|
رضا دهکی در بخشی از سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان عصر وعدهزدگی! نوشت: نکته جالب در مورد وعده این است که همانقدر که دادن وعدههای خارج از حوزه اختیار و مسئولیت و امکان عجیبند، وعده دادن درباره انجام مسئولیتهای ذاتی و انجام بایدها و رفع نبایدهای یک مسئولیت هم عجیب است!
مثلا این که یک رئیسجمهوری وعده بهبود اوضاع کشور را بدهد یا رئیس دستگاه قضا، وعده عدالت یا مقابله با فساد را داده باشد، مگر کاری جز وظایفی را مطرح میکند که از او انتظار میرود؟ اگر قرار بود که وظایف ذاتی یک مسئولیت، در زمره وعدهها برای در اختیار گرفتنش قرار بگیرند که دیگر نیازی به قطار کردن ویژگیهای لازم برای تصدی مسئولیتها نبود و هر کسی را به صرف این که «میخواهم چه کنم» بگوید، میشد بر سر هر کاری گذاشت! البته که این حرف به معنای آن نیست که چنین اتفاقی هرگز نیفتاده است و در طول تاریخ سیاسی معاصر ایران، موارد بسیاری را میتوان نشان داد که به صرف «حرف» بر سر مسئولیتی نشستهاند.
نکته دیگر درباره واکنش وعدهدهندگان در هنگام تحقق یافتن یا نیافتن وعده است. بسیار پیش آمده که یک روند خارج از عمل و اختیار وعدهدهنده پیش رفته و وعدهدهنده آن را به تحقق وعده خود و بر اساس اقدام و عمل خود منتسب میکند و از سوی دیگر بسیار هم پیش آمده که سوال درباره عدم تحقق یک وعده یا تغییر شرایط وعدهای که وقوعش حفظ نشده، با سکوت یا فرافکنی وعدهدهنده مواجه شده است؛ چنان که گویی هرگز غازی سر از بیضه به در نیاورده است!
امروزه، اما میتوان نشانههای فراوانی را مشاهده کرد که وعده در حال از دست دادن کارکرد خود است و این دو وجه توامان مثبت و منفی را با هم دارد. از یک سو، این که وعدهها در انتخاب افراد برای مسئولیتها به ویژه در مناصب انتخابی اثرگذاری کمتری داشته باشند و بیشتر به ویژگیها، توانمندیها، سوابق، تناسب فرد با مسئولیت و فاکتورهایی از این دست توجه شود مثبت است. از سوی دیگر اما، با از دست رفتن اعتبار وعده، طرحها، برنامهها و حرکتهای واقعی برای تغییر شرایط خاص یا رسیدن به یک نقطه بهتر نیز ممکن است برچسب وعده بخورند و نزد جامعه به این همان پنداری دچار شوند. در این شرایط، علاوه بر کاهش تحمل شرایط نامطلوب، حرکت به سوی بهبود اوضاع و رسیدن به مطلوبها سختتر میشود و در عین حال تنشها و واکنشها هم شدت میگیرند.
در شرایطی که در ایران هر دو سال یک بار انتخاباتی برگزار میشود که بخش بزرگی از تلاش کاندیداهایش برای رای آوردن بر وعده استوار است، توجه به این زوال عمر وعدهها و خطر آن ضروری به نظر میرسد. جامعهای که دچار وعدهزدگی شده و حوصله خواندن آمارهای وارونه و وعدههای دروغ یا ناشدنی را ندارد، صبر و تحملش در برابر مشکلات و مصائب هم کمتر میشود؛ چرا که اثر یک مسکن به دلیل تجویز اشتباه بیش از حد از بین رفته است. به نظر میرسد که روزگار، روزگار عمل به آن جمله کتاب ادبیات دبیرستان – وام گرفته از حضرت سعدی – است: به عمل کار بر آید به سخندانی نیست، به سخنرانی هم نیست!