کد خبر: ۵۹۶۹۰۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۶ - ۲۱ مهر ۱۳۹۹

پاسداشت صدای ملکوتیِ استاد شجریان

رحیم عبادی در روزنامه شرق نوشت: حكیمی بیان می‌کرد سال 87 در یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان با حضور جمعی از سینما‌گران، فلاسفه، جامعه‌شناسان و اهالی موسیقی و هنر ضیافت افطاری در مجموعه آسمان برگزار شد.

طبق روال بعد از افطار دورهمی‌ها و گعده‌ها به فراخور دلبستگی‌ها و علاقه‌ها میان میهمانان شکل گرفت. یکی از این گعده‌ها میان استاد دینانی و استاد شجریان اتفاق افتاد.

استاد دینانی خطاب به استاد شجریان گفت: من در دورانی که طلبه جوانی بودم، رادیویی دوموج داشتم که با آن به صدای سیاوش بیدکانی (اسم مستعار محمدرضا شجریان در جوانی) گوش می‌دادم.

از آن سال تا امروز ندیدم سیاوش در انتخاب شعر اشتباه کرده باشد. بعد ادامه داد: صدای شجریان صدای ملکوتی است و استاد شجریان در تمام مدتی که استاد دینانی صحبت می‌کرد، سرش را بالا نیاورد.

سال 87 آخرین كنسرت استاد شجریان در تالار بزرگ كشور برگزار شد و در همین ایام (27 مهر) توفیق حضور در این مراسم به‌یادماندنی را داشتم.

این آخرین كنسرت موسیقی زنده استاد در ایران بود كه با اجرای آواز خوش‌الحان و تصنیف‌های بلند و پر از محتوا و مفهوم او نظیر مرغ سحر، دلشدگان، شب وصل، یاد ایام، رندان مست و... سالن و جمعیت فراوانی در مدت بیش از دو ساعت با هر نوع عقیده و مرامی اشك شوق می‌ریختند و آنچه بیش از هرچیزی ذهن، اندیشه و افكار حضار فرهیخته را جلا می‌بخشید،

یاد خدا بود كه در قالب اشعار حافظ، مولانا و عطار همه دل‌ها را می‌ربود و در این شرایط بود كه احساس كردم گویی خداوند بنده‌ای را به عالم هستی فرستاده كه در قالب اشعار عرفای بزرگ و صدای دلنشین استاد آواز ایران‌زمین، صدای خدا را به بندگانش هدیه دهد و جان و جهان را به یاد خدا آرام کند.

این بهترین خاطره زندگی‌ام از استاد شجریان بود كه هر وقت صدای او را می‌شنوم بی‌اختیار حال و هوای آن کنسرت در اعماق وجودم صدای الهی او را نجوا می‌كند. رندان سلامت می‌كنند، جان را غلامت می‌کنند/ ای در میان جانم و جان از تو بی‌خبر، از تو جهان پر است و جهان از تو بی‌خبر/ مرغ سحر ناله سر کن، داغ مرا تازه‌تر کن/ ز آه شرربار این قفس را برشکن و زیر و زبر کن و... . حیف كه جامعه و جوانان ما بعد از آن سال‌ها از شنیدن صدای زنده و خدایی او محروم ماندند؛ گرچه دل‌ها و قلب‌های همه ایرانیان فرهیخته همیشه به یاد او زنده خواهد بود.

صدای شجریان،‌ ملكوتی بود كه گویا از عالم دیگری خبر می‌داد، صدای عشق و محبت و مهربانی و صلح. هنرمندان چیره‌دست و باهنر در ایران فراوان‌اند اما گویی هنر آواز استاد شجریان به واسطه اتصال به اشعار عرفانی جان انسان‌ها را صیقل می‌داد و سرشار از عشق به خدا می‌کرد.

چه ربنای او كه انسان‌ها را به ملكوت متصل می‌کرد وچه آوازهای او كه دل‌ها را می‌ربود و مالامال از حظ معنوی می‌کرد.‌‌ آنچه او را جاودانه كرده اما نه فقط هنر ناب و دست‌نیافتنی او بلکه هم‌آوایی او با تاریخ و فرهنگ و درد‌ها و رنج‌ها و خوشی‌های مردم و با مردم و در كنار مردم زیستن، ندای پاك، الهی، خالص و گوارای او بود؛ برای همین است كه صدای شجریان مانند رسم آیین مردم‌داری او همیشه زنده و جاویدان خواهد بود و هرگز خاموش نخواهد شد.‌

و به تعبیر استاد شفیعی‌كدكنی كه گفت:‌ «بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد/ وطن ز نو جوان شود، دَمی دگر برآورد. بخوان که از صدای تو در آسمان باغ ما/ هزار قُمری جوان دوباره پَر برآورد».

دست نفست ستاره‌ها را چیده است/ شب با دف ماه تا سحر رقصیده است. همچون سحـر از عطر اذان سرشاری/ انگار لـب تـو را خدا بوسیــده است.

* مدرس دانشگاه


نظر شما
طراحی و تولید: "ایران سامانه"