده و جدا از این بسیاری از آوازهای این هنرمند نیز بارها از شبکههای مختلف صدا و سیما پخش شده است. هرچند امروز در تلویزیون نه دیگر خبری از «ربنا» است و نه خبری از آوازهای این هنرمند دوست داشتنی. در کنار تمام این مسائل این موضوع را نیز بیان کردیم که رسالت رسانه این است که بدون هیچ حب و بغضی تنها به انتشار خبر بپردازد و کم و کاستی در این میان نداشته باشد.
اما به زعم نگارنده این نوشتار عبارت «آخرین وضعیت سلامت آقای شجریان» این ذهنیت را ایجاد میکند که تو گویی رسانه ملی میل و رغبتی به انتشار این خبر ندارد و شاید به خاطر واکنشی که ممکن است از سوی جامعه متوجه او شود دست به انتشار چنین خبری زده است. اگرنه چه دلیلی دارد زمانی که اکثریت مردم به محمدرضا شجریان میگویند استاد شجریان، تلویزیون در کمال ناباوری از عبارت آقای شجریان استفاده کند. تو گویی که دارد درباره رهگذری معمولی که مشغول گذر از خیابان است خبر تهیه میکند.
بالاخره محمدرضا شجریان نام ماندگار سرزمین ایران است، چهرهای شناخته شده و بینالمللی دارد، از وجهه خوبی در میان مردم برخوردار است و همه او را دوست دارند، از مفاخر فرهنگی و هنری سرزمین ماست، اصلا مگر نه اینکه شما این گزارش را برای مردم تهیه میکنید، وقتی مردم به محمد رضا شجریان میگویند استاد شجریان، شما با آوردن عنوان آقای شجریان چه چیزی را میخواهید اثبات کنید؟
نمیدانم چرا عجیب به یاد مراسم تشییع پیکر استاد ناصر ملک مطیعی افتادم، زمانی که پرویز پرستویی با زبان انتقاد رسانه ملی را مخاطب قرار داد و گفت: «اگر نمیخواستید برنامه دورهمی با حضور ناصر ملک مطیعی را روی آنتن بفرستید چرا دعوتش کردید که به تلویزیون بیاید؟ مگر او از شما خواسته بود؟ او که داشت زندگیاش را میکرد؟ کاری با شما نداشت، چرا این پیر بازیگری را به بازی گرفتید؟» حال حکایت استاد شجریان است. اینکه تلویزیون یا قبول ندارد که محمدرضا شجریان، استاد محمدرضا شجریان است و یا اینکه قبول دارد و نمیخواهد بیان کند و شاید هم پای شکل سومی در میان باشد، اینکه هم قبول دارد که محمدرضا شجریان است و هم میخواهد بیان کند، اما مشکل اینجاست که نمیگذارند.
به هر روی چه تلویزیون به عنوان رسانه ملی که متعلق به همه مردم است، نام و کنیه این پیر موسیقی را آقای شجریان بداند یا استاد شجریان، چیزی از ارزشهای خسروی آواز ایران کم نخواهد شد و نام محمدرضا شجریان برای همیشه تاریخ بر تارک این سرزمین ثبت و ضبط خواهد شد.
با همه وجود دست به دعا بر میداریم و علیرغم اینکه در چهارمین اطلاعیه بیمارستان جم که روز گذشته (۲۸ مرداد) مبنی بر عدم تغییر وضعیت این هنرمند نسبت به روزهای گذشته منتشر شد، اول برای بهبودی و بازیافتن سلامتی و دوم برای طول عمر این هنرمند ارزنده و درجه یک عرصه موسیقی سرزمینمان از یگانه دادار هستی میخواهیم که استادمان را به سلامت از این بیماری نجات دهد تا دوباره طعم تنفس در فضایی که استاد محمدرضا شجریان در آن نفس میکشد را بچشیم.