|
روزنامه اعتماد: آخرين رييسجمهوري كه مانند دونالد ترامپ براي پيروزي مجدد در انتخابات رياستجمهوري به مشكل خورد، جيمي كارتر در انتخابات سال 1980 بود. ركود اقتصادي و ضعف در مديريت يك بحران ملي باعث شد كارتر شكست سنگيني را متحمل شود.
براي اينكه بدانيد دونالد ترامپ در چه مخمصهاي گير افتاده است، كافي است مديريت اسفبار او در بحران كرونا را با ناتواني كارتر در آزادي گروگانهاي امريكا در ايران جايگزين كنيد. حال به آمار و ارقام نگاهي بيندازيم.آخرين نظرسنجيهاي سراسري نشان ميدهد ترامپ نسبت به رقيب دموكراتش جو بايدن 10 درصد عقب افتاده است.
اين درست برابر است با ميزان محبوبيت جيمي كارتر در مقايسه با رقيب جمهوريخواهش رونالد ريگان كه توانست در يك پيروزي بزرگ، آراي الكتورال 44 ايالت را از آن خود كند و همحزبيهايش نيز كنترل سنا را در دست گرفتند. تنها يك هفته مانده تا انتخابات رياستجمهوري سال 2020، كمتر تحليلگر سياسي را پيدا ميكنيد كه پيشبيني كند روز سوم نوامبر ترامپ و حزب جمهوريخواه با اختلاف از بايدن و دموكراتها شكست ميخورند. اين مساله سه دليل دارد.
پايگاه هواداران ترامپ او را در بازي نگه ميدارد
دليل اول اين است كه پايگاه سياسي متعصب ترامپ متشكل است از افرادي با تحصيلات اندك، روستاييان، مسيحيان انجيلي، و سفيدپوستان يقهآبي (كارگران). ترامپ كه در سال 2016 تنها 1/46 درصد از آراي مردمي را به خود اختصاص داد، در طول چهار سال رياستجمهوري خود نيز نتوانست به محبوبيت خود چيزي اضافه كند و همچنان بهطور كلي نامحبوب است. اما بهرغم بحران كرونا، ركود اقتصادي، ناآراميهاي ناشي از تبعيض نژادي، و رفتار غيرعادي و تحريكآميز ترامپ، طرفداران وفادار او اجازه ندادهاند ميزان محبوبيتش خيلي از 5/42 درصد پايينتر بيايد. اين ميانگين نظرسنجيهايي است كه پايگاه «538 دات كام» اوايل هفته منتشر كرد.
لري ساباتو، رييس مركز سياست دانشگاه ويرجينيا ميگويد: ترامپ بدترين رييسجمهور تاريخ امريكاست. بعيد ميدانم بحث در مورد اين مساله بيش از 10 دقيقه از وقت مورخان را بگيرد. اما او واقعا پايگاه طرفداران سفت و سختي را براي خود دست و پا كرده است؟ اين مساله بيشتر به اين دليل است كه دوقطبي فعلي در جامعه امريكا باعث شده حزب جمهوريخواه از نظر ايدئولوژيك نسبت به دموكراتها در زمان كارتر، يكدستتر باشد.
اندك نفوذي كه براي دموكراتها در محافظهكارترين مناطق امريكا باقي مانده بود به كارتر، فرماندار سابق جورجيا كمك كرد در انتخابات سال 1976 پيروز شود. اما مشكلاتي كه در دوران رياستجمهورياش به وجود آمد باعث شد جمهوريخواهان از حمايت خود پشيمان شوند و محبوبيت 75 درصدي او در سال نخست تا پاييز 1980 به نصف كاهش يابد. كارتر در نهايت بهتر از پيشبينيها عمل كرد و 41 درصد آراي مردمي را به خود اختصاص داد.
جامعه دوقطبي و پراكندگي جمعيتي
علت دوم: تركيبي از دوقطبي شدن جامعه و تغيير در پراكندگي جمعيتي امريكا باعث شده برخي ايالتها از نظر سياسي اهميت بيشتري پيدا كنند. در سال 2000، جورج دابليو بوش در حالي توانست آراي الكتورال را به خود اختصاص دهد كه آراي مردمي را به الگور با نيم درصد اختلاف واگذار كرده بود. در سال 2016، ترامپ نيز در آراي مردمي با اختلاف دو درصد از رقيب خود هيلاري كلينتون شكست خورد، اما توانست اكثريت آراي الكتورال را از آن خود كند. امسال نيز اوضاع به گونهاي است كه حتي اگر ترامپ در آراي مردمي با دو برابر اختلاف سال 2016 شكست بخورد، باز هم شانس پيروزي در آراي الكتورال را خواهد داشت. اين مساله در انتخابات مياندورهاي سال 2018 ثابت شد و دموكراتها توانستند با استفاده از انزجار عمومي از ترامپ و سياستهايش، پيروز انتخابات شوند.
