کد خبر: ۵۹۳۱۲۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۲ - ۱۱ شهريور ۱۳۹۹

کنایه روزنامه جمهوری اسلامی به فتاح

مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان بنیاد مستکبران نباشید نوشت: ‏رئیس بنیاد مستضعفان، ظرف یک ماه اخیر، سه اقدام داشت که هرچند هرکدام از آن‌ها نمره مخصوص خود را دارند، ولی در ‏مجموع کاملاً مشخص شد که این بنیاد هنوز میان اینکه بنیاد مستضعفان باشد یا مستکبران، سرگردان است. این مقاله می‌خواهد به ‏آقای سیدپرویز فتاح که ریاست بنیاد را برعهده دارد بگوید تردید‌ها را کنار بگذارید و بنیاد مستکبران نباشید. ‏

اهل نیت‌خوانی نیستم و کاری به اینکه رئیس بنیاد مستضعفان با چه نیت و هدفی در آن گزارش تلویزیونی بخش کوچکی از ‏تصاحب اموال بنیاد توسط این و آن را با افکار عمومی در میان گذاشت ندارم، ولی این را درک می‌کنم که این اقدام در عین حال که ‏ایراد‌های کوچکی هم داشت، در مجموع مفید و لازم بود. مفید و لازم بودن البته به معنای کافی بودن نیست. این حرکت، زمانی ‏کامل می‌شود که با پیگیری تا حصول نتیجه یعنی خارج ساختن اموال و املاک از تصرف افراد و دستگاه‌ها ادامه پیدا کند. شیوه ‏حرکت ممکن است تغییر کند، ولی توقف به هیچ بهانه و هیچ توجیهی جایز نیست. ‏

اقدام دوم، یعنی عذرخواهی تلویزیونی بابت همان گزارش که روشن بود در اثر فشار‌های وارده از ناحیه همان‌ها که نامشان در ‏گزارش آمده بود صورت گرفت، اقدامی غیرطبیعی و غیرقابل توجیه است. شما می‌توانستید در اقدام دوم به تصحیح موارد اشتباه ‏آن گزارش بپردازید، ولی اصل حرکت را نفی نمی‌کردید. آنچه در گزارش شما آمده بود، نشان می‌داد بخش مهمی از املاک بنیاد ‏مستضعفان به جای آنکه در اختیار قشر محروم باشد، در اختیار قشر مرفه، قدرتمند، متصل به حاکمیت، رانت‌خوار و ویژه‌خوار ‏قرار گرفته که به معنای واقعی کلمه از مصادیق «مرفهین بی‌درد» این تعبیر ماندگار امام خمینی هستند. آنچه باعث تاسف است ‏اینست که اینان در آن زمان که امام این تعبیر را بکار می‌بردند از مرفهین نبودند، ولی با همین رانت‌خواری‌ها و ویژه‌خواری‌ها به ‏صف «مرفهین بی‌درد» پیوستند. تاسف بالاتر اینکه اینان با تصاحب یا تصرف اموال بیت‌المال با توجیه خدمت به جامعه، مرفه ‏شدند، ولی کمکی به فرهنگ و اخلاق و علم و عدالت نکردند. ‏

این واقعیت‌ها را مردم می‌دانند و به همین دلیل از اقدام دوم شما بسیار متعجب شدند. اقدام دوم نه‌تن‌ها افکار عمومی را قانع نکرد، ‏بلکه همان اندک امیدی که اقدام اول شما برای تغییر مسیر بنیاد به سوی «بنیاد مستضعفان» شدن به وجود آورده بود را هم بر باد ‏داد و از بین برد. ‏

اقدام سوم، واقعه تلخی بود که هفته گذشته در روستای «ابوالفضل» اهواز رخ داد. توضیحات شما و شعبه بنیاد در خوزستان نشان ‏می‌دهند این ماجرا در اثر اشتباهی رخ داده که البته بسیار تلخ بود، ولی از همین توضیحات کاملاً فهمیده می‌شود که روحیه حاکم بر ‏بنیاد، روحیه‌ای نیست که حامیان واقعی مستضعفان باید از آن برخوردار باشند. اگر چنان روحیه‌ای بر مسئولین بنیاد حاکم بود، قبل ‏از دیگران به این نتیجه می‌رسیدند که حتی اگر زمین‌های روستای ابوالفضل متعلق به اهالی آن هم نبود، به دلیل اینکه آن‌ها از ‏روشن‌ترین مصادیق مستضعف هستند می‌بایست این زمین‌ها همراه با سند مالکیت تک‌برگی در نهایت ادب و احترام به آن‌ها تقدیم ‏می‌شد.

بنیاد، اگر این کار را بکند بنیاد مستضعفان است نه اینکه مسئولان آن تصور کنند هر هفته یا هر ماه اگر بسته‌های ‏موادغذائی را به خانواده‌های فقیر بدهند، می‌شوند بنیاد مستضعفان! این، صدقه دادن است و صدقه دادن به مردم فقیر در شرایطی ‏که مسئولان بنیاد، حقوق‌های چندین میلیونی از پول همین فقرا می‌گیرند، به این معناست که اینجا بنیاد مستکبران است، بنیادی که ‏مسئولان آن مردم مستضعف را ابزاری برای دریافت صدقه آنهم همراه با بوق و کرنای تلویزیونی می‌دانند... ‏

اگر بنا به عذرخواهی است، از مردم روستای ابوالفضل عذرخواهی کنید آقای رئیس بنیاد مستضعفان و دست آن‌ها را هم ببوسید و ‏در بنیاد بمانید و دست مستکبران را از اموال مستضعفان کوتاه کنید و ضمناً این کار را از داخل خود بنیاد شروع کنید.


نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"