|
روزنامه شرق: غلامعلی حدادعادل گرچه همیشه سعی کرده است که خود را بهعنوان حلقه وصل نیروهای اصولگرا معرفی کند؛ اما وقتی به کارنامه سیاسی او نگاه میکنیم، میبینیم که او چندان هم در تحقق چنین خواستهای موفق نبوده است.
چه آن زمان که بعد از ریاستش بر مجلس هفتم، در دو مجلس هشتم و نهم رقابت ریاست مجلس را به علی لاریجانی باخت و چه آن زمان که در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 و مجلس سال 94 با اقبال پایین رأیدهندگان مواجه شد. حداد علاوه بر آنکه در عرصههای انتخاباتی توفیق چندانی به دست نیاورده، در عرصه راهبری جریان اصولگرایی یا به تعبیری پدری بر این جریان هم موفق نبوده است.
که نمونه متأخر آن عدم اجماع اصولگرایان تا روز آخر انتخابات مجلس یازدهم بود که حداد هرچه تلاش کرد نهتنها از اختلافات طیفهای مختلف اصولگرایی اعم از نواصولگرایان یا مدافعان قالیباف، جبهه پایداری، اصولگرایان سنتی و... کاسته نشد و هر روز بر دامنه اختلافات افزوده میشد تا آنکه در روز آخر تبلیغات انتخاباتی یک لیست واحد منتشر شد که البته به دلیل کمبود وقت برای تبلیغات چندان اثری در روند انتخابات نگذاشت و شاید اگر ردصلاحیت گسترده نیروهای اصلاحطلب در کار نبود، رأیآوردن آن لیست با مشکل روبهرو میشد؛ هرچند در نهایت هم اصولگرایان با رأی حداقلی راهی مجلس شدند.
اما برخی با توجه به سابقه نامزدیاش در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 او را یکی از گزینههای محتمل ریاستجمهوری میدانند.
در کنار همه این فرازونشیبها با توجه به آنکه حدادعادل در بزنگاههای مهم سیاسی سعی کرده است که نقشآفرینی کند این احتمال وجود دارد که او هم یکی از نامزدهای اصولگرایان در انتخابات 1400 باشد که البته در صورت وقوع چنین امری به نظر میرسد که در میان مناقشات داخلی اصولگرایان بسیار سخت باشد که نیروهای اصولگرا بر غلامعلی حدادعادل به اجماع برسند.