دموكراتها توانستند در آن انتخابات اكثريت مجلس نمايندگان را در دست بگيرند. اما در انتخابات سنا و فرمانداران در برخي از مهمترين حوزهها نتوانستند جمهوريخواهان را شكست دهند.
امي والتر، دبير «كوك پوليتيكال ريپورت»، ميگويد حتي برتري هشت درصدي دموكراتها در سرتاسر كشور نيز براي كسب آراي الكتورال ايالتهايي مثل اوهايو يا آيوا كافي نيست. امروز عملكرد ترامپ در ايالتهايي كه آراي الكتورال مهمي دارند، بسيار بهتر از عملكرد او در سطح كشور است. به علاوه پيروزيهاي ميليمتري ترامپ در ايالتهايي كهگراي بيشتري به جمهوريخواهان دارند - مثل جورجيا، آيوا و كاروليناي شمالي - ميتواند ابعاد شكست حزبش در انتخابات مجلس سنا را محدودتر كند. در سال 2016 رقابت بر سر كرسيهاي مجلس سنا در هر ايالت به نفع نامزدي تمام شد كه نامزد رياستجمهوري حزبش در آن ايالت پيروز شده بود. ريگان در سال 1980 توانست 12 كرسي از مجلس سنا را به سبد راستگرايان اضافه كند. اكنون هيچ كس انتظار ندارد دموكراتها بتوانند كار او را تكرار كنند.
عبرت از سال 2016
سومين دليلي كه باعث ميشود تحليلگران از الان جو بايدن را پيروز بلامنازع انتخابات ندانند، دمدمي بودن رايدهندگان و احتمال تغيير نظر آنها تا روز انتخابات است. اينكه دموكراتها نتوانستند در انتخابات قبلي پيروزي ترامپ را پيشبيني كنند باعث ميشود به نظرسنجيها و شواهد كنوني نيز اعتمادي نداشته باشند.ساباتو ميگويد دموكراتها از چهار سال قبل دچار اختلال اضطراب پس از سانحه هستند. نظرسنجيهاي سراسري سال 2016 تقريبا دقيق عمل كرده بودند. اما برخي نظرسنجيها در ايالتهاي مهم، ميزان راي طبقه كارگر را دست كم گرفته بودند. اين خطاها به اضافه موفقيت ترامپ در جلب نظر رايدهندگان لحظهآخري باعث شد روز انتخابات همه شوكه شوند.اين بار نيز ممكن است نظرسنجيها درست از آب درنيايد. البته هيچ تضميني وجود ندارد كه نظرسنجيها تعداد حاميان ترامپ را نيز درست نشان دهند. در جريان تبليغات انتخابات باراك اوباما در سال 2012، نظرسنجيها در برخي ايالتهاي مهم آراي او را كمتر نشان ميدادند.
كرونا تفاوتها را رقم ميزند
يكي از متغيرهاي منحصر به فردي كه ارزيابي دقيق آن دشوار است، تأثير بحران كرونا بر الگوي آراي مردمي است. حجم عظيم آراي پستي و زودهنگامي كه به صندوقهاي راي انداخته ميشود حاكي از مشاركت بسيار بالاي مردم است.در سال 2018 الگوي مشاركت مردمي به نفع دموكراتها بود. اما امروز هيچ كس نميتواند با اطمينان بگويد اين ميزان راي پستي و زودهنگام به علت ترس مردم از ابتلا به ويروس است يا اينكه طرفداران يكي از دو حزب بيش از ديگري خواستار پيروزي نامزد خود هستند.
با اين حال نشانههايي در نظرسنجيهاي روزهاي آخر وجود دارد كه نشان ميدهد بعيد نيست ترامپ شكستي شبيه به كارتر را تجربه كند. ديو واسرمن، كارشناس برجسته رقابتهاي انتخاباتي مجلس نمايندگان، ميگويد نظرسنجيها در حوزههاي رقابتي نشان ميدهند ترامپ 8 تا 10 درصد از بايدن عقب افتاده است. واسرمن ميگويد بر اساس محاسبات او، بايدن مثل ريگان 40 سال قبل ميتواند بيش از 400 راي الكتورال را از آن خود كرده و وارد كاخ سفيد شود.