|
روزنامه همدلی: اسحاق جهانگیری وقتی در سن ۲۷ سالگی برای اولین بار نماینده دومین دوره مجلس شورای اسلامی شد، کسی نمیدانست شاید در سالهای بعد از معدود چهرههای جریان اصلاحطلبی در قد و قامت ریاست جمهوری باشد.
پدرش اگرچه کارگر معدن کرومیت آبدشت، یکی از شهرستانهای سیرجان کرمان بود؛ اما پسرانش مهدی و اسحاق، زندگیشان زمین تا آسمان با پدر فرق داشت. مهدی عضو هیأت رئیسه اتاق بازرگانی و اسحاق معاون اول ریاست جمهوری شد؛ کسی که در دولت یازدهم عزل و نصبها از زیر دستش رد میشد. برنامههای اقتصادیاش در دولت را امتداد سیاستهاشمی رفسنجانی میدانند و شاید فعالیتش در حزب کارگزاران بود که او را به این نقطه رساند
جهانگیری رسماً برای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران نامزد شد؛ و صلاحیت وی توسط شورای نگهبان تأیید شد. گفته میشود که او از معدود اصلاحطلبانی است که با ارکان نظام نیز ارتباط خوبی دارد و از اینرو است که به نظر ایدهآلترین گزینه اصلاحات برای آینده میآید. اما شنیدهها حاکی از آن است که او قصد شرکت در انتخابات آتی را ندارد. این یعنی یکی از مهمترین گزینههای اصلاحطلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ خط میخورد. اما مسئله برای انتخابات آتی برای اصلاحطلبان فقط معرفی گزینه نیست؛ آنها و اصولگرایان هر دو با هفتخوان به مشارکت کشاندن مردم در انتخابات نیز روبهرو هستند.
علی صوفی، فعال سیاسی اصلاحطلب به تحلیل موقعیت جهانگیری برای انتخابات آینده پرداخته است. صوفی معتقد است که متغیرهای زیادی در انتخابات سال ۱۴۰۰ نسبت به انتخابات پیشین تغییر کرده است و نه تنها موضوع کاندیداتوری اسحاق جهانگیری بلکه اساساً مسئله انتخابات نیازمند بازنگری و تحلیلگری در اردوگاه اصلاحطلبی است. وی با بیان اینکه در حال حاضر متغیرهایی که در انتخابات تعیین کننده بودند، از کنترل خارج شده، میگوید:«اصلیترین متغیر در هر انتخاباتی مردم هستند. از انتخابات سال ۹۲ تا ۹۶ «مردم» متغیر قابل کنترلی برای اصلاحطلبان بودند اما در انتخابات آتی اینطور نیست.»
وی افزاید:«در آن زمان اصلاحطلبان از طرف مردم هیچ دغدغهای نداشتند. هر کاندیدایی را که اصلاحطلبان معرفی میکردند یا لیستی ارائه میدادند، مردم به آن اقبال داشتند. حتی آن زمان برای مردم مهم نبود که کاندیداها استانداردها و شاخصهای اصلاحطلبی را دارا هستند یا نه. همین که مورد اعتماد جامعه اصلاحطلبی بود، به آنها رأی میدادند. به عنوان نمونه باید از لیست امید و ریاست جمهوری حسن روحانی نام برد.»
علی صوفی معتقد است که در شرایط کنونی مردم از اصلاحطلبان «دلخور» هستند. او تاکید دارد:«دلخوری مردم از اصلاحطلبان در این است که تصور میکنند جریان اصلاحات از اعتماد آنها سوء استفاده کرده و افرادی را به آنها معرفی کرده که این وضع فلاکت را برای آنها رقم زده است.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب خاطرنشان کرد:«متغیری به نام مردم، الان دیگر تحت کنترل اصلاحطلبان نیست. نخبگان سیاسی اصلاحطلب از جمله شورایعالی سیاستگذاری و احزاب و چهرههای تاثیرگذار نمیتوانند به این سادگی برای انتخابات آتی تعیین تکلیف کنند.»
از اینرو است که علی صوفی معتقد است فرصت باقی مانده تا زمان انتخابات خیلی فرصت مهمی است و اصلاحطلبان باید خیلی احتیاط کنند تا نظر مردم را جلب کنند و در ضمن مهمتر اینکه اگر کاندیدایی معرفی میکنند، حتما باید کاندیدای قابل اعتماد باشد. صوفی تصریح کرد:«در انتخابات آتی باید برنامه و میثاق قابل اعتمادی بین این کاندیداها و مردم برقرار شود؛ باید کاری کرد تا مردم اعتماد کنند و فکر نکنند مثل گذشته و در انتخاب حسن روحانی سرشان کلاه میرود و به اعتمادشان خیانت میشود.»
اسحاق جهانگیری اما یکی از معدود چهرههایی است که نامشان در اردوگاه اصلاحطلبی در قد و قامت ریاست جمهوری مطرح بوده و میشود. او کسی است که در انتخابات پیشین نیز همراه با حسن روحانی کاندیدا شد، اما به نفع او کنار رفت و میدان برای دومین دوره سکانداری روحانی بر قوه مجریه باز شد. او را خیلیها نقش آفرین در رای مجدد روحانی میدانند. خیلیها او را اصلاحطلب خالص میدانند و مرزی میان چهره سیاسی او و حسن روحانی میکشند. اما اگر آنگونه که علی صوفی میگوید، اعتماد مردم به اصلاحطلبان در طی ریاست جمهوری روحانی کم شده، آیا مردم نیز جهانگیری را جدا از روحانی میبینند؟
علی صوفی با اشاره به این که جهانگیری در مناظره آخر انتخابات گذشته ریاست جمهوری درخشیده، تصریح میکند:«اسحاق جهانگیری در مناظره انتخابات ۹۶، به گونهای نقشآفرینی کرد که حتی آقای روحانی احساس خطر کرد و تصور کرد آمده تا او را کنار بزند. با این حال در نهایت معلوم شد که او آمده تا آقای روحانی را تقویت کند و به نفعش کنارهگیری کرد. حضور جهانگیری و مواضع اصلاحطلبانهاش، تعاملی که با حاکمیت داشت، از امتیازات آقای جهانگیری بود.»
او در پاسخ به این پرسش که آیا اسحاق جهانگیری در نارضایتی مردم از دولت شریک است، میگوید:«حضور آقای جهانگیری در دوره دوم دولت مثل دولت گذشته نبود. این دولت به هرحال ناکامیهایی داشته و موجب نارضایتی مردم شده است که از این رو آقای جهانگیری باید به نحوی بتواند خود را از دولت منفک کند.»
وی میافزاید:«از نظر من این مسئله قابل انفکاک است به این دلیل که آقای روحانی موفقیت دولت اولش را مرهون سکانداری و اداره دولت توسط آقای جهانگیری بود. در دولت اول آقای روحانی، جهانگیری واقعاً معاون اول بود. البته بگذریم که برای انتصابات و عزل و نصبها افرادی مثل حسین فریدون نیز نقش ایفا میکردند، اما آقای جهانگیری نقش پررنگی داشت.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است که در دولت دوم روحانی قضیه کاملاً برعکس شد. او تأکید کرد: «در دولت دوم آقای روحانی روی خوش به آقای جهانگیری نشان نداد و ایشان به حاشیه رانده شد. حضور اسحاق جهانگیری در دولت دوم روحانی، حضور تشریفاتی بود. این مسئله انعکاس رسانهای بسیار پیدا کرده است. ثابت کردن این واقعیت به مردم بسیار کار سختی است. البته من اطلاعی ندارم که آیا واقعا آقای جهانگیری میخواهد در این انتخابات شرکت کند یا نه.»
برخی معتقدند که مردم تاکنون به صورت دورهای به اصلاحطلبان و اصولگرایان رای دادهاند. از همینرو از ابتدا مشخص بود که در انتخابات مجلس یازدهم، دوره اصولگرایان فرا رسیده است و کما اینکه به پارلمان هم رسیدند. اما این فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است که آرای سیاسی مردم همیشه به سمت اصلاحطلبان متمایل بوده است؛ نه اصولگرایان. علی صوفی خاطرنشان میکند:«در هر انتخاباتی، هر وقت فضا باز شد و اصلاحطلبان توانستند رقابت کنند و کاندیداهای اصلی خود را به صحنه آوردند و با انتخابات مهندسی شده مواجه نشدند و مردم نیز مشارکت کردند، پیروزی با اصلاحطلبان بود.» این فعال سیاسی اصلاحطلب ضمن اشاره به دو انتخابات ۹۲ و ۹۶، میگوید: «البته دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ را هم مهندسی کردند. آقایهاشمی رفسنجانی در سال ۹۲ رد صلاحیت شد، اما چون مردم به صحنه آمدند و رای دادند. اگر انتخابات آزاد و رقابتی باشد، نتایج همیشه به نفع اصلاحطلبان است اما اگر مثل انتخابات مجلس سال ۹۸ بدترین وضعیت برای اصلاحطلبان برقرار باشد و ردصلاحیتها به گونهای باشد که اصلاحطلبان حتی نتوانستند لیست بدهند، شرایط تغییر خواهد کرد.»
وی میافزاید:«در آن زمان اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدند که اگر کاندیدای صرفاً اصلاحطلب داشته باشند، لیست بدهند و فردی را به مردم معرفی کنند اما چون همه رد صلاحیت شده بودند، نهایتاً جریان اصلاحات لیست نداد. اگر شورای نگهبان به خاطر رقابتی شدن انتخابات و مشارکت حداکثری فضا را باز کند باز هم امیدی هست. مردم اگر بتوانند چهره شاخصی در اصلاحطلبان ببینند، رای میدهند.